ریحانه جولایی

همه‌جا به‌راحتی پیدا می‌شوند، نیازی نیست برای دیدنشان دقت کنید، آن‌ها خودشان جلوی چشم شما حاضر می‌شوند؛ پشت چراغ‌قرمزها، در پیاده‌روها، جلوی در خانه و هر جای دیگری که فکرش را بکنید. دستان زمخت، چشمان کم امید و درونی اغلب گرسنه وجه مشترک کودکانی است که چه در کوره‌پزخانه و کارگاه‌های کوچک مثل فرش‌بافی و شیشه‌سازی و چه در خیابان با گل‌فروشی، پاک کردن شیشه ماشین‌ها، آدامس‌فروشی و مانند آن در شهرهای بزرگ و کوچک مشغول کارند؛ کودکانی که عواملی همچون ازهم‌پاشیدگی خانوادگی، بیماری، اعتیاد یا فوت والدین، آن‌ها را راهی خیابان کرده و مهر نان‌آوری خانواده را بر پیشانی آنان زده است.

در تعریف جامعه‌شناسی، اصطلاح کودکان خیابانی که هم برای توصیف کودکان کار و هم کودکان بی‌خانمان به کار می‌رود، به افراد زیر 18 سال (اعم از دختر و پسر) اطلاق می‌شود که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان‌ هستند. مقوله «کودکان کار» یکی از بارزترین نمودهای افزایش مشکلات اقتصادی به شمار می‌آید که بی‌توجهی به آن می‌تواند ایجاد و گسترش آسیب‌های اجتماعی را به همراه داشته باشد. 

این روزها باوجود فشارهای مداوم اقتصادی هر روز بیش از گذشته با پدیده کودکان کار روبه‌رو هستیم. کودکانی که روی پیشانی‌شان برای همیشه داغ کار و سختی زده‌شده و جز کار کردن در سرما و گرما چیز دیگری از زندگی نیاموخته‌اند.

افزایش کار کودک در ایران

بر اساس آمار، به‌رغم آنکه در سطح جهان آمار کودکان کار رو به کاهش بوده اما در ایران شاهد افزایش تعداد کودکان کار هستیم و تا زمانی که ساختارهای اقتصادی کشور اصلاح و فقر ریشه‌کن نشود، این روند ادامه خواهد داشت. با توجه به حقوق پایین و اجاره‌خانه‌های بالا حتی در خانواده‌هایی که آسیب‌های اجتماعی وجود ندارد هم کودکان مجبور به کار می‌شوند. بر اساس پیمان‌نامه حقوق کودک، هر کودک باید از کودکی تا بزرگسالی تحت مراقبت و حمایت‌های خانواده قرار گیرد و بتواند با توجه به بالاترین استانداردهای جامعه رشد همه‌جانبه داشته و استعدادهایش شکوفا شود. ازاین‌رو دولت‌ها موظف به تضمین رشد کودکان هر جامعه هستند؛ به‌این‌ترتیب مسئله کودکان کار نیز یک موضوع اجتماعی است که از فقدان مدیریت اجتماعی و نداشتن آمارهای صحیح ناشی می‌شود و قابل‌تقلیل به قشر و گروه خاصی نیست. به گزارش مهر،پژوهشی که در موردبررسی وضعیت کودکان خیابانی انجام‌شده نشان می‌دهد که 30.9 درصد کودکان خیابانی 6 تا 11 سال و 9 درصد نیز زیر 6 سال دارند و تعداد کودکان خیابانی غیرایرانی در استان‌های تهران،فارس،خراسان رضوی، بوشهر و اصفهان بیشتر از استان‌های دیگر است و همچنین 30درصد کودکان خیابانی به مدرسه نمی‌روند. پژوهشی که درخصوص وضعیت کودکان خیابانی در سال گذشته توسط سازمان بهزیستی انجام‌شده است نشان می‌دهد که بیشترین آمار کودکان مربوط به گروه سنی 6 تا 11 سال است بنابراین می‌توان گفت که اغلب کودکان خیابانی به دلیل اینکه از سنین پایین کودکی زندگی در خیابان را تجربه می‌کنند بالطبع از سن کم از شانس یک زندگی رشد دهنده درکنار خانواده محروم شده و فرصت رشد و تکامل را در کنار خانواده از دست می‌دهند. مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد بیشترین تعداد کودکان خیابانی را پسران تشکیل می‌دهند و همچنین بررسی اولیه وضعیت تابعیت مراجعان نشان می‌دهد که کودکان ایرانی 75.1 درصد کودکان خیابانی را تشکیل می‌دهند.

