احسان صارمی

یک کلاس سال دوم دبیرستان، هفت دختر، نشسته پشت نیمکت‌ها در برابر معلمی که دیده نمی‌شوند. دانش‌آموز تازه‌وارد چندان مورد استقبال همکلاسی‌هایش قرار نمی‌گیرد و تنها یک دختر او را همراه خود می‌بیند. هر دو دانش‌آموز وارد یک بازی شیطنت‌آمیز می‌شوند. انتقام‌گیری از همکلاسی‌هایی که برای ندادن امتحان آنان را همراهی نمی‌کنند و رابطه‌ای سرد با هر دو برقرار می‌کنند. فرایند شیطنت در نهایت به دفتر مدیر مدرسه – که او هم نادیدنی است – ختم می‌شود. جایی که مدیر هر دو را به داشتن رابطه‌ای ممنوعه متهم می‌کند. این اتهام دوستی یک ساعته روی صحنه را از بین می‌برد. یکی مدرسه را ترک می‌کند و زیر بار اتهام نمی‌رود و دیگری – دانش‌آموز تازه‌وارد – گناه ناکرده را می‌پذیرد.

نمایش «است» به کارگردانی پرنیا شمس روایتی از یک وضعیت دخترانه است. جایی که به نظر می‌رسد مدرسه از یک محل اجتماع نوجوانانه بدل به محلی برای زیر نظر قرار گرفتن می‌شود. شمس تلاش می‌‌کند تصویری سرد و آزاردهنده از مدرسه بیافریند. جایی که یک شوخی می‌تواند تبدیل به تروما شود. دخترها که در وجودشان عصیانی فروخورده نهان شده است، به واسطه شایعه نصب دوربین در کلاس‌ها دست از پا خطا نمی‌کنند. اعتراضشان در سکوت رخ می‌دهد و حتی صدایشان به سختی به گوش مخاطب می‌رسد. آنان تنها موجودات زنده واقعی در مدرسه به حساب می‌آیند. مدیر و معلم و ناظم بسان موجودات مجرد دیده نمی‌شوند، لمس نمی‌شوند، شنیده نمی‌شوند؛ اما همه چیز را کنترل می‌کنند. 

شمس نشان می‌دهد مدرسه دخترانه با تصویر رایج تفاوت دارد. مدرسه‌ای که شمس می‌آفریند یک زندان است. جایی که لباس‌های متحدالشکل همچون لباس زندان عمل می‌کند. جایی که دختر تازه‌وارد مجبور به تعویض لباسش می‌شود و از قضا این تعویض لباس آغازی بر دردسر نهایی می‌شود. 

در «است» مدرسه جایی برای کنترل کردن و نظارت کردن است. پرنیا شمس نشان می‌دهد سیستم آموزشی حتی در رویه تدریس موفق به زیر نظر گرفتن دانش‌آموزان می‌شود. 

دانش‌آموزان خود بسان نیروهای امنیتی مدرسه عمل می‌کنند. دانش‌آموزانی که در ابتدای نمایش به نظر می‌توانند متحد باشند، در سیستم آموزشی دچار نوعی واسازی ساختاری می‌شوند. یک آزمون یا یک تشر از سوی مدیر می‌تواند هر نخ تسبیح‌واری را پاره کند. نتیجه آنکه مدرسه در حضور نادیدنی‌ها قدرتش را حفظ می‌کند. دانش‌آموزان ابژه‌های قابل‌مصرفی هستند که باید مدرسه را رها کنند؛ اما مالکان مدرسه پابرجا می‌مانند. هر چند آنچه مدرسه را می‌سازد وجود دانش‌آموزان است، نه دوربین‌ها و نیروهای نظارتی.