مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی

هفته گذشته، برای نام‌نویسی فرزند کوچکم در دوره پیش‌دبستانی، رفتم به سرای محله نزدیک خانه‌مان. گفتند که هزینه آموزش یک سال این دوره می‌شود سه میلیون تومان که دست‌کم باید نیمی از آن را نقدی بپردازید و نیم دیگر را طی دو چک ۷۵۰ هزارتومانی که سررسید چک نخست سه ماه و چک دوم شش ماه دیگر باشد. نزدیک به 200 هزار تومان هم هزینه لباس فرم و نوشت‌افزار و ابزار موردنیاز می‌شود که آن را نیز باید در یکی دو هفته آینده بپردازید.

در برنامه درسی ملی درباره دوره پیش‌دبستانی آمده است: «دوره پیش‌دبستان، به دوره دوساله رسمی و غیراجباری اطلاق می‌شود که کودکان ۵ و ۶ ساله را تحت پوشش برنامه‌های آموزشی و تربیتی قرار می‌دهد. برنامه‌های آموزشی و تربیتی این دوره و میزان حضور نوآموزان در مراکز پیش‌دبستانی، با توجه به ویژگی‌های کودکان، منعطف و سیال است.» پس در آموزش کنونی کشور ما، این دوره غیراجباری و البته رسمی است- گرچه درباره معنای رسمی و غیراجباری بودن این دوره، توضیحی داده نشده است.

در جهان به خاطر اهمیت بالای پیش‌دبستانی، بسیاری از اندیشمندان آموزشی، بر آن تأکید فراوان دارند و در بسیاری از کشورهای پیشرو آموزش، اجباری و به‌ویژه رایگان است. در کشور ما نیز هرازگاهی از زبان فرادستان آموزشی کشور، سخنانی در اهمیت این دوره شنیده می‌شود اما این دوره در عمل اجباری نیست و به‌ویژه این‌که رایگان هم نیست. متولی آن‌هم روشن نیست؛ هم آموزش‌وپرورش و هم بهزیستی و هم شهرداری آن را برگزار می‌کنند و کیفیت کار هم تا اندازه زیادی بستگی دارد به این‌که این دوره در کجا و با چه نگاه و نگرشی برگزار شود.

یک نکته مهم دیگر این است که محیط برگزاری این دوره باید فراخور درون‌مایه آن باشد؛ یعنی محیطی باشد که بچه‌ها بتوانند در آن بازی کنند و به کار گروهی بپردازند و از نظر فضای سبز و رنگ‌آمیزی درودیوار هم موردپسند آن‌ها باشد. متأسفانه برخی مکان‌های برگزاری دوره پیش‌دبستانی، آن محیط باز و بایسته برای بازی کودکان و انجام کار گروهی هدفمند را ندارد و در عمل بیشتر آموزش این دوره را در کلاس‌های درس برگزار می‌کنند؛ کاری که باعث خستگی و زدگی بچه‌ها از آموزش‌های این دوره می‌شود.

چندی پیش متنی می‌خواندم درباره ویژگی‌های یک پیش‌دبستانی باکیفیت بالا، برای نمونه این‌که «روابط متقابل تأثیرپذیر، محبت‌آمیز و آمیخته با احترام در میان بزرگ‌سالان و کودکان برقرار باشد» و «برنامه درسی از پیش طراحی‌شده اثربخشی داشته باشد که درگیر شدن کنشگرانه کودکان را در بربگیرد» و «بیش از هر چیز، یک پیش‌دبستانی باکیفیت بالا، جایی است که خانواده‌ها، کودکان و بازدیدکنندگان، در آن احساس خوش و ارزشمند بودن می‌کنند»؛ بعید می‌دانم در آموزش پیش‌دبستانی ما، این ویژگی‌ها فراگیر و پرنمود باشند.

روی‌هم‌رفته می‌توان گفت که دوره پیش‌دبستانی، دوره مهمی است که اگر به‌درستی برگزار شود می‌تواند تأثیرات مثبت ماندگار و ژرفی بر ذهن و روحیه کودکان بگذارد. به‌ویژه اگر آموزش این دوره، بر محور شادی، بازی، کار هنری و کنش گروهی پیش رود و از سوادآموزی متعارف به دور باشد. در این شرایط هم به تقویت روحیه جمعی بچه‌ها کمک می‌کند و هم لذت یادگیری را به آن‌ها می‌چشاند. این دوره در منطقه‌های محروم می‌تواند نقش جبران‌کننده برجسته‌ای داشته باشد تا بچه‌هایی که در محیط‌های محروم اقتصادی و فرهنگی به دنیا می‌آیند فرصت جبران برخی کمبودها و آشنایی با برخی بایسته‌های محیط‌های آموزشی آینده را به دست آورند. پس دوره پیش‌دبستانی، باید کیفی و رایگان باشد و متولی مشخص داشته باشد و در محیط‌هایی فراخور روحیه کودکان و به‌دوراز حساسیت‌های خاص ایدئولوژیک سیاستمداران برگزار شود.

برخی شنیده‌ها حکایت از این دارند که برخی گروه‌های پرنفوذ، دوره‌های پیش‌دبستانی خاص خود را برگزار می‌کنند. شوربختانه گویا سیاست‌گذاران آموزشی ما بر این باورند که مردم باید پول آموزش کودکان خردسال خود را بدهند و کودکان خود را در اختیار آن‌ها بگذارند تا آن‌ها آن‌گونه که می‌پسندند بچه‌ها را تربیت کنند. درحالی‌که باید وارونه باشد، یعنی دولت، باید فضای بایسته و فراخور آموزش کودکان را فراهم سازد و کار آموزش کودکان را به آموزش‌شناسان و آموزشگران و روانشناسان کودک و فرهنگ‌شناسان و همچنین خانواده‌ها واگذار کند.