آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعت‌گردی

مدتی بود سفرهای چند روزه رفته بودیم و دلمان یک سفر یک روزه می‌خواست در همین حوالی. تابستان از نیمه گذشته بود و کم‌کم رو به خنکی پاییز می‌رفت و مناسب‌ترین زمان بود برای سفری یکروزه. پس به راه افتادیم. مسیری را برای رسیدن به جاده انتخاب کردیم که تقریبا مسیری میان‌بر برای کرج‌نشین‌ها محسوب می‌شود. جاده‌ای که از روستای آتشگاه در انتهای جاده باغستان به روستای نوجان و کمی قبل از آدران منتهی می‌شود. در کنار آبشار نوجان توقف کردیم و صبحانه را در کنار صدای رودخانه و غرش نرم آبشار خوردیم. بعد از صبحانه دوباره به راه افتادیم و بعد از عبور از سد کرج و یا همان سد امیرکبیر به محل پارکینگ خودروهای واریان رسیدیم. در واقع این پارکینگ حیاط هتل واریان است که سال‌ها پیش پس از آتش‌سوزی تخریب شد. روستای واریان ابتدا در جایی که اکنون بستر دریاچه سد کرج است، قرار داشت اما اهالی و ساکنان آن  پس از ساخت سد به مناطق بالاتر کوچ داده شدند و بدین ترتیب بخش بزرگی از روستا زیر آب رفت و برای تردد اهالی باقی‌مانده روستا که با جاده اصلی فاصله داشتند، قایقی در نظر گرفتند که عبور و مرور تا حدودی میسر شود و تنها راه ارتباطی به ده واریان گذر از دریاچه سد کرج با قایق است که هر روز صبح راس ساعت مقرر به سمت روستا می‌رود و عصر بازمی‌گردد. البته تنها اهالی روستا و یا مهمانانشان اجازه استفاده از قایق را دارند و ما نیز خوش شانس بودیم و به همراه دوست واریانی‌مان عازم تنها روستای آبی ایران شدیم.

رفتن با قایق به روستایی آنطرف دریاچه شما را یاد این شعر سهراب سپهری می‌اندازد که می‌گوید: «آنسوی  دریاها شهری‌ست...» . ساعتی در روستای کوچک و بسیار زیبای واریان قدم زدیم و دوباره با همان قایق به محل پارکینگ خودروها بازگشتیم. دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت مقصد بعدی‌مان حرکت کردیم. به تابلویی رسیدیم که روی آن عبارت «امامزاده ابراهیم سپهسالار (ع)» درج شده بود و پس از طی 3 کیلومتر به روستای زیبای تکیه سپهسالار رسیدیم. ماشین را در روستا پارک و به سمت امامزاده حرکت کردیم. گنبد امامزاده ابراهیم سپهسالار(ع) بر فراز قله صخره‌ای کوه‌های سرخ این روستا قرار دارد چنانکه این امامزاده از بلندای کوه بر روستا، اشراف دارد، نردبانی آهنی روی کوه نصب شده که مسیر زمان‌های دور به امامزاده به شمار می‌رفته است. پل چوبی زیبایی روی رودخانه روستا در حقیقت ابتدای مسیر صعود به امامزاده به شمار می‌رود و باید مسیری صعب‌العبور و با شیب زیادی را در سینه‌کش کوه طی می‌کردیم. نکته جالبی که در طول مسیر توجه‌ام را به خود جلب کرد رنگ قرمز خاک و صخره‌های این کوه بود که بعد از آنکه به امامزاده رسیدیم و با خادم آنجا صحبت کردیم او گفت:« به  خاطر همین خاک سرخ، این کوه را «کوه سرخ علی‌اکبر» می‌نامند». یکی از ویژگی‌های جالب این امامزاده گنبد آن است که برخلاف سایر اماکن مذهبی روی ضریح قرار ندارد و به دلیل اینکه امامزاده داخل غار و در بافت کوهستانی قرار دارد، گنبد آن چند متر آن طرفتر از خود بنای امامزاده قرارگرفته است. اما از دیدنی‌های جالب این امامزاده این است که در محوطه پشت آستان مقدس آن، صخره‌ای دو تکه به ارتفاع تقریبی ۱۰ متر قرار دارد که هر ۳۰ ثانیه یکبار دو قطره آب به موازات هم از آن به پایین می‌چکد که به «صخره آب چکان» معروف است. ساعتی را در بالکن امامزاده نشستیم و آرام گرفتیم و بعد از خوردن نهار در کنار پیرمرد دوست داشتنی خادم امامزاده؛ به سمت خانه برگشتیم.