محمدحسن خدایی

تئاتر در سال 1402 بیش از پیش گرفتار فراز و فرودهای مختلف خواهد بود. مشکلات اقتصادی به همراه شدت یافتن دستورالعمل‌های نهادهای نظارتی و ارزشیابی، کار گروه‌های اجرایی را در امر تولید دشوارتر از گذشته کرده است. بنابراین فضای امسال کمابیش یادآور سال پیش است و در این منازعه برای بقا، آن کسانی دوام می‌آورند که نبض بازار را درک کنند و برای مخاطبان این روزها گریزان از سالن‌های نمایش، محصول تماشایی و جذاب تولید کنند.

به دیگر سخن در این میدان نبرد، کار بر تجربه‌گرایان سخت خواهد بود و مدار تولید بر جلب ذائقه مخاطبان نه چندان حرفه‌ای تئاتر خواهد چرخید. این هفته و در ادامه یادداشت‌نویسی بر اجراهای تئاتری کلانشهر تهران، به سراغ کارگردان جوان اما با تجربه تئاتر می‌رویم. کارگردانی از خطه شمال که کارش را با تئاتر دانشجویی آغاز کرده و این روزها تئاتر حرفه‌ای را به شکل حرفه‌ای دنبال می‌کند. اوشان محمودی در این سال‌ها با خلق شخصیت‌هایی که رنگ و بویی از داستان پینوکیو داشته، خود را تثبیت کرده است. این شب‌ها او و گروه پرتعداد اجرایی‌اش در سالن استاد ناظرزاده مجموعه ایرانشهر به صحنه بازگشته‌اند. اجرایی که قرار است به زودی در سالن اصلی تئاتر شهر به کار خود ادامه دهد و میزبان مخاطبان این روزهای تئاتر باشد.

  سه‌گانه تئاتری اوشان محمودی از داستان پینوکیو بالاخره با اجرای نمایش «گربه نره و روباه مکار» به پایان خود رسیده است. سه اثر با لحن و استراتژی‌های متفاوت اجرایی که تلاش دارند تحشیه‌ای باشند بر سرگذشت پینوکیوی دوست‌‌داشتنی در نسبت با اینجا و اکنون ما. قبل از این، شاهد نمایش‌های «پینوکیو» و «ژپتو» را از این گروه بودیم. هر سه اثر به نوعی در نسبت با مسئله اخلاق و کنش انسانی در وضعیت‌های پیچیده شکل یافته است. اما آخرین نمایش از این مجموعه با عنوان «گربه نره و روباه مکار» کمابیش در رابطه با استبداد است و بازتولیدش. در این مسیر به سیاست می‌پردازد و در باب عاملیت انسان‌ها در قبال ساختارهای موجود به تامل می‌نشیند.

    به لحاظ روایی و قصه‌ای که قرار است تعریف شود این نمایش چندان پیچیدگی ندارد و می‌توان آن را این‌گونه خلاصه کرد: پینوکیو به همراه پرنده کوچکی که جینا نام دارد پا به سیرکی می‌گذارد تحت مدیریت روباه مکار. اما مناسبات ناعادلانه این سیرک عجیب و غریب، پینوکیو را بر آن می‌دارد که علیه این وضعیت قیام کند و با کمک کسانی که در این سیرک گرفتار شده‌اند نظم تازه‌ای را برقرار سازد. در ظاهر امر، اقتدار روباه مکار شکسته شده و پینوکیو این امکان را می‌یابد که مناسبات دلخواه خویش را اشاعه دهد.

اما در ادامه ورق برمی‌گردد و بار دیگر مناسبات قدیم سربرمی‌آورد. پینوکیو با سهل‌انگاری در دام افتاده و ثروت به ارث رسیده‌اش را خرج هزینه‌های سیرک می‌کند. این مسئله مقدمه‌ای است برای بازگشت روباه مکار و بازتولید شیوه استبدادی‌اش. اوشان محمودی از طریق خلق یک جهان فانتزی و موزیکال تلاش دارد اقتدارگرایی در مناسبات انسانی را نقد کند. اما مشکل این نگاه، تقلیل‌گرایی آن است. که راهی برای رهایی پیشنهاد نمی‌دهد و وضعیت استبدادی را بازتولید می‌کند.

