بیتا یاری

31 سال پیش، بیست و پنجم اسفندماه سال 66 صبح آن روزی که مردمان بی‌دفاع حلبچه زیر بمباران شیمیایی هرگز از خواب برنخاستند صبحی که جان 5هزار زن، کودک و آدم بی‌پناه، قربانی حرص جنگ‌افروزی صدام حسین شد و بیش از 9هزار نفر مصدوم برجای گذاشت که هنوز هم جای‌جای آن شهر از آن حادثه رنج می‌کشد؛ جهانیان در بی‌خبری صبحشان را آغاز کردند و زندگی جاری شد؛ چراکه رسانه‌ها در همراهی  با دیکتاتور عراق، نسل‌کشی کردهای عراقی به دست حاکم کشورشان را مسکوت گذاشتند تا این جنایت ناشنیده بماند و فروش سلاح‌های شیمیایی باز هم بتواند ادامه یابد. هرچند که چند ماه بعد دیگر جنگ پایان یافت و صلح برقرار شد اما درد ناگفته این مردمان التیامی نداشت؛ حتی برای کسی‌که تنها آن را می‌شنید. 21 سال بعد کیهان کلهر؛ نوازنده کمانچه و آهنگساز که خود نیز خانواده‌اش را در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق آن‌ هم در بمباران تهران از دست ‌داده است آلبومی منتشر ساخت با قطعه‌ای به یاد قربانیان نسل‌کشی جنایت‌کارانه در حلبچه. قطعه‌ای که این روزها کلهر اجرای زنده آن را به روی صحنه برده است. 

«شهر خاموش» نام قطعه‌ای که نام آلبوم نیز برگرفته از آن است چیزی حدود 30 دقیقه است و یکی از طولانی‌ترین قطعات ساخته‌شده در این دهه‌هاست. ماحصل همکاری او با کوارتت زهی بروکلین رایدر. 30 دقیقه زمان طولانی‌ای برای هر آهنگسازی است که بخواهد با غول متریال سازی برای هر لحظه دست‌وپنجه نرم کند و موسیقی بسازد. و این چالش بزرگ در دستان کلهر راهی برگزیده که چیدمان قطعه را نیز پی ریخته است.

کلهر در مقام آهنگساز، این قطعه را در چند فضای متفاوت و گوناگون ساخته است که حاصل تجربه‌های متفاوت او در عرصه نوازندگی موسیقی ایرانی، همکاری با گروه‌های خارج از ایران و زندگی در آمریکاست. ازاین‌رو تکه‌های متفاوتی در این قطعه پشت سر هم شنیده می‌شوند که می‌توانند به‌تنهایی قطعه‌ای مستقل باشند اما در این قطعه همگی در کنار هم نشسته‌اند و به دنبال هم آمده‌اند تا در یک کلیت بزرگ‌تر تشکیل یک قطعه چند ریخت یکتا را بدهند. در این فضا که گاهی موسیقی زهی غربی، گاهی موسیقی ایرانی و گاهی موسیقی نواحی ایران با سازهای زهی غربی و همراهی کمانچه نواخته می‌شوند حتی اگر تجربه‌ای برای آهنگساز باشند یا نه؛ بیشتر درک و مقصود آهنگساز را از همراهی جهان‌های متفاوت موسیقی با یکدیگر نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند به‌جای ترکیب و درهم‌تنیدگی آن‌ها، هرکدام را با فاصله در کنار دیگری نشاند و این فاصله‌ها و تضادها را حفظ کرد و البته با هم و در کنار هم برای یک هدف بود. ازاین‌روست که شنیدن شهر خاموش نه‌تنها روشن‌کننده دید کلهر به رویدادهای دنیا از دریچه موسیقی است بلکه دنیایی از موسیقی و فرهنگ‌های مختلف را در دل رویداد موسیقیایی خویش از نگاهی هم‌نشین‌پذیر و مسالمت‌آمیز جای‌داده است. ازاین‌رو می‌توان آن را دیگر قطعه‌ای دانست که فرهنگ و آهنگ و آهنگساز را یکجا فریاد می‌کشد.