بیتا یاری

 کنسرت آنلاین غیر رایگان همایون شجریان به نفع ایرانسل برای تماشای انحصاری مشتریان این اپراتور تلفن همراه هفته گذشته برگزار شد. کنسرتی که به‌صورت آنلاین از اپ انحصاری این اپراتور قابل‌دیدن بود. این کنسرت هم‌زمان با شب عید فطر تنها به علت شرایط شیوع بیماری کرونا به‌صورت آنلاین برگزار ‌شد. و مساله‌ شمارش علاقه‌مندان و هوادار میلیونی در آن بیشتر مدنظر بود تا پخش عمومی برای مردم.

همایون شجریان که پیش‌ترها بارها تصمیم خود مبنی بر علاقه‌مندی به برگزاری کنسرت رایگان خیابانی را اعلام کرده و حاضر بود در صورت گرفتن امکانات آن، برای مردم رایگان بخواند؛ این بار آن ‌هم در شرایطی که اغلب موزیسین‌‌های فعال امروزی نسبت به برگزاری کنسرت رایگان برای مردم اقدام کرده‌اند اقدام به برگزاری کنسرتی کرد که رایگان نبود و هواداران و علاقه‌مندانش را به دست تهیه‌کننده سپرده بود تا او نیز نفع مادی خود را از هواداران صدای این خواننده پاپ ببرد. همایون شجریان در این رویداد پخش اینترنتی نشان داد که شاید بیشتر انگیزه او برای کنسرت خیابانی و آنلاین، وسوسه شوآف و بیزینس جدی با هوادار میلیونی است نه لزوماً ارائه کنسرت با کیفیت و رضایت به مردم.

هرچند همایون شجریان به‌عنوان خواننده حرفه‌ای پاپ برای این کنسرت با پخش اینترنتی از اپراتور تلفن همراه مذکور توافق کرده و رقم قابل‌توجهی نیز دریافت کرده بود تا به‌صورت انحصاری برای این اپراتور بخواند و عواید خوبی نصیب این شرکت به‌عنوان اسپانسر کند؛ اما در شرایطی که موقعیت افکار عمومی به‌واسطه برگزاری کنسرت‌های آنلاین رایگان پیش‌تر برگزار شده توسط موزیسین‌های دیگری آماده پذیرایی ازاین‌گونه رویدادها شده است حرکت او غیراخلاقی نمی‌نمود و البته او نشان داد که چه شمی در بیزینس دارد و چگونه می‌تواند از هر ماجرای عمومی بهره‌برداری اقتصادی کند.

هرچند کنسرت آنلاین همایون شجریان کنسرت ناموفق درزمینه تست عملی اپ اپراتور تلفن همراه بود و نقص فنی زیرساخت‌های امروزی بر بستر دیتا و البته مشکل اینترنت کشور را عیان کرد اما در عمل نیز برای این خواننده و این اپراتور شکست سنگینی فراهم آورد و نارضایتی گسترده‌ای را نیز فراهم ساخت.

هوادارانی که به‌عنوان مشتری به ایرانسل واگذار شده بودند همگی ناراضی از این توافق انحصاری بر سر هواداری خویش بودند که برای آنها هیچ نفعی نداشت جز اعصاب ناراحت و آشکار شدن رنج بردن از زندگی در جهان سوم با تمام زیرساخت‌های معیوب و قوانین دست و پاگیرش. و بهره‌برداری‌ای که از علاقه آدمی می‌شود و عدم پاسخگویی به‌موقع، ضمن هزینه کردن بی‌فایده و به مطلوب نرسیدن. اما با همه این نارضایتی هواداران، همایون شجریان کلامی به دلجویی برنخاست و البته طلبکار رفتار زشت اسپانسری که گرفته بود نیز نشد تا آنجا که مردم به وزیر ارتباطات پناه بردند و در کامنت ها گله‌هایشان را نوشتند. او نشان داد برایش مردم مهم نیستند و منفعت شخصی‌اش از اسپانسر، او را قادر به طلبکاری و بازخواست نمی‌کند.

سرانجام مردم و هواداران واگذارشده به اسپانسر مجبور شدند بدون پس گرفتن مبلغ زیان مادی خود، رویدادی زنده را با فیلم ضبط‌شده عوض کنند و رضایت بدهند. اقدامی که با توجه به اعلام اولیه شرکت ایرانسل تنها در لحظه اول 710 هزار نفر بیننده اینترنتی سمت ایرانسل هدایت کرده و اغلب را ناکام از دیدن زنده اجرا گذارده بود.

