علیرضا بخشی استوار

چند سال قبل با چند تن از هنرمندان شاخص متولد دهه چهل که نمایش گروهی ترتیب داده بودند درباره مسیر حرکت‌شان و موانع بسیاری که در این راه داشتند به گفتگویی مفصل نشستم. یکی از هنرمندان آن نمایش، فرح ابوالقاسم بود که این روزها نمایش انفرادی آثارش در گالری «هور» برپا است و در معرض دید علاقمندان به هنرهای تجسمی قرار گرفته است.  شاید بد نباشد که در مرور کوتاه بر آثار این هنرمند به برخی مسائل ظاهراً در حاشیه بپردازیم که از جهاتی در شیوه تجربه و خلق اثر برای این هنرمند اهمیت دارند.متولدین دهه چهل، یعنی کسانی که اوج سال‌های جوانی و بلوغ آنها در دهه شصت گذشت و در مسیر هنر یکی از نسل‌های قدرندیده و تا حدودی به جبر زمان منزوی شده هستند. هرچند تعداد محدودی از این هنرمندان توانستند با تلاش و پشتکار خود اسم خود و اثرشان را در فضای جامعه تجسمی باقی بگذارند اما این افرادی که در واقع تعداد آنها انگشت‌شمار است را نمی‌توان به کلیت این نسل تعمیم داد. اما چرا این نسل، نسلی قدر ندیده است؟ زمانی که این افراد برای تحصیل وارد دانشگاه شدند بعد از وقفه‌ای طولانی و با بروز انقلاب فرهنگی نگاه‌ها به سمت شاخه‌های مختلف هنر به خصوص هنرهای تجسمی تغییر کرد.

هنر مورد نظر حاکمیت در آن زمان هنری انقلابی و آرمانگرایانه بود و همه‌چیز در خدمت دفاع‌مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت قرار می‌گرفت. یعنی اگر فردی ایده‌ای شخصی در جهتی دیگر نسبت به این مسائل داشت، نگاه عمومی جامعه آن را نمی‌پذیرفت. تعریفی که از هنر نقاشی مورد نظر بود تعریفی کاملاً جهت‌یافته و خط‌کشی شده بود.

در آن دوران گالری هم معنا نداشت. یعنی هنرمندان اگر می‌خواستند آثارشان را به نمایش در بیاورند با مشکل مکان ارائه مواجه بودند و این خود مسئله مهمی است در تعیین روند حرکت این شاخه از هنرهای تجسمی. این مسئله باعث می‌شد که پدیده مجموعه‌دار هم شکل نگیرد تا به عنوان مشتری ثابت این آثار بخواهد در تعیین اهمیت یا وضعیت این آثار نقشی داشته باشد.

به این دو مورد باید یک مسئله مهم دیگر را هم افزون کرد. نبود ارتباطات بین‌المللی به طرق مختلف. اگر بحث تحریم و خصومت‌های جهان با ایران در آن دوران را کنار بگذاریم، رشد و پیشرفت تکنولوژی و دسترسی به منابع مختلف داخلی و خارجی هم به این شکل نبود.

فرح ابوالقاسم با همه محدودیت‌ها اما هنرمند روزآمد، پرتلاش و مهمی است. او توانسته از پس این فراز و نشیب‌ها نگاه و اندیشه خود را روی بوم به تصویر بکشد و حلقه وصلی باشد در تاریخ معاصر ایران. میان نسلی که به پیشگامان هنر مدرن معروف بودند و نسل دیگری که پیشگامان هنر معاصر هستند

اگر یک هنرمند قصد داشت از رخداد‌های روز جهانی در عرصه هنر جهانی مطلع شود عملاً هیچ راه ارتباطی ممکنی در دسترس او قرار نداشت و اگر مجراهایی به شکل محدود هم وجود داشتند این مجراها با توجه به نگاه و سیاست‌های خود(معمولاً انقلابی) برخی از این مطالب را در دسترس بخشی از دانشجویان قرار می‌دادند.در سال‌های دهه شصت بسیاری از هنرمندان سرشناس، صاحب کرسی و تاثیرگذار به دلایل مختلفی در خارج از ایران به سر می‌بردند. یعنی مواجه مستقیم با آنها و آگاه ‌شدن از تجربیات‌شان برای هنرمندان متولد دهه چهل عملاً امری ناممکن به نظر می‌رسید.

زمانی که این هنرمندان به مرحله پختگی رسیدند با تغییر شرایط و باز شدن فضای فرهنگ و ارتباطات نسلی روی کارآمد که ذئقه‌های مخصوص به خودش را داشت و با سرعت بسیاری در تلاش بود تا عقب‌ماندگی‌ها را جبران کند.

اما هنرمندان دهه چهل که امروز برای خود نامی دست و پا کرده‌اند هنرمندانی هستند که با گذر از این روزگار پیچیده و در پس تجربه‌های ناکامل امروز با آثارشان به نوعی شگفتی آفرین هستند.

نمی‌خواهم به مباحث مبتذل و دم‌دستی که این روزها در نگارش تحلیلی باب است دچار شوم اما در آثار پر از سکوت ابوالقاسم، معمولاً گل پژمرده و خشکیده‌ای وجود دارد. آدم‌ها از قاب حذف شده‌اند و اثر آنها مانند بشقابی خالی از غذا و یا شئ وابسته به آنها در تصویر به چشم می‌آید.

سطح آثار او بیشتر خاکستری و سفید است، اما سفیدی که روح‌انگیز نیست. به پاکی و یا بکری دلالت ندارد. بلکه کسل‌کننده است. شبیه به دیوار گچی نامرغوبی که دورتادور اتاقی را در نوردیده و بیشتر حس یک زندان را به آدم می‌دهد تا حس یک موقعیت آرام‌بخش. در واقع سطح سفیدی که او در آثارش ارائه می‌کند بیشتر اضطراب ایجاد می‌کنند.البته او با حذف آدم‌ها و انتخاب ترکیب‌بندی‌های نامتوازن، تعلیق فضا را نیز دوچندان می‌کند. در واقع این وضعیت سنگین همزمان به واسطه ترکیب‌بندی ظاهراً خط‌کشی شده، ولی در بطن نامتوازن به وضعیتی مرموز تبدیل می‌شود.

در میان این آثارِ ظاهراً دکوراتیو، که شاید در نگاه اول برای نصب در بهترین نقطه از خانه مورد پسند واقع شود یأس عمیقی نهادینه است. البته می‌شود این یأس را به زیستن در وضعیت کنونی خود نیز که شبیه به بن‌بستی بی راه پس و پیش است هم نسبت داد. فرح ابوالقاسم با همه محدودیت‌ها اما هنرمند روزآمد، پرتلاش و مهمی است. او توانسته از پس این فراز و نشیب‌ها نگاه و اندیشه خود را روی بوم به تصویر بکشد و حلقه وصلی باشد در تاریخ معاصر ایران. میان نسلی که به پیشگامان هنر مدرن معروف بودند و نسل دیگری که پیشگامان هنر معاصر هستند.