نان‌آوران کوچک بی‌پناه

همان‌طور که گفته شد بیشتر این کودکان کار می‌کنند تا هزینه‌های عادی و روزمره زندگی خانواده‌شان را تضمین کنند و اگر کار را از آن‌ها بگیریم به‌طورکلی از صحنه روزگار محو خواهند شد؛ به همین دلیل است که مسئولین باید در جهت اصلاح ساختارها اقدام کنند.  بسیاری از مسئولان معتقدند این کودکان باید از سطح شهر جمع‌آوری شوند و با حمایت‌های بهزیستی به چرخه تحصیل برگردند اما با توجه به بودجه‌های محدود این سازمان برای مدتی بیشتر نمی‌توان آن‌ها را در این مراکز نگه داشت و پس از مدتی به خانواده تحویل داده می‌شوند و باز به چرخه کار و آسیب بازمی‌گردند. بالغ‌بر 90 درصد کودکان خیابانی که با آن‌ها روبه‌رو هستیم خانواده‌دارند و به‌ناچار باید تحویل خانواده‌ها بشوند و نیاز و فقر خانواده باعث می‌شود کودک دوباره به خیابان روی آورد، درنتیجه خانواده این کودکان را وادار به کارکرده، از تحصیل محروم می‌کنندش، از فرایندهای کودکانه دور می‌شوند و با اجبار و زور به خیابان می‌فرستندشان تا با پول به خانه بروند. وقتی با میزان پولی که تعیین کرده‌اند به خانه بازنگردند، با ضرب و شتم روبه‌رو می‌شوند. درواقع آنچه باید برای ساماندهی این کودکان صورت بگیرد ابتدا باید از ساماندهی خانواده‌هایشان آغاز شود.

قانونی که ایراد دارد

موضوع پس گرفتن کودکان از بهزیستی مسئله تازه‌ای نیست. انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سابق سازمان بهزیستی کشور بارها به این نکته اشاره‌کرده بود که مشکل بهزیستی در زمینه ساماندهی کودکان کار و خیابان خلأ قانونی است چراکه اگر والدین کودک کار درخواست بدهند که کودک از بهزیستی پس گرفته شود و به خانواده برگردد بهزیستی مجبور است آن را بپذیرد و سپس کودک به خانواده تحویل داده شود.  بر اساس گفته‌های بندپی با استناد به همین دلیل قوه قضاییه قول داده اگر 2 بار کودک به خانواده برگشت و مجدد به‌عنوان کودک کار رها شد، صورت‌جلسه‌ای تنظیم شود و برای بار سوم به‌هیچ‌عنوان تحویل خانواده نشده و از خانواده سلب حضانت شود. 

تنگناهای ناشی از تنگدستی یا بدسرپرستی والدین، کودکان کار و خیابان را به چهارراه‌ها کشانده است تا برای اندک درآمدی، زیر بار نگاه رانندگان و سرنشینان خودروها بروند. سنگین‌تر از این بار نگاه، آسیب‌های متنوعی است که اکنون و آینده این کودکان را نشانه رفته است؛ موضوعی که به دلیل ویژگی‌های قانون حضانت والدین بر کودکان، سازمان بهزیستی و سازمان‌های مردم‌نهاد را هم در ساماندهی این کودکان با چالش روبرو ساخته است.

کودکان کار و خیابانی یکی از بارزترین نمودهای افزایش مشکلات اقتصادی به شمار می‌آید که بی‌توجهی به آن می‌تواند ایجاد و گسترش آسیب‌های اجتماعی را به همراه داشته باشد. این روزها باوجود فشارهای مداوم اقتصادی هرروز بیش از گذشته با پدیده کودکان کار روبه‌رو هستیم

حضانت کودکان کار برعهده چه کسی است؟

بااین‌حال در مورد این پرسش که حضانت به عهده کیست، قانون مدنی به‌صراحت تأکید می‌کند که این حضانت هم تکلیف و هم حق پدر و مادر است. بنابراین تا زمانی که چنین تکلیفی را قانون‌گذار بر اساس دستور شارع بر عهده آنان گذاشته است، هیچ مقام یا سازمان دیگری اجازه دخالت در این حق و تکلیف را ندارد مگر در موارد استثنایی که پدر یا مادر برابر قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بد سرپرست یا بی‌سرپرست، در نگهداری طفل به وظایف کامل خود عمل نکنند. در این موارد، چون ادامه زندگی در آن خانواده به مصالح طفل نیست، در این مقطع سازمان بهزیستی یا تشکل‌های مردم‌نهاد می‌توانند به خاطر رعایت مصلحت طفل، مراتب را به دادگاه اعلام کنند. پس از اعلام و صدور حکم محکمه حقوق و قضا به بدسرپرستی، سازمان بهزیستی جانشین سرپرستی پدر و مادر می‌شود. حکم دادگاه قطعی است و نمی‌تواند حضانت را منوط به‌شرط خاصی کند. البته بنابر گفته‌های حقوقدانان باید به این موضوع هم اشاره کرد که نباید همه اطفال کار را به‌عنوان اطفال بدسرپرست یا بی‌سرپرست تلقی کرد. به‌صرف کودک کار بودن، نمی‌توان سرپرستی را از پدر و مادر بگیریم چراکه این عمل با هیچ‌کدام از موازین قانون حمایت از خانواده، قانون مدنی و قانون کودکان تطابق ندارد. قوه قضاییه هم به‌عنوان یک مرجع عام نمی‌تواند حق حضانت کودکان کار را از والدین آنان سلب کند. پیگیری مسائل کودکان کار، مشمول قانون کار است و بر اساس این قانون، می‌توان با اشتغال اطفال برخورد کرد.  در این مورد، گرفتن حضانت فرزند از والدین، تابع شرایط خاصی است و کودک کار بودن، شرایط گرفتن حضانت کودک از والدین را فراهم نمی‌کند. یکی از شرایطی که می‌توان حضانت کودک را از خانواده گرفت این است که پدر و مادر اعتیاد شدید داشته باشند یا سلامت کودک درخطر باشد. ولی این‌که یک کودک اشتغال دارد دلیلی مبنی بر وجود تهدید برای کودک نیست. البته مشاهدات فعلان حقوق کودک از این خبر می‌دهد که در صورت تهدید جان کودک یا اعتیاد داشتن والدین هم کودکان به خانواده‌ها تحویل داده‌شده‌اند.  

