علیرضا بخشی استوار

دیوید هاکنی، هنرمند مشهور بریتانیایی در کتاب «تاریخ تصویر» می‌گوید: «امروز دنیا پر از تصویر است، ولی بیشتر آنها خیلی به‌یادماندنی نیستند. هرچه بیشتر عکس می‌گیرید وقت کمتری صرف نگاه‌کردن به هرکدام از آنها می‌کنید. زمانی فقط چند تصویر وجود داشت، حالا سالانه میلیاردها تصویر تولید می‌شود. چه اتفاقی برای آنها می‌افتد؟ چطور دیده می‌شوند؟ چطور نگهداری می‌شوند؟ احتمالاً بیشتر آنها از دست خواهند رفت، تقریباً بلافاصله. بعضی از آدم‌ها چیزها را نگه می‌دارند و آنها هستند که باقی می‌مانند».

نمایش آرت‌بوک‌ها و تصاویر کورش ادیم با عنوان «آهستگی» که سعید مزینانی به عنوان مدیر هنری آن را در پروژه‌های 009821 برپا کرده است، دغدغه‌ای نزدیک به همین گفته‌هایی را دارد که هاکنی درباره مراقبت و حفظ تصاویر بیان می‌کند.

کار ادیم در خلق این تصاویر و آثار به نوعی در عنوان این نمایش هم پیداست. آنچه در آرت‌بوک‌ها و تصاویر قاب‌شده بر دیوار اهمیت دارد، طمأنینه برای تماشاست. بر خلاف فضای دیجیتال یا آنچه ما از تصاویر در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم برای تماشای آثار این نمایش، سرعت معنا ندارد. خود کنش ورق‌زدن آرت‌بوک‌ها و لمس فیزیکی کاغذ در اینجا شکل و معنای تماشا را دچار تغییر می‌کند و به ما یادآور می‌شود که باید برای تماشای تصاویر وقت صرف کنیم.

تصاویر چاپ‌شده بر کاغذ یک تفاوت دیگر با تماشای تصاویر در فضای دیجیتال دارد. ما در فضای دیجیتالی اگرچه به ظاهر انتخاب می‌کنیم که چه چیزهایی را ببینیم یا چه کسانی را دنبال کنیم، اما در نهایت با تعداد زیادی تصویر مواجه می‌شویم که نه دسته‌بندی مشخصی دارند و نه متناسب با الگوی مشخصی در کنار هم قرار گرفته‌اند. در حقیقت در فضای دیجیتال، ما بدون هیچ انتخابی فقط تصاویر را مصرف می‌کنیم. اما زمانی که همین عکس‌ها بر اساس شکل و الگوی خاصی در کنار هم قرار می‌گیرند نوع مواجهه ما با آنها و تفاسیر و معانی که از آن به دست می‌آوریم، به نوعی از انتخاب گره خورده است.

آثار این نمایش به صورت چاپ دستی چاپ شده‌اند. هنرمند تصاویرش را صرفاً به دست لابراتوار چاپ عکس نسپرده است. بلکه انگار تغییرات یا بهتر می‌شود گفت تکنیک‌هایی را روی عکس‌ها پیدا کرده که ماهیت متفاوتی از آنچه که می‌توان به یک عکس اطلاق کرد، کسب کرده است.او در چاپ عکس‌ها از تکنیک‌های مختلف چاپ عکس که در تاریخ عکاسی از آنها استفاده شده سود جسته است. آنچه از تصاویر برمی‌آید، ادیم عکس‌هایش را بر سطوح و متریال مختلف برگردان کرده است. به نظر انجام همه این تغییرات روی عکس پروسه زمانبری را برای هنرمند به وجود آورده است. برای همین است که  چیزی نزدیک به چهارسال از آغاز خلق آثار این مجموعه گذشته است.

کار ادیم در خلق این تصاویر و آثار به نوعی در عنوان این نمایش هم پیداست. آنچه در آرت‌بوک‌ها و تصاویر قاب‌شده بر دیوار اهمیت دارد، طمأنینه برای تماشاست. بر خلاف فضای دیجیتال یا آنچه ما از تصاویر در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم برای تماشای آثار این نمایش، سرعت معنا ندارد

در این نمایش جدای از 30 کتاب دست‌ساز تک نسخه، 51 قاب عکس هم روی دیوار قرار گرفته که به لحاظ تکنیکی شبیه به یکدیگر هستند. قالب عکس‌های او سیاه و سفید هستند، اما عکس رنگی نیز در میان آثار نمایش به چشم می‌خورد اما تکنیک‌هایی که ادیم از آن استفاده کرده است به نوعی شمایل این آثار را تاریخی جلوه می‌دهد؛ به گونه‌ای که با نگاه به این تصاویر این حس در بیننده به وجود می‌آید که با آثاری مواجه شده که مدت زمان طولانی از ثبت آن گذشته است.

مثلاً سلف‌پرتره یا خودنگاره‌ای از هنرمند در میان آثار وجود دارد که پشت سه‌پایه‌ای ایستاده و جمله‌ای با فونتی شبیه به حروف سربی در زیر آن حک شده است. این عکس ما را در کسری از ثانیه به یاد عکاسان اولیه‌ای می‌اندازد که پشت سه‌پایه‌های عظیم‌الجثه دوربین می‌ایستادند.

در واقع به نظر می‌رسد او با این کار بار دیگر دارد ما را به یاد دوام عکس‌هایی می‌اندازد که روی سطح کاغذی چاپ شده و با نگهداری در فضاهای فیزیکی مختلف به نوعی ماندگاری بیشتری را برای خود تضمین کرده‌اند. جمله‌ای هم که زیر این تصویر آمده می‌تواند مؤید این تفسیر باشد. در زیر این سلف پرتره حک شده: «ما نمی‌مانیم، عکس می‌ماند گردش روزگار برعکس است.»

سوژه‌هایی هم که او برای عکس‌هایش انتخاب کرده این ذهنیت را تشدید می‌کند. بیشتر عکس‌های این نمایش شامل تصاویر فیگوراتیو و پرتره است. دسته دوم عکس‌هایی با موضوع طبیعت و گل و گیاه است و بخش دیگر این تصاویر به اشیا می‌پردازد که در محیط وجود دارند. مثلاً عکسی که او از اشیا گرفته بسیار به تجربیات «لوئی داگر»، به خصوص تصاویر طبیعت بی‌جان او  که در قرن نوزدهم و با داگروتایپ گرفته شده است شباهت دارد. تصاویری که روی سطح نقره منعکس می‌شد و در واقع متریال در تماشا و ماندگاری آن دخیل بود.

اما مسئله دیگری که می‌شود از پس آن به آن توجه کرد خود آرت‌بوک یا کتاب دست‌ساز هنرمند است. ما اساساً در کشورمان با آرتیست‌بوک میانه چندانی نداریم. یعنی برای آن ارزشی همطراز با مثلاً اثری که قاب شده و بر دیوار قرار گرفته قائل نیستیم. این که این نگرش از کجا می‌آید و چگونه می‌شود آن را تغییر داد خود نگارش مطلب دیگر را می‌طلبد اما نمایش نزدیک به 30 آرت بوک در یک نمایشگاه نشان می‌دهد که هنرمند درباره این رسانه هم دغدغه‌هایی دارد.