آروین صداقت‌کیش

نزدیک به چهار دهه از تصنیف «نی‌نوا» اثر سترگ حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده تار می‌گذرد و سال‌هاست که قطعات آن از جمله سواران دشت امید تنها موسیقی‌هایی هستند که در ایام سوگواری خصوصا ایام محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا همواره از رادیو و تلویزیون به گوش می‌رسند. به‌رغم آنکه هدف آفرینش اولیه این اثر و خاستگاه آن در ذهن سازنده، موسیقی‌ای‌ برای مراسم مذهبی، خصوصا عاشورا نبوده است، اما در نهایت به دلیل ویژگی‌های عاطفی‌اش با فضای روزهای محرم و هر سوگ بزرگ و حماسی‎ای سازگار است. با این همه آنچه این اثر را در تاریخ حدودا چهار دهه عمر خویش در ذهن شنونده ایرانی جاودانه ساخته است که آن را با وجود فضای غمبار همچون آبی بر جان تشنگان لاجرعه می‌نیوشاند و حظشان می‎دهد یگانگی و ویژگی‌های منحصربفرد این اثر است که توانسته از فراز تاریخِ زمانِ آفرینش تاکنون بگذرد و همگان را مجذوب خویش کند. در تاریخ 15 شهریور 98 به عنوان اولین از سلسله برنامه‌هایی با عنوان «واکاوی آثار موسیقی کلاسیک ایرانی» -که قرار است در آینده به طور منظم به بررسی آثار بااهمیت در تاریخ موسیقی ما بپردازد- نشستی با موضوع واکاوی نی‌نوای حسین علیزاده در آموزشگاه چاووش برگزار شد.

 این نوشته‌ کوتاه در حکم گزارشی اجمالی از بعضی مباحث مطرح‌شده در نشست است (بیشتر نکته‌های پایانی).

    

همیشه این پرسش درباره‌ آثار برجسته مطرح می‌شود که چه چیز آنها را تا این حد در تاریخ از دیگر آثار متمایز می‌کند. 

این امر مخصوصاً درباره‌ آثاری که کم و بیش همه‌ متخصصان درباره‌ ارزششان متقاعد شده و بر آن اجماع دارند کاری سهل و ممتنع است. از یک سو اطمینان از اهمیت آنها کار را ساده می‌کند و از سوی دیگر پیچیدگی‌های یافتن ویژگی‌هایی که بتوان به عنوان دلیل آن اهمیت محسوبشان کرد دوچندان می‌شود زیرا یافتن عواملی که توانسته باشد این دامنه‌ بزرگ از اهل فن را به پذیرش یک اثر هنری مجاب کند کار ساده‌ای نیست.

درباره‌ی نی‌نوای حسین علیزاده نیز چنین پرسشی از روزگار ساخته ‌شدنش اغلب مطرح بوده و هر چه در تاریخ پیش آمده‌ایم بیشتر و بیشتر هم مطرح شده است. موقعیت خاص این قطعه در میان آثار همتایان و هم‌نسلان و حتا آثار خود آهنگساز (کمبود پیشینه و نشانه‌هایی از شکل‌گیری توانایی‌های آهنگساز برای کار با چنین ابزارهایی، تکرار نشدن این سطح کیفی از آهنگسازی برای ارکستر غربی پس از این قطعه و همچنین منفرد ماندن این رویکرد به آفرینش موسیقایی) نیز به دشواری‌های یافتن پاسخ این پرسش مهم دامن می‌زند.

نخستین نامزد توجه به قطعه منحصر به فرد بودن ترکیبی است که انتخاب شده. ترکیب نی و ارکستر زهی نه تنها در زمان ساخته شدن نی‌نوا (1362) بلکه حتا امروز نیز ترکیبی کمیاب است.

 تا پیش از ساخته شدن این قطعه نمونه‌هایی از ترکیب تک‌ساز ایرانی با ارکستر غربی (با یک ایده‌ کنسرتو مانند) ساخته شده بود اما همه برای سازهای مضرابی بود که کار با آنها بیشتر در شکل‌های گروهی و ارکستری تجربه شده بود. 

نی کم‌تر تجربه‌های گروهی را از سر گذرانده بود (شاید جز تجربه‌های پی‌گیر فرامرز پایور برای گروه ایرانی و تلاش‌های محدود یکی دو آهنگساز دیگر). 

پس از نی‌نوا  نیز ترکیب یک ساز غربی با نی چندان فراگیر نشد. گذشته از ایده‌ بکر، موفقیت در تحقق این ایده نیز توجه را به نی‌نوا جلب می‌کند. تقابل‌ها و تعامل‌ها میان ساز و ارکستر در این اثر- گرچه مانند اغلب آثار دیگر برای ارکستر غربی و سازهای ایرانی امکان اجرای بدون تقویت صوتی ندارد- با تخیل نمونه‌وار و بسیار خلاقانه شکل ‌داده شده به طوری که حتا توجه شنونده‌های کم‌تر آشنا با موسیقی ایرانی و جریان ترکیبی آهنگسازی برای ارکسترها و آنسامبل‌های موسیقی غربی و موسیقی دستگاهی ما را نیز به خود جلب می‌کند (شاهدش مرور کوتاه کورت کیفنِر است

 بر نی‌نوا).