قدم جدیدی برای حضانت کودکان کار

حالا آخرین خبرها از این حکایت می‌کند که داریوش بیات‌نژاد، مدیرکل بهزیستی استان تهران از ساماندهی کودکان کار صحبت به میان آورده است. بر اساس گزارشی که ایلنا منتشر کرده، بیات‌نژاد در ارتباط با قوانین بدسرپرستی در مواجهه با کودکانی که به بردگی می‌روند اعلام کرده است که یک بخش از کار مربوط به کودکانی است که سرپرست ندارند یا اینکه از سرپرست مؤثر یا مناسب برخوردار نیستند، یا همچنین کودکانی که به‌اصطلاح ناهنجاری شدیدی در خانواده‌دارند و به نظر می‌آید که صلاحیت نگه‌داری کودکشان را ندارند، در این رابطه شرایطی ایجادشده تا زمینه فرزندخواندگی را به‌صورت موقت یا دائم فراهم شود. این امر نیازمند تعامل نزدیک سازمان قضائی کشور با بهزیستی است. او همچنین خاطرنشان کرد: البته تعاملاتی برقرار کرده‌ایم و به این جمع‌بندی نیز نزدیک شده‌ایم که آن بخش از والدینی که به‌هیچ‌عنوان صلاحیت نگهداری فرزند را ندارند و به‌هیچ‌عنوان به مصلحت فرزندان نیست که به محیط آن خانواده برگردند، از طرف سازمان قضایی حکم سلب صلاحیت صادر شود. در این مسیر در حال حرکت هستیم، منتها یک مقدار موانع قانونی وجود دارد، کار سختی است و اثبات آن به‌سختی ممکن است. از آن‌سو هم به دنبال خانواده‌هایی هستیم که به‌صورت موقت یا دائم کودکان را سرپرستی کنند.

بیات‌نژاد با تاکیدبراینکه سازمان بهزیستی به‌طور مشخص دیدگاهش، اعتقادش و مأموریت ذاتی‌‌اش این است که بستر توانمندی خانواده‌ها فراهم شود تا از کار کودک جلوگیری کند، نیز خاطرنشان کرد: کودکان را جمع‌آوری می‌کنیم و خانواده‌هایشان از طریق مقامات قضایی اقدام می‌کنند و کودکانشان را پس می‌گیرند و دوباره به سطح خیابان می‌فرستند که این‌یک دور باطلی است. سال‌های گذشته که این اتفاق افتاد، خروجی نامطلوب خود را نشان داد. ما معتقدیم وقتی بچه‌ها را جمع‌آوری می‌کنیم و اقدام به شناسایی مشکلات خانواده‌ آن‌ها می‌کنیم، باید نسخه کامل از حمایت‌های همه‌جانبه ارائه شود تا خانواده در سعادت فرزند توانمند شود و به‌دلخواه ورود فرزند به کارهایی که برای آن‌ها مضر است را مانع شوند. در غیر این صورت ما هرروز از خیابان بچه‌ها را جمع می‌کنیم و آن‌ها به خانواده برمی‌گردند و شرایط خانوادگی آن‌ها باعث می‌شود به کار در خیابان‌ها و کارگاه‌ها و باقی مکان‌هایی که برای آن‌ها مناسب نیست، بازگردند. نمی‌شود هرروز کودکان را از کف خیابان جمع کرد. در ابتدای امر لازم است، ساعت کار کودکان را کم کنیم. باید اقداماتی که لازم است و قابل‌اجرا است صورت بگیرد. این‌که بخواهیم به‌طور کامل کودکان را از کف خیابان و یک‌باره جمع کنیم، اجرایی نیست و نتیجه خوبی هم نخواهد داشت.