افسانه فرقدانی

برخی کتاب‌ها و بعضی از رمان‌ها تاریخ مصرف ندارند و متعلق به یک دوره و زمان و حتی جامعه خاص نیستند. نویسندگانی که به روح انسان می‌پردازند و بی‌قضاوت آن را واکاوی می‌کنند، داستان‌هایی برای تمام دوران‌ها می‌نویسند. نویسندگانی که به تمام ابعاد وجود انسان می‌پردازند، داستان‌هایی برای تمام جوامع می‌نویسند. از این روی می‌توان این داستان‌ها را بارها و به تمام زبان-ها خواند و با آن‌ها این‌همانی کرد. این‌گونه داستان‌ها معمولا از روح زمانه خود پیشتر می‌روند و با ایجاد نوعی آگاهی در جامعه زمینه‌های بروز و ظهور انقلاب فکری در میان مردم را به‌وجود می‌آورند. اگر چه ممکن است در برخی از شرایط و جوامع با قهر و خصومت روبه‌رو شوند، اما این داستان‌ها که زاییده فکر بزرگ خالقان خود هستند، در مکان و زمان مناسب جایگاه خود را بازمی‌یابند و پیام خود را به مردم می‌رسانند. آناتول فرانس از جمله این نویسندگان بزرگ است که در ایران چندان شناخته‌شده نیست؛ از این روی و با توجه به آن‌چه این روزها شاهد آن هستیم که قضات روزگاری حق به جانب، امروز در جایگاه محکوم و متهم قرار گرفته‌اند و خطاکاری آن‌ها نه در اعمال مجرمانه کوچک که در اتهامات بزرگی محرز شده است؛ بر آن شدیم تا صفحه کتاب این شماره روزنامه را به او اختصاص دهیم.

آناتول فرانس نویسنده قرن نوزدهم و بیستم است، اما اکثر داستان‌هایش حول محور تقدس‌زدایی از دستگاه قضا می‌چرخد و توانسته با به تصویر کشیدن تمامی ابعاد وجودی یک انسان، در هر مقام و موقعیتی، داستان‌هایی جاودانه برای تمام دوران خلق کند. ضروری است که اگر او را نخوانده‌ایم، سری به داستان‌هایش بزنیم و آن‌ها را بخوانیم تا دریابیم که داستان‌هایش تاریخ مصرف ندارند، به ویژه برای جامعه امروز ما. از این میان کتاب «دستفروش در دادگاه» ترجمه‌ای از مجموعه داستان «کرنکبیی» از این نویسنده کلاسیک برنده نوبل ۱۹۲۱ است که حول موضوع عدالت و نظام قضایی فرانسه در اواخر قرن نوزدهم می‌گردند.

اندکی درباره آناتول فرانس

آناتول فرانس، ۱۶ آوریل ۱۸۴۴ متولد شد. اسم حقیقی او، آناتول فرانسوآ تیبو و فرزند کتاب‌فروشی به نام فرانسوآ نوئل تیبو بود. پدر او از خانوادۀ بسیار فقیری بود که پس از سال‌ها تلاش، صاحب کتاب‌فروشی معروفی به نام نوئل فرانس شد. کتاب‌فروشی و محل سکونت خانوادۀ آناتول فرانس در یک‌جا قرار داشت. مادر او آنتوانت گالا پیش از ازدواج با نوئل فرانس، بیوۀ یک داروساز بود. در سال ۱۸۶۶ پدرش در حالی که بیمار بود، از آنجا که آناتول فرانس تمایلی به عهده‌دار شدن ادارۀ کتاب‌فروشی نداشت، کتاب‌فروشی را به حراج گذاشت. آناتول فرانس در سال ۱۸۷۷ ازدواج کرد و در شهر نویی مستقر شد. ثمرۀ این ازدواج، تولد دخترش «سوزان» در سال ۱۸۸۱ بود. این ازدواج تا سال ۱۸۹۲ دوام داشت.