بااین‌حال منحصر دانستن اهمیت تاریخی-موسیقایی این قطعه به آزمایش یک ترکیب نیازموده حتا با این شرط که موفقیت آهنگسازش در این آزمایش را نیز لحاظ کرده باشیم، در حکم رضایت دادن به سطحی‌ترین لایه‌ کار است. نی‌نوا ویژگی‌های درخور توجه دیگری نیز دارد. از آن جمله زیبایی موسیقایی، ظرفیت‌های عاطفی و انسجام ساختاری‌ای است که در این قطعه تنیده شده است. مجموع ملودی‌ها و بافت طراحی‌شده برای قطعه با همه اندوه‌باری چنان ویژگی‌های را محقق می‌کند. حسین علیزاده با استفاده از گنجینه‌ الگوهای ملودیک و توانایی گسترش آنها بر اساس همان منطق درونی‌شان -که برآمده از شناخت عمیق و توان انشای خود او از این نوع موسیقی است- و نه به عنوان نقل‌های موسیقایی شایسته‌ آرایش با فنون گسترشی غیر از آنچه خود محتوای برداشته‌شده از گنجینه پیش رو می‌گذارد، به نوعی هم جریان پیش‌برنده‌ سیال قطعه‌اش را تأمین کرده و هم احساس پیوند و انسجام ساختاری میان بخش‌های مختلف (اعم از خرد و کلان) را افزایش داده است.

جز اینها و چند نکته‌ ریز و درشت دیگر (مثلاً نگاه بسیار نوجویانه به دستگاه نوا و استفاده از منابع ریتمیک-ملودیکش که در وقت ساخته شدن نی‌نوا هنوز نکاویده و تازه بود یا پیوند این قطعه با فضای اجتماعی روزگار ساخته شدن و ...) آنچه اهمیت تاریخی این قطعه برای نی و ارکستر را بیش از پیش نمایان می‌کند توجه به موقعیت آن در متن جریانی است که تحت عنوان  «بازگشت» می‌شناسیم و عمده‌ فعالیتش در دهه‌های 50 و 60 شمسی صورت گرفته است. نی‌نوا از هر جهت که بنگریم یکی از بهترین تجلی‌گاه‌های اندیشه‌ هویت‌گرای آن روزهای جامعه‌ی ایران در دنیای موسیقی است.

نی‌نوا ویژگی‌های درخور توجه بسیاری دارد. از آن جمله زیبایی موسیقایی، ظرفیت‌های عاطفی و انسجام ساختاری‌ای است که در این قطعه تنیده شده است. مجموع ملودی‌ها و بافت طراحی‌شده برای قطعه با همه اندوه‌باری چنان ویژگی‌های را محقق می‌کند

توجه به هویت موسیقایی (اغلب در بطن یک نگاه ملی‌گرایانه و برای عرضه‌ نوعی زبان مخصوص به موسیقی‌دان ایرانی به جهان و عمدتاً از طریق استفاده از ملودی‌ها و مقام‌ها) سابقه‌ای دیرپا در میان آهنگسازان معاصر ایران دارد و به نی‌نوا خلاصه نمی‌شود اما با این قطعه است که سرانجام رویکرد «بازگشت به اصل» و رجعت دوباره به سنت‌هایی که در آن دوران آغاز جریان بازگشت در خطر از میان رفتن تلقی می‌شد راه خود را به دنیای ترکیبی موسیقی کلاسیک غربی-ایرانی نیز باز کرد و در آنجا تثبیت شد. درحقیقت نی‌نوا از آن جهت فوق‌العاده اهمیت دارد که در بطن آن ایده‌های زیباشناختی و موسیقایی یک جریان تازه برآمده با بلوغی درخور تأمل به نمایش درمی‌آید. این آنجا اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند که به یاد آوریم این گونه‌ دوزبانه‌ موسیقایی با توجه به سرگذشت پیچیده‌اش زمینی نسبتاً ناهموار برای پروراندن چنین نهالی به شمار می‌آمده است. 

عمده‌ نگاه‌های بازیگران این گونه نه معطوف بازگشت و در جستجوی نوعی اصالت گمشده که معطوف به پیشرفت (فارغ از پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های مفهومی که هر یک از این اصطلاحات در آن روزگار نزد خود بازیگران داشته یا امروز نزد ما دارد) بوده است. بنابراین ساختن قطعه‌ای که آن دیگر نگاه متعارض را به خوبی به نمایش بگذارد آن هم درست در جایی که روش‌ها و تجربه‌های تاریخی از پیش موجود درزمینه‌ گسترش ملودیک، ساختمان ریتمیک، سازآرایی و چندصدایی در جهت دیگری (تقریباً عکس) گسترده شده است، کاری سخت بااهمیت جلوه می‌کند به‌ویژه که اولاً نیاز به ابداع در اغلب این مؤلفه‌های یادشده و ثانیاً موفقیت نی‌نوا در آنها را نیز در نظر داشته باشیم.