پروسه‌ای برای درک بهتر انتزاع

عملکرد هنرمند در آثار نمایشگاه ، جایی که سعی کرده اثرش به کیفیت واقعی عکس نزدیک باشد، دچار اختلال شده است.او در دو مجموعه از آثارش بخشی از فضای عکس را دست نخورده نگه داشته است.در این آثار آن کیفیت معنایی و تصویری که از آن سخن رفت رخ نداده است

علیرضا بخشی استوار 

نمایشگاه «روی عکس ها» که به آثار پوریا پارسا مقام می پردازد مرداد ماه امسال در زیرزمین دستان به نمایش درآمد.این هنرمند در مجموعه آثار اخیر خود متناسب با زمینه های مختلف فعالیت هنری اش آثاری مبتنی بر ظرفیت های رسانه های عکاسی ،طراحی، سینما و نقاشی خلق کرده است. او عکس های به هم پیوسته ای را که نقش فریم های یک فیلم را دارند زمینه نقاشی های خود قرار داده و متناسب با ظرفیت های بصری هر فریم رنگ گذاری متفاوتی را انجام داده است. پارسامقام با پرداختن به نقاشی به عنوان یک رسانه مانا عمر تصویری عکس ها را طولانی می کند.او با نقاشی کردن روی عکس تصویری بدیع به دست می دهد که از دریچه ماهیت رسانه ای اش ماندگاری طولانی تری از لحاظ تاریخی دارد. نکته ای که به ذهن می رسد آن است که وی با این تغییر ماهیت دارد کمی ما را به مداقه کردن در تصویر فرا می خواند.مکث کردن روی فریم های یک فیلم که حالا با تغییر ماهیت تصویری آن ها در بستر نقاشی کارکرد های معنایی متفاوتی را با خود به همراه دارد. هنرمند عکس را به عنوان مدل کاری خود قرار نداده است.او از روی عکس نقاشی نکرده است.او بر روی عکس نقاشی کرده و همزمان با حفظ چهارچوب های کلی تصویر عکاسی شده لایه های دیگری را به واسطه رنگ بر آن افزوده است.او ضمن ارتقاء بخشیدن به کیفیت تصویر عکاسی شده ، نوعی کیفیت تغزلی به آن افزوده که مبتنی بر درک صحیح روابط عناصر بصری و رنگ در تصویر است. کیفیت تغزلی عکس ها نه بر پایه تصویری که روایت می شود به دست آمده ، بلکه به واسطه جنس رنگ گذاری هنرمند و درک صحیح شکل حرکت در تصویر از جانب او به دست آمده است.او با ایجاد هاله ای از رنگ ها بر روی تصویر که متناسب با شکل عکس از کنش های متفاوتی در قلم زدن بر خوردار است ماده خام عکس را به یک تصویر اعتلا یافته از لحاظ شکل و مفهوم بدل کرده است. او مفهوم عکس ها را دچار فروپاشی کرده و به واسطه کنش نقاشانه لایه معنایی دیگری را برای اثرش به وجود آورده است.پارسامقام در مقام یک هنرمند مانند یک شاعر عمل کرده است.شاعر در عمل به دنبال معنای تحت الفظی واژه نیست.شاعر با پیکره یک واژه سر و کار دارد و آن را به گونه ای به کار می برد که مانند یک شئ به نظر برسد.تا ضمن این که تصویری کلی از یک واژه را نشان می دهد همزمان در دل یک شعر کیفیتی تغزلی پیدا کرده و معنایی را به خود بگیرد که فارغ از معنی اصلی خود است و شاعر آن را اراده کرده است.هندرمند متناسب با ایده اش تصاویر عکاسی شده را به شئ بدل کرده است و آن را با زبان رسانه نقاشی، آن گونه که خود می خواسته بیان کرده است. 

پارسا مقام در این تصاویر به دست انسان یا صورتش ، به فیگور ها و اشیاء نه به عنوان یک موضوع بلکه به عنوان تصویری از یک شئ نگریسته و به دنبال بیرون کشیدن ظرفیت های فرمال خطوط و هندسه بصری آن ها بوده است. 