آناتول فرانس چون اکثر نویسندگان قرن نوزدهم، زندگی خود را با شاعری آغاز کرد. او بین سال‌های ۱۸۸۳ تا ۱۹۲۲ آثار فراوانی خلق کرد. انتشار «داستان زنبور» در سال ۱۸۸۳ با استقبال فراوانی روبه‌رو شد. رمان «جزیره پنگوئن‌ها» در سال ۱۹۰۷، «زندگی ژاندارک» در دو جلد در سال ۱۹۰۸ که سالیان زیادی را برای نوشتن آن سپری کرده بود، کتاب «خدایان تشنه‌اند» در سال ۱۹۱۲ و داستان «زندگی در گل» در سال ۱۹۲۲ از آثار به‌یاد ماندنی او هستند. او در سال ۱۹۲۱، برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد و در ۱۰ دسامبر همان سال به این مناسبت سخنرانی به‌یادماندنی را در استکهلم، پیرامون آیندۀ اروپا ارائه کرد. او از ۲۲ ژانویه سال ۱۸۹۶ عضو آکادمی فرانسه، نهاد عالی علمی و ادبی این کشور، شد. گر چه او در سال ۱۹۰۰، از این سمت کناره‌گیری کرد، اما پس از اتمام جنگ جهانی اول دوباره به این عضویت ادامه داد تا پس از مرگش جایگاه او به «پل ورلن»، شاعر مشهور فرانسوی، برسد.

آناتول فرانس، علاوه بر نویسندگی، در زمینۀ سیاسی و اجتماعی نیز فعال بود. او از سال ۱۸۸۶، به‌طور مستمر، ستون «زندگی در پاریس» را که درخصوص وقایع روز بود، در روزنامۀ لوتام منتشر کرد. در سال ۱۹۰۲، از قانون جدایی دولت از کلیسا، حمایت فراوان کرد. در قضیۀ دریفوس که نمونۀ مهمی از اشتباهات قضایی در تاریخ قضایی فرانسه است، آناتول فرانس، در صف برخی از روشنفکران هم‌عصر خود، برای تبرئۀ دریفوس تلاش زیادی داشت و در این راه از نگارش مقالات و خطابه‌های آتشین دریغ نکرد. در سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ، اسم او در فهرست گروگان‌های از پیش تعیین شدۀ آلمان‌ها قرار گرفت. او مقالات فراوانی را در طول این سال‌ها علیه آلمان‌ها منتشر کرد.

در ۱۲ اکتبر ۱۹۲۴، در حالی که تنها چند ماهی از جشن باشکوه 80 سالگی‌اش سپری شده بود، درگذشت. پیکر او در قبرستان خانوادگیش در شهر نویی به خاک سپرده شد. جمعیت تشییع‌کنندگان او در پاریس بیش از 200 هزار نفر تخمین زده شد.

آنگونه که مترجم می‌گوید: «آناتول فرانس در دورۀ حرفه‌ای زندگیش مجموعه‌های بی‌شماری را منتشر کرده است. او که، هم در معنا و هم در شیوه، از نویسندگان کلاسیک محسوب می‌شد، در نوشته‌هایش از به کار بردن کلمات انتزاعی با تب‌وتاب عاطفی پرهیز می‌کرد. او در نگارش سبکی شفاف داشت. او حتی زمانی که از تناقض‌های مشکل اما حل‌شدنی زندگی سخن می‌گفت، قلم رسایی داشت.

تمرکز بر دستگاه عدالت و بی‌عدالتی

آناتول فرانس بی‌شک یکی از نویسندگان مطرح و پرکار فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم و بیستم است که کتاب‌های او، نباید در قفسه‌های خاک‌گرفتۀ کتابخانه‌ها رها شود. او به‌عنوان نویسندۀ مطرح در سطوح بالای ادبی در زمان خودش، به مسائل اجتماعی عصر خود توجه فراوان داشت. آثار او عمدتاً نقدی اجتماعی، تلقی می‌شوند. او با قلم شیوای خود، عوامل بی‌عدالتی‌های اجتماعی را بی‌پروا به نقد می‌کشید. آنچه در آثار او مهم جلوه می‌کند، تنها توجه او به قربانیان این بی‌عدالتی‌های اجتماعی نیست؛ بلکه تمرکز بر علل و عوامل این بی‌عدالتی در آثار او نمود بیشتر دارد. آناتول فرانس بیشتر از آنکه بشرگرا باشد، شاهد و گواه عصر خود است. او با روح بلند خود، چشم بیدار کسانی است که همواره به مسائل زمان خود هوشیارند. او از جملۀ کسانی بود که با دقت، جنبه‌های مختلف موضوعات را قبل از اینکه قضاوتی در مورد آن‌ها داشته باشد، یا حتی برای خودش حق قضاوتی قائل باشد، در نظر می‌گرفت.

آناتول فرانس در داستان‌هایش تمایل دارد که از طریق شخصیت‌های داستانی، حرف‌ها و تفکراتش را بیان کند. او در داستان‌های خود نمی‌خواهد تنها حس «ترحم» خواننده را برانگیزد. او خواننده را به «مقابله» با نابرابری‌های اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها فرا می‌خواند.