در ادامه متوجه می‌شویم که پینوکیو علیه دسیسه‌های روباه مکار، شکست می‌خورد و پیکر بی‌جانش بر صلیب قربانی می‌شود. در این چشم‌انداز که اوشان محمودی ترسیم می‌کند، گارد قدیم به رهبری روباه مکار به صحنه باز می‌گردد و توهم هر نوع کنش اعتراضی از اذهان زدوده می‌شود. بار دیگر سیرک روباه مکار با حذف خشونت‌بار پینوکیو برپا شده و آماده اجرای نمایش می‌شود.

   به لحاظ بصری با نمایشی جذاب و زیبا روبرو هستیم که با صحنه‌آرایی‌های دقیق و حساب‌شده، در پی برساختن جهانی است مبتنی بر سلسله‌مراتب. درواقع تماشاگران در طول اجرا شاهد قاب‌های زیبا، مهندسی‌شده و کنترل‌شده هستند. اما نباید از یاد برد که فضای سیرک و فانتزی‌های پینوکیایی، نمی‌بایست این مقدار منظم و زیبا باشد. البته گروه اجرایی تمهیداتی برای فاصله گرفتن از این حجم مدیریت‌شدگی و انتظام‌بخشی روابط و صحنه‌ها برداشته‌ است، اما چندان نتوانسته این فضا را درهم شکند. فضای سیرک بر بازی‌، تخیل، خنده و کارناوال بنا شده است.

 تکلیف ما با اجرای «گربه نره و روباه مکار» کمابیش روشن است: یک نمایش تر و تمیز که تمنای نقد سیاست و اخلاقیات جامعه را دارد و در این وادی پیروزمندانه شکست می‌خورد

از منظر خلق فضا و مکان‌یابی، سیرک‌ها موقتی‌ هستند و مشمول صیروریت دائمی. نکته‌ای که در این اجرا کمتر مشاهده می‌شود و گویی با عمارتی مستحکم و ابدی مواجه هستیم که روباه مکار برپا کرده است. اما با تمامی این نکات ذکر شده، همچنان می‌توان با ‌طبع شوخ اجرا همدل بود و از آن لذت برد. طنزی که مدام با فضای موزیکال و متناقض‌نما، به جنگ عبوس‌ بودن می‌رود و تاحدودی از کارش می‌اندازد.

   به لحاظ اجرایی، عناصری چون نورپردازی، طراحی صحنه، طراحی حرکت و صدا، این نمایش حرفه‌ای و استاندارد است. بازی بازیگران جوان قابل قبول است و نشان از کار خوب تیمی. همکاری گروهی باعث شده هماهنگی خوبی مابین بازیگران در جریان باشد.

به دیگر سخن با یک گروه طرف هستیم که مدت زمان طولانی در کنار هم تمرین کرده و زیست مشترک داشته‌اند. اجرایی که از چهره‌های شناخته‌شده استفاده نمی‌کند و بر هماهنگی و تمرینات طولانی بازیگران آماتور حساب باز کرده است. از قضا در زمانه‌ای که هزینه‌های مادی تولید تئاتر بسیار بالا رفته و گروه‌ها به سختی می‌توانند تمرینات طولانی داشته باشند، اهمیت کاری که اوشان محمودی و گروه جوانی که با او همکاری کرده‌اند بیشتر نمایان می‌شود. به هر حال در وضعیتی زندگی می‌کنیم که علاوه بر اصول حرفه‌ای می‌بایست بر دوستی‌ها و رفاقت‌ها تکیه کرد و هزینه‌ها را این‌گونه کاهش داد و محصولی همدلانه تولید کرد.

   این روزها با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه، خیلی از هنرمندان عرصه تئاتر ترجیح داده‌اند فعالیت هنری نداشته باشند یا در فضاهای غیررسمی به کار خود ادامه دهند. اوشان محمودی ترجیح داده همچنان در فضای رسمی باشد و با مجوز وزارت ارشاد مشغول کارگردانی نمایش شود.

در این اختلاف مبنایی مابین حضور یا امتناع در فضای رسمی، اجرای «گربه نره و روباه مکار» از این بابت حائز اهمیت است که تلاش کرده حداقلی از استاندارد بودن را رعایت کند و به لحاظ دیداری تاحدودی زیبا و تماشایی باشد. پس تکلیف ما با این اجرا کمابیش روشن است: یک نمایش تر و تمیز که تمنای نقد سیاست و اخلاقیات جامعه را دارد و در این وادی پیروزمندانه

شکست می‌خورد.