این نوع برخورد به معنی دقیق تری می تواند کیفیت صحیح یک امر انتزاعی را به تصویر بکشد.او واقعیت را به لحاظ معنا در تصاویرش عقیم می کند و با شئ کردن تصویر معنی انتزاعی ذهن خود را بر روی آن استوار می کند.یعنی او به واسطه انتخاب کار بر روی مدیا عکاسی به عنوان برشی از واقعیت توانسته کیفیت انتزاعی یک امر واقعی را تصویری کند. در حقیقت می توان عملکردش را و شیوه ای که برای تغییر ماهیت امر واقعی به انتزاعی صورت داده با نگاه عمیق تری نگریست. 

عملکرد هنرمند در آثار نمایشگاه ، جایی که سعی کرده اثرش به کیفیت واقعی عکس نزدیک باشد، دچار اختلال شده است.او در دو مجموعه از آثارش بخشی از فضای عکس را دست نخورده نگه داشته است.در این آثار آن کیفیت معنایی و تصویری که از آن سخن رفت رخ نداده است. 

در مجموعه ای که پارسا مقام تلاش کرده جزئیات تصویری بیشتری از یک فضای واقعی را نیز در نقاشی اش بگنجاند این پروسه دچار اختلال شده است.و یا در مجموعه ای که او تصاویر به هم پیوسته اش را در زمینه ای مجزا از تصویرها قرار داده، فضایی که با دست کشیده شده و به عنوان یک عنصر خارج از فریم ها بر آن ها تحمیل شده است هم کیفیت معنایی مورد نظر نگارنده ناتمام مانده است. 

این اتفاق در فریم های تکراری که هر کدام ماهیت یک رخداد را دارند بهتر به نمایش در آمده است.فریم هایی که در آن تصویر ها جزئیات کمتر و شباهت بیشتری به هم دارند.این تصویر به واسطه کنار هم قرار گرفتن این فریم ها در یک مجموعه قدرت بصری غنی تری را به دست داده است. 

سیر عملکرد پارسا مقام نشان می دهد او دارد از زوایای مختلف به این تکنیک می نگرد و او متناسب با زاویه دید های مختلف که در نمایشگاه های گذشته اش در گالری آن و طراحان آزاد داده است این بار با گسترش افق دیدش تصویر غنی تری را در مقایسه با آثار گذشته اش به وجود آورده است. آثار پارسا مقام چه به لحاظ کیفیت زیبایی شناسی که به دست می دهد و چه در طریق تکنیک و پروسه خلق آثاری قابل اعتنا هستند. پارسا مقام در این نمایشگاه دو مجموعه عکس هم به نمایش گذاشته است. مجموعه ای با عنوان «بگذار بروم بگذار بروم» که در آن فریم هایی از فیلمی عکاسی شده که در آن فیگور های انسانی پشت به تصویر در میان فضایی سبزی قرار دارند.این فریم ها که در قالبی متفاوت عرضه شده به نظر تداعی گر فضای فریم هایی است که پارسا مقام بر روی آن ها نقاشی کرده است.و از سوی دیگر کیفیت نه چندان بالای این تصاویر مانند رنگ هایی عمل می کند که بر روی تصویر هایش به کار بسته است. 

در مجموعه دیگر با عنوان «بالتازار» فریم های متحرکی به شکل کلوزآپ از یک الاغ به تصویر در آمده که شکلی مجزا از آن چه در یک تابلوی نقاشی به واسطه عکس ها به وجود آمده است را تداعی می کند.این شش فریم که یک روایت را در خود به همراه دارند می توانست موضوع نقاشی های پارسا مقام باشد.به نظر نمی رسد که این مجموعه عکاسی از روی فریم های فیلم باشد بلکه پارسا مقام به شکلی خواسته عکاسی متحرک را هم به عنوان زمینه تشکیل دهنده سینما در کنار این دو مجموعه به نمایش در بیاورد تا بتواند تصویر جامع از عملکردش را بنمایاند.