دیوید امیری

 یادم هست زمانی که سرباز جنگ بودم، فرماندهان ارتش به ما یاد می-دادند اول از خودمان محافظت کنیم تا سپس بتوانیم از سرحدات کشور دفاع کنیم. دقیقا شرایط الان جهان هم به نوعی حالت جنگ است. حالا گذشته از عامدانه بودن تکثیر ویروس و یا غیر از این‌ها، فرایند این اتفاق طوری است که کل جهان را درگیر کرده و این مهم کتمان‌ناپذیر است. چند روز قبل طبق روال معمول دعوتنامه‌ای از یک گالری برایم ارسال شد که کمی متفاوت‌تر بود. چون بعد از توضیحات لازم، عبارت «بازدید با تعیین وقت قبلی» برایم جدید بود و خواستم یادداشت این شماره را بر این اساس بنویسم که مگر بازار هنرهای تجسمی در بهترین حالتش چقدر استقبال‌کننده داشت که حالا بخواهیم برای بازدیدکنندگان محدودیت‌های بیشتری قائل شویم! البته هیچ ایرادی نیست به حرکت گالری‌داران محترم بلکه قابل‌تقدیر هم هست. غرض حفظ جان است که اوجب واجبات است و کار دست‌اندرکاران آن گالری هم کاملا درست بوده است. چراکه با توجه به محدودیت‌های اجتماعی بهترین حالت آن است که هرکدام از ما ابتدا به فکر سلامت خود باشیم چون این پیش‌شرط سلامت جامعه است. حالا که اکثر گالری‌های فعال که تعدادشان زیاد هم نیستند به صورت آنلاین کارشان را ادامه می‌دهند بهتر است همین روش آهسته و پیوسته را پیگیر باشند تا با توکل بر خدا تمام مردم جهان از این مرحله به سلامت عبور کنیم. آنگاه می‌توانیم تصمیمات بهتری بگیریم. اگر نخواهیم تقصیر کم‌کاری‌های‌مان را بر سر کرونا بگذاریم خیلی دقیق‌تر می‌توانیم به رواج بازار عرصه هنرهای تجسمی بپردازیم. یکی از صفات بد بشریت به خصوص مردم کشور ما در تمام عرصه‌ها، مسئولیت‌ناپذیری است و همین خصیصه باعث ضررهای جبران‌ناپذیری به همگان شده است. آنچه مسلم است در هر رشته تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و مجریان آن رشته تاثیر خود را هرچند کم، خواهند گذاشت. متاسفانه اکثر افراد مربوطه، توجه‌شان به برنامه‌ریزی برای قرن آینده است! هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی واقعا روزگار سختی را سپری می‌کنند و هیچ ملجایی هم ندارند و اکثرشان کار دیگری هم بلد نیستند. در مجموع این مشکلات باعث می‌شود سطح کیفی و یا کمی آثار هنری افت کند و خیلی از جوانانی که انرژی قابل‌توجهی داشتند از خط خارج شدند و حالا زمان‌شان را به کارهایی که یا علاقه‌ای ندارند، بپردازند و یا استعدادشان را هدر دهند. اگر واقع‌بین باشیم راه‌حل مشکلات اجتماعی و یا هر مشکلی در همان مثل معروف است: «علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد». حال اگر به فکر علاجی نباشیم مسلما هنرمندان هم از این ضعف آسیب می‌بینند. جوانی تعریف می‌کرد دو ماه وقت گذاشته و یک تابلو کشیده و حالا که می‌خواهد بفروشدش، خریدار عددی معادل نصف پول رنگ‌هایی که در آن نقاشی مصرف شده را پیشنهاد داده است. بیایید کمی منصف باشیم، درست است در این صحرای بی‌آب و علف کسی برای هنر تره هم خرد نمی‌کند، ولی بهتر است کمی به همنوعان خود رحم کنیم و به فکر هم باشیم. اگر قصد خرید آثار هنری را داریم حداقل درست قیمت بدهیم تا هنرمندان را مایوس نکنیم. درست است 90 درصد (یا درصد بالایی) از لوازم باکیفیت هنر نقاشی و مجسمه-سازی، وارداتی است و برای آن ارز لازم است اما هنرمند که درآمد ارزی ندارد تا بتواند با این نابسامانی مقابله کند. پس باید چگونه گذران روزگار کند؟ وظیفه‌ام به عنوان یک روزنامه‌نگار، مطرح کردن مسئله است و دیگرانی که دارای صندلی‌های چرمی با پشتی بلند و جک‌های هیدرولیک هستند باید درست‌تر بنشینند تا خون بهتر به مغزشان برسد بلکه تصمیمات بهتری بگیرند. البته این مشکلات فقط مختص به دوران شیوع کرونا نیست بلکه مربوط به چندین دهه است. هرچند هنرمندان تجسمی، جمعیت کمی نیستند ولی متاسفانه پیرو دیگر ضعف‌های اجتماعی، فعالیت‌ سندیکایی و انجمن‌های صنفی درست و درمانی ندارند و تا جایی که می-دانم انجمن‌های هنری وجهه صنفی قدرتمندی هم ندارند. فقط یک انجمن گالری‌داران حدود یک دهه و نیم است که فعالیت روی کاغذ دارد و چون بازار زمین‌خورده‌ای است، اعضای آن تمایلی به فعالیت یا فعالسازی انجمن‌شان ندارند. خلاصه امروز و آن دعوتنامه باعث شد تا گوشه دیگری از مشکلات تکراری این بخش از جامعه هنری کشورمان را دوباره مطرح کنم. امیدوارم گوش شنوایی باشد تا موجب دلگرمی هنرمندان این عرصه شود و بدانند در قشر مطبوعات هنوز دلسوزانی هستند که با عشق قلم می‌زنند. همواره آرزوی بهتر شدن این شرایط سخت را دارم و به سهم خودم تلاش می‌کنم.