مجموعۀ پیش رو با نام دست‌فروش در دادگاه، ترجمۀ هشت داستان از مجموعۀ «کرنکبیی» است که به همراه چند داستان دیگر در سال ۱۹۰۰ منتشر شد. این کتاب در عصر خود، مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. در همان سال‌ها کرنکبیی به‌عنوان مهم‌ترین داستان این مجموعه مورد اقتباس آثار فراوانی در تئاتر و سپس سینما قرار گرفت. تلاش آناتول فرانس در این داستان‌ها، تقدس‌زدایی از صاحب‌منصبان دستگاه عدالت است. او در این داستان‌ها، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، ناکارآمدی دستگاه قضایی در اجرای عدالت و جایگاه نادرست نقش‌آفرینان عدالت به‌ویژه قضات را به باد انتقاد می‌گیرد.

در اکثر این داستان‌ها و حتی داستان‌های مجموعه‌های دیگر از آثار آناتول فرانس، شخصیتی به‌نام آقای برژوره، به‌عنوان شخصیتی روشنفکر و آزاداندیش، حضور دارد. او از همسرش جدا شده و با خواهرش زوئه و دخترش پولین زندگی می‌کند. بسیاری از اوقات، آناتول فرانس، افکار خود را از زبان این شخصیت خیالی، بیان می‌کند. هر چه در آثار آناتول فرانس جلوتر می‌رویم، شخصیت «برژوره» بیشتر به وی نزدیک می‌شود.

تلاش آناتول فرانس در این داستان‌ها، تقدس‌زدایی از صاحب‌منصبان دستگاه عدالت است. او در این داستان‌ها، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، ناکارآمدی دستگاه قضایی در اجرای عدالت و جایگاه نادرست نقش‌آفرینان عدالت به‌ویژه قضات را به باد انتقاد می‌گیرد

نویسنده عنوان داستان‌های این مجموعه را با تردید انتخاب کرده است. مثلاً در مورد داستان «ادمه، یا خیریه به‌جا»، ابتدا عنوان «داستانی برای شروع شادمان سال نو» انتخاب شده بود، یا داستان «سرقت خانگی»، ابتدا «یک بزهکار» نام داشت.

کرنکبیی؛ شاهکار آناتول فرانس

«کرنکبیی» به‌عنوان مهم‌ترین داستان این مجموعه و یکی از شاهکارهای بی‌نظیر آناتول فرانس، موضوع نقدهای ادبی زیادی شده است. اگر «کرنکبیی» به‌عنوان نام این مجموعه در نظر گرفته شده بوده و در اینجا نام «دست‌فروش در دادگاه» را دلالت می‌کند، از این روست که دیگر داستان‌های این مجموعه، به‌گونه‌ای در راستای داستان «کرنکبیی» هستند. داستان «کرنکبیی» ادعانامه‌ای علیه نظام عدالت حاکم تلقی شده است. برخی معتقدند این داستان الهام گرفته از پروندۀ دریفوس است. گرچه این دو قضیه تفاوت‌های فاحشی دارند، اما هر دو شخص، قربانی اشتباه قضایی شده‌اند. با این تفاوت که در عالم واقع، درنهایت دریفوس پس از تلاش‌های زیاد از محکومیت نجات پیدا کرد، در صورتی که کرنکبیی به زندان افتاد. این داستان، ابتدا به‌صورت هفتگی و فصل‌فصل در روزنامۀ فیگارو منتشر شد. در این داستان با جامعه بسته‌ای مواجه‌ایم که برای قهرمانان هیچ نقشی قائل نیست. ماجرای کرنکبیی کاریکاتوری از وضعیت دادرسی جزایی آن عصر است و فرصتی برای آناتول فرانس در انتقاد صریح از شیوۀ دادرسی و حقوق متهمین در عصر خود. البته این اثر از بعد جامعه‌شناختی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. آناتول فرانس در این داستان، بی‌عدالتی‌های اجتماعی و آثار مخرب برچسب‌زنی مجرمانه را بر پیشانی افراد آسیب‌پذیری که از حمایت اجتماعی چندانی برخوردار نیستند، به نقد می‌کشد. قلم نویسنده در این داستان در عین استفاده از تمثیل‌ها و استعاره‌های ادبی، ساده و بی‌تکلف است.

در داستان «پوتوآ» آناتول فرانس از مسیر انتقاد از نظام عدالت خارج نمی‌شود. این داستان در ارتباط با خطای بشری و «شایعه‌پراکنی» است. در این داستان، آناتول فرانس به آثار مخرب شایعه اشاره می‌کند.

