نادر کمالوند

حسین محجوبی در نزدیک به هفت دهه فعالیت هنری دست به تجربه‌های گوناگون در شیوه‌های مختلف هنری زده و در این زمینه آثار متعددی را نیز در موضوعات گوناگون خلق کرده است. پرتره‌ها، طراحی‌ها ، کمپوزیسیون‌های مختلف از طبیعت بی‌جان، نمونه‌هایی از تجربیاتش در سبک‌های گوناگون نقاشی، خط‌نقاشی‌ها و خوشنویسی‌ها، آثار آبستره، نقاشی‌هایش از مناظر و بناهای مختلف دنیا طی سفرهایی که داشته و بالاخره نقاشی‌هایش از اسب‌ها و درخت‌ها از جمله آثار متعدد او هستند. اما محجوبی بیشتر با آثار اسب‌ها و درخت‌هایش شناخته شده است.

آثار نقاشی اسب‌ها و درخت‌های محجوبی بیننده را به یاد آرمان‌شهر بهشت‌گونه‌ای می‌اندازد که همیشه حسرت دسترسی به آن را داشته است؛ طبیعتی توأم با آرامشی ماورایی و رؤیایی که در آن اسب‌ها با آرامش و سرخوشی می‌خرامند و در بعضی از مناظر هم در کنار اسب‌ها، پرندگان بی‌آزار کوچک یا در حال پروازند و یا اینکه بی‌هیچ دغدغه‌ای بر درختان سکنی گزیده‌اند. اما این سری از نقاشی‌های محجوبی چه ویژگی‌هایی دارند که نهاد و درون آدم‌ها را مسخ آرامش نهفته در خود می‌کنند؟

محجوبی با وجود نگاه مدرن و نویی که در خلق آثارش دارد اما به شیوه کار نگارگری قدما نیز پایبند است. او آثارش را با استفاده از رنگ و روغن خلق کرده، اما با این ‌حال رنگ‌ها را مانند آبرنگ، رقیق و بدون جرم به‌کاربرده و با این روش لطافت بیشتری به فضای آثارش بخشیده است. به یاد داشته باشیم که شیوه استفاده از رنگ‌های بدون جرم حلال در آب در نگارگری ایرانی شیوه‌ای متداول بود. حتی ظرافت و دقت در ترسیم خطوط، دورگیری‌ها، توجه به جزئیات و ظرایف و همچنین پردازهای لطیفی که به‌جای سایه روی رنگ‌های تخت و یکدست عناصر مختلف نقاشی‌هایش نشسته است، همه برگرفته از نگارگری ایرانی است که البته به شیوه محجوبی در این نقاشی‌ها به کار رفته است. این استفاده هوشمندانه از شیوه‌های نگارگری ایرانی در آثاری با فضایی نو و مدرن یکی از نخستین و مهم‌ترین دلایل آرامش بخشی آثار محجوبی است، چرا که چنین ویژگی آرامش‌دهنده‌ای را پیش از آثار وی با مشاهده نگارگری‌هایمان تجربه کرده‌ایم.

محجوبی هیچ ابایی از نشان دادن خطوط طراحی در آثار نقاشی‌اش ندارد و در این مورد هم متأثر از شیوه‌ی دورگیری در نگارگری است. او با خطوط نرم و منحنی شکل به طراحی و دورگیری اسب‌ها می‌پردازد و در ترسیم جزئیات درختان، شاخه‌ها، بوته‌ها و پرندگان از خطوط طراحی بهره می‌برد و جالب اینکه پافشاری وی در استفاده از چنین شیوه‌ای نه‌تنها به لطافت، نرمی و آرامش حاکم بر آثارش خللی وارد نکرده که بر آن افزوده است. خطوط دورگیری در فرم نرم اسب‌ها، استفاده از درختانی که در قالب‌های کلی نرم و منحنی و دایره‌ای شکل جای می‌گیرند مانند بید مجنون، انحنا و نرمی که در افق‌های مبهم دوردست مناظر او دیده می‌شود و همچنین حضور پرندگان کوچک بسان نقطه‌هایی نرم و پر انحنا، همه در ترکیب با یکدیگر و همچنین در کنار دیگر عواملی که درباره آن‌ها گفته خواهد شد، به مناظر محجوبی لطافت، آرامش و مهربانی بخشیده است.

رنگ‌ها نیز در نقاشی‌های او در کنار دیگر عوامل، بیننده را به آرامش فرامی‌خوانند. در مناظر آثار او فرقی نمی‌کند که فصول سرد سال با درختان بی‌بار و برگ نشان داده شده است یا فصول گرم، سرسبز، پرطراوت و زندگی‌بخش. چون با دیدن هر یک از این دو نوع منظره بی‌آن‌که هیچ حسی از حزن و اندوه، تنهایی و تشویش و هراس یا به‌عکس آن، شادی زائدالوصف و سرشار از هیجانی پرشور به آدمی انتقال یابد، فقط آرامش و اطمینان خاطر در آدمی متبلور می‌شود. رنگ و روغن‌های رقیق و بدون جرم به‌کاررفته در آثار وی گاه فقط در حد اشاره روی بوم نشسته‌اند، رنگ‌هایی که جدا از سرد یا گرم بودنشان هیچ تلاشی در پوشاندن خطوط طراحی ندارند و سیال و رها روی بوم آمده‌اند. ویژگی‌هایی این‌چنین در رنگ‌گذاری‌های محجوبی است که به مناظر آثار او لطافت و سبک‌بالی و رهایی بخشیده .مناظر محجوبی اغلب دارای ابهام‌اند. مبهم بودن مناظر او یا به‌واسطه وجود لایه‌ای مه‌گونه در فضاست که اجازه نمی‌دهد به‌وضوح عناصر موجود در آثار او دیده شوند و یا به خاطر حضور انبوه درختان است، درختانی که مانع دیده شدن اسب‌هایی می‌شوند که در آن‌سوی درختان در حال خرامیدن یا دویدن هستند.

در مناظر اسب‌ها و درخت‌های این هنرمند یا اصلاً آدمی حضور ندارد یا فقط نشانه‌هایی از او مثل خانه‌ها و کلبه‌ها به‌عنوان جزئی از منظره دیده می‌شود و یا اینکه از فاصله‌ای دور فقط گروهی از زنان روستایی مشغول کار و فعالیت دیده می‌شوند. نبود انسان یا حضور کمرنگ او در این آثار حکایت از انتقاد محجوبی از حضور مخرب انسان در طبیعت دارد، حضوری که بودنش زنگ خطری در نابودی زیبایی، لطافت، باکرگی و سکون توأم با آرامش طبیعت است.