هرکدام از مشتریان یا سیم‌کارت ایرانسل را دارا بودند و یا برای دیدن این رویداد اینترنتی 10 هزار تومان پرداخته بودند. که با یک حساب سرانگشتی می‌توان متوجه درآمد میلیاردی اسپانسر از این رویداد شد که البته خواننده و نوازندگان نیز هر کدام دستمزد این کار را دریافت کرده بودند. شکایتی نیز به نحوه پخش اینترنتی اسپانسر به عمل نیاوردند و مردم متضرر مادی و معنوی این رویداد بودند.

جالب اینجاست که در تمام این رویداد سراسر اقتصادی بنیاد رودکی سالن‌های یک‌شب کنسرت و چهار روز تمرین را به‌صورت رایگان در اختیار همایون شجریان و اعضای ارکستر او قرار داده بود. و دست‌آخر نیز تنها توانست چند صندلی برای مهمانانش در شب کنسرت فراهم کند.

بنیاد رودکی که یک بنیاد اقتصادی است و قاعدتاً باید شم بیزینسی خوبی در فعالیت‌های خود داشته باشد در حالی به‌صورت رایگان با این رویداد همکاری کرده است که حتی آرم و لوگوی بنیاد رودکی در تبلیغات شهری و بیلبوردهای عظیم این کنسرت قرار نداشت و درجایی از آن نامی برده نشد. در رویدادی که همه برای بهره‌برداری مادی از آن اندیشیده‌اند کار بنیاد رودکی نشانه تمام بی‌کفایتی و سوء مدیریت این مجموعه در نگاه به مقوله مدیریت فرهنگی - هنری به‌عنوان بنگاه اقتصادی است.

بنیاد رودکی دست‌کم می‌توانست در بذل و بخشش‌های بی‌رویه خود در برگزاری این کنسرت، توافق کند که سالن‌هایش را به‌شرط استفاده از موزیسین‌های ارکستر ملی می‌دهد تا موزیسین‌های ارکستر ملی که به علت تعطیلی رویدادهای موسیقی از زمان شروع شیوع بیماری کرونا خانه‌نشین شده‌اند و حقوق ناچیزی دریافت می‌کنند نیز منتفع شوند و حالا که بنیاد رودکی نمی‌تواند از پس هزینه‌هایش برآید حداقل اعضای ارکستر ملی را از اسپانسر این کنسرت منتفع کند. به همین علت می‌توان گفت سالن‌داری و ارکسترداری در حد و توان مدیریت فعلی بنیاد رودکی نیست و قدرت تشخیص لازم برای تمیز زمان کمک عام‌المنفعه از بیزینس را ندارد. و در جای نادرست می‌بخشد که سرانجام این بخشش‌ها تنها عکس یادگاری معاونت هنری با همایون شجریان باشد و چند صندلی به میهمانان بنیاد رودکی در بالکن‌ها برسد.

بنیاد رودکی دست‌کم می‌توانست در بذل و بخشش‌های بی‌رویه خود در برگزاری کنسرت همایون شجریان؛ ارائه سالن‌هایش را منوط به استفاده از موزیسین‌های ارکستر ملی  کند؛ تا این افراد که از زمان شیوع بیماری کرونا خانه‌نشین شده‌اند و حقوق ناچیزی دریافت می‌کنند نیز منتفع شوند

از این‌رو با احتساب قیمت کرایه تالار وحدت و سالن رودکی که بالغ‌بر چند ده میلیون می‌شود بنیاد رودکی ضرر هنگفتی کرده و چیزی جز چند بلیت صندلی کنسرت عایدش نشده است.

حتی می‌توان گفت بنیاد رودکی برای هر صندلی این کنسرت برای مهمانان خود چند میلیون تومان نیز هزینه کرده است. آن‌ هم برای کنسرتی ضعیف و دور از کیفیت، با شتاب‌زدگی بیش‌ازاندازه. آیا واقعاً برای یک عکس یادگاری و چند صندلی کنسرت، چندین میلیون هزینه کردن می‌ارزید و این‌قدر ضروری بود؟ چند میلیون برای چند صندلی! بلیت‌های چندمیلیونی برای چند مهمان خاص. آقایان!‌ این‌گونه بذل و بخشش‌‌ها نه حمایت است نه کمک؛ بلکه حیف‌ومیل سرمایه‌ای است که به شما رسیده است.