در داستان «امیل» آناتول فرانس بر انتقاد از خطای بشری و تخریب‌های شخصیتی، تأکید فراوان می‌کند.

در داستان «قضات شریف»، نویسنده با دیالوگ‌های انتخابی، تقابل دو طرز تفکر را نشان می‌دهد: از یک سو، افکار شخصی که قانون را به‌طور مطلق، تعیین شده از جانب خداوند می‌داند و از سوی دیگر افکار کسی که قانون را تولید بشری تلقی می‌کند.

در داستان «ژان مارتو: قانون مرده، اما قاضی زنده است»، آناتول فرانس، از زبان برژوره، با اشاره به قاضی مانیو، اندیشه‌های ناشی از یک روح آزاد و احساسات یک قلب مهربان را که در آرای این قاضی متجلی بود، مطرح می‌کند. این داستان نشان‌دهندۀ این است که نویسنده، منتقد غیرمنصف دستگاه عدالت نیست. در نظر او، در همین نظام، قضات شریف و آزاداندیشی یافت می‌شوند که احساسات بشرگرایانه و عادلانه خود را مبنای مهمی در صدور آرا می‌دانند.

در داستان «آقای توما»، قاضی توما دو مولان، در قضاوتش، ناآگاهانه، درگیر اصول مذهبی‌اش است. او به ارتکاب جرم و کیفر، تنها با ایدۀ ارتکاب گناه و عذاب نگاه می‌کند.

در داستان «سرقت خانگی»، آناتول فرانس نشان می‌دهد که تا چه حد، زندانی کردن زنان و خصوصاً کسانی که مرتکب بزه‌های خرد شده‌اند، آنان را کاملاً درهم‌می‌شکند. در این داستان، رئیس زندان زنان، با دیگر افراد شاغل در مناصب قضایی متفاوت است. آناتول فرانس از زبان او بر «فایدۀ اخلاقی مجازات» تأکید می‌کند.

انتقاد از اشتباهات قضایی و یا عملکرد نامناسب برخی از صاحب‌منصبان قضایی، سیاه‌نمایی تحول‌های صورت‌گرفته در نظام دادرسی فرانسه و یا هر نظام حقوقی دیگری نبوده است، بلکه سخن و قلم تیز آناتول فرانس، دلسوزانه، روشنگر و اصلاح‌گرایانه است

در «ادمه یا خیریۀ به‌جا»، به‌عنوان آخرین داستان این مجموعه، آناتول فرانس، جلوه‌های مختلفی از بی‌عدالتی اجتماعی و مشکلات بشری را از زبان یک روزنامه‌نویس به‌زیبایی ترسیم می‌کند.

این داستان‌ها، داستان‌های تاریخ گذشته و مربوط به گذشته‌های دور نیست. بسیاری از مسائل بیان شده، دغدغه‌های جوامع امروزی نیز هست.

هدف مترجم، پذیرش مطلق افکار نویسنده نیست، اما روح متعالی و قلم نافذ و صریح نویسنده را که هنرمندانه، دغدغه و دلمشغولی‌های خود را از گسترش بی‌عدالتی، ناکارآمدی و کج‌اندیشی دستگاه عدالت و نزول اخلاق بشری به قلم می‌آورد، قابل ستایش می‌داند. انتقاد از اشتباهات قضایی و یا عملکرد نامناسب برخی از صاحب‌منصبان قضایی، سیاه‌نمایی تحول‌های صورت‌گرفته در نظام دادرسی فرانسه و یا هر نظام حقوقی دیگری نبوده است، بلکه سخن و قلم تیز آناتول فرانس، دلسوزانه، روشنگر و اصلاح‌گرایانه است.

گرچه مخاطب این اثر عام است، اما مترجم، حقوق‌دانان، جامعه‌شناسان، اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی و دانشجویان این رشته‌ها را به‌طور ویژه به مطالعۀ این اثر دعوت می‌کند.»

مجموعه داستان «دستفروش در دادگاه» اثر آناتول فرانس با ترجمه سید حسام‌الدین سیداصفهانی به‌عنوان بیست و یکمین مجلد از مجموعه داستان‌های خارجی «قصه جهان» در نشر افکار منتشر شد. مترجم این کتاب مدرس حقوق در کاناداست که متن را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده و دومینیک گوریه، استاد حقوق در دانشگاه نانت فرانسه، دیباچه‌ای بر ترجمه فارسی این داستان‌های آناتول فرانس نوشته است.