فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

«آستیگمات» یکی از بهترین و تاثرگذار‌ترین فیلم‌‌های اجتماعی است که نوع تعاملات و روابط میان اعضای خانواده با یکدیگر را به طرز چشمگیری مورد توجه قرار داده است. در حقیقت «آستیگمات» با رگه‌های قصه‌گویی، بحران‌های مختلف خانواده‌ای را که در شرف از دست دادن خانه خویش هستند روایت می‌کند. این فیلم زندگی خانوادگی زوج جوانی را نشان می‌دهد که با مشکلات معیشتی و روانشناختی متعدی دست به گریبان هستند که بخاطر بی‌فکری‌ها، بی‌مسئولیتی‌ها و همچنین مزاج دمدمی‌شان در حال حاضر از خود هیچ خانه و کاشانه‌ای ندارند و به ناچار در منزل پدر پسر سکنی گزیده‌اند. داستان فیلم گاهی با وجود زوایا و لایه‌های متعدد، از زاویه دید کسرای عینکی، پسر 12 ساله این زوج روایت می‌شود که در حال گذراندن دوره پر تلاطم بلوغ است که در میان هیاهوی مشکلات بزرگ و کوچک پدر و مادر بی‌فکرش، یگانه قربانی قصه‌ای است که بالاجبار فشار‌های ناشی از مشکلات معیشتی و بی‌مسئولیتی والدین خود را بدون هیچ یار و یاوری باید به تنهایی در درون خویش، حل‌و‌فصل نماید. 

«آستیگمات» جزء آن دسته از فیلم‌هایی است که موضوع مهم و حساس «بلوغ» و همچنین مشکلات و مسائل جنسی و عاطفی مربوط به آن دوران را در قالب ژانری ملودرام و اجتماعی مطرح کرده است. درحقیقت این فیلم  نشان می‌دهد که در دوران پر فشار و توفان بلوغ، لاابالی‌گری و بی‌مسئولیتی والدین، بی‌توجهی نظام آموزش‌و‌پرورش، و همچنین مشکلات و مسائل اقتصادی و روانشناختی کانون خانوادگی که فرزند در آن رشد پیدا می‌کند، چطور می‌تواند صدمات و آسیب‌های جبران‌ناپذیری را بر جسم و روان کودک بر جای بگذارد. درحقیقت در قلمرو روانشناسی «بلوغ» تابعی از سن رشدی انسان‌ است که بدلیل آنکه سرآغاز تحولات و دگرگونی‌های جسمانی و روانی است، از آن به‌عنوان یکی از مهمترین و پر‌ارزشترین دوران‌های زندگی هر فرد یاد می‌شود.

براساس تحقیقات و پژوهش‌های روانشناسی فرآیند بلوغ یکی از پیچیده‌ترین دوره‌های زندگی و در عین حال لذت‌بخش‌ترین و دل‌انگیز‌ترین مرحله از رشد‌و‌تحول محسوب می‌شود. قطعا در این مرحله نوجوان تمایلات، خواسته‌ها و خواهش‌های متضادی را ابراز می‌کند که بعضی از خانواده‌ها در برابر این چالش‌های رشدی، پاسخ‌های مناسبی را ارائه می‌دهند؛ البته در این میان خانواده‌هایی نیز هستند که نمی‌توانند با این تغییرات سازگار شوند و با شیوه‌های غیرسازنده واکنش نشان می‌دهند که به این ترتیب موجب شکل‌گیری و شدت یافتن مشکلات هرچه بیشتر فرزند خویش می‌شوند. روانشناسان معتقدند دوران بلوغ، دوره نوسان‌ها، فعالیت‌ها و رفتارهای هیجان‌انگیز در بعد اجتماعی است که در این دوره، نوجوان نه کودک به حساب می‌آید و نه هنوز به درستی بالغ شده است؛ به همین علت در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی) قرار می‌گیرد. در این مرحله گرچه نوجوان به نظر بزرگسالان اهمیت می‌دهد، ولی اندیشه‌های همسالان خود را به والدین ترجیح داده و سعی می‌کند بیشتر در گروه دوستان خویش پذیرفته شود و نقش داشته باشد. 

از این‌رو باتوجه به مطالب مطرح شده می‌توان گفت بدون شک «دوران بلوغ» یکی از پرتنش‌ترین دوران‌ها‌ی زندگی هر فرد محسوب می‌شود؛ از‌اینرو والدین و مربیان موظف هستند نوجوان را از وقوع تحولات جسمی، جنسی و همچنین تغییرات ظاهری پیش از زمان رسیدن به این دوره مطلع کنند و دختران و پسران را برای آثار ناشی از بلوغ آماده سازند. جوانانی که اطلاع قبلی از تحولات بلوغ نداشته باشند و تنها شایعات و کنایه‌های مبهم را در مورد آن شنیده باشند نه تنها آشفته و پریشان می‌شوند بلکه غالباً وحشت کرده و رفتارهای مخرب از خود نشان می‌دهند. از طرفی سکوت والدین نیز تحولات فوق را ترسناک جلوه می‌دهد و باعث کناره‌گیری و احساس غیر‌عادی بودن و یا تمایل و گرایش نوجوان به منابع سهل‌تر همچون گرویدن به گروه همسالان می‌شود که در نهایت به اطمینان و اعتماد متقابل نوجوان با والدین خویش صدمه می‌رساند. بر‌این‌اساس به والدین تاکید می‌شود برای آنکه در این دوران بتوانند از وظایف خود آگاه شوند حتما با یک متخصص روانشناس مشورت کنند تا با آگاهی کامل به ارضای نیاز‌های عاطفی فرزندشان بپردازند و همچنین مسئولیت‌های والد-فرزندی خویش را به خوبی و به نحو احسن  به انجام برسانند.