بابک الیاسی- متخصص کودکان: یک سال بعد از شلیک کلاش به قلبِ دکتر مسعود داوودی، بنرهای بزرگ در خیابان‌های یاسوج محمود انصاری را با ژست قهرمانانه و تفنگ روی دوش، «شهید مدافع خون برادر» معرفی می‌کنند. این تصویر، فقط یک عکس نیست؛ آینه تمام‌قد یک جامعه است که انتقام را عدالت، قاتل را قهرمان، و پزشک را «بیگانه مقصر» می‌بیند

در زاگرس، «خون با خون شسته می‌شود» هنوز زنده است. وقتی برادر انصاری دو سال پیش در بیمارستان فوت کرد، خانواده نه تنها به شکایت قانونی روی آوردند، بلکه انصاری به تفنگ پناه برد. خانواده ابتدا در یاسوج شکایت کردند و حتی پزشک اورژانس محکوم شد، اما پس از اعتراض و بررسی در شیراز و تهران، کادر پزشکی کاملاً تبرئه گردید.

این منطق قبیله‌ای، ریشه در هزاران سال سنت دارد: مرگ یکی از طایفه، تعادل را به هم می‌زند و بازسازی آن، وظیفه‌ی هر مرد ناموس‌دار است

بنرها این وظیفه را تقدیس می‌کنند. انصاری نه قاتل، بلکه کسی است که جانش را فدای ناموس طایفه کرد. این همان «عدالت بازسازنده» است که دورکهایم از آن حرف می‌زند، اما اینجا بازسازی با گلوله انجام می‌شود، نه با گفت‌وگو.

این انتقام، در خلأ بی‌اعتمادی به سیستم پزشکی شکل گرفت. پزشکان طرحی از تهران یا شیراز، در چشم مردم یاسوج «مهمان ناخوانده» هستند. کمبود تخت ICU، نبود دستگاه‌های پیشرفته، مرگ‌های پی‌درپی، و توضیح ندادن پزشک در لحظه‌ی بحران، همه دست به دست هم می‌دهند تا «کوتاهی پزشکی» به «قتل عمد» تعبیر شود.

انصاری دو سال صبر کرد، اما صبرش نه برای دادگاه، بلکه برای لحظه‌ای بود که بتواند «عدالت» را خودش اجرا کند. بنرها این بی‌اعتمادی را به ایدئولوژی تبدیل می‌کنند:«قاتل، نماد مقاومت مردمی در برابر «استثمار پزشکی» است» خشونت اینجا پنهان نیست؛ نمایش است. انصاری پیش از قتل، ویدیوهای تهدیدآمیز با کلاش در اینستاگرام منتشر کرد، شلیک به آسمان، ژست قهرمانانه، هشدار به «غریبه‌ها». 

این عملکرد عمومی، از منظر مک‌لوهان، «رسانه را پیام» می‌کند. بعد از اعدامش، همان ویدیوها شد پوستر قهرمانی. جوانان قبیله با دیدن این بنرها، می‌آموزند که خشونت نه تنها مجازات نمی‌شود، بلکه ستایش هم می‌شود. این چرخه، از فوکو الهام می‌گیرد: گفتمان طایفه گری بر گفتمان قانون غلبه می‌کند.

و در پس همه‌ی این‌ها، دولت غایب است.

بیکاری بالای 20 درصد، مهاجرت جوانان، بیمارستان‌های ناکارآمد، و تخصیص بودجه‌ی ناعادلانه، خشم را از سیستم به سمت پزشکان منحرف می‌کند. قتل داوودی، انتقامی از دولت بود که به یک فرد اصابت کرد. بنرها این خشم جابه‌جا شده را جاودانه می‌کنند: قاتل، قهرمان مبارزه با «بی‌عدالتی مرکزی» است.

اما همین جامعه، پتانسیل تغییر دارد اگر بدانیم کجا ضربه بزنیم.

در بیمارستان‌های آمریکا، بعد از هر فوت، مددکار اجتماعی وارد می‌شود و جلسه‌ای ۳۰ دقیقه‌ای با خانواده برگزار می‌کند: پزشک توضیح می‌دهد چه شد، مددکار سوگ را مدیریت می‌کند، خانواده سؤال می‌پرسد و گریه می‌کند. 

در سوئد، این جلسه اجباری است و نرخ شکایت را ۴۰درصد کاهش داده است.

در یاسوج، همین جلسه می‌توانست انصاری را از تفنگ به گفت‌وگو بیاورد. مددکار محلی کسی که لهجه‌ی لری دارد و سنت عزاداری را می‌شناسد می‌توانست بگوید: «بیایید از خاطراتش حرف بزنیم»، و خشم را به سوگ جمعی تبدیل کند.

وزارت بهداشت می‌تواند از فردا در بیمارستان شهید جلیل پایلوت راه بیندازد: 

هر فوت- جلسه ۴۵ دقیقه‌ای با مددکار + پزشک + خانواده. 

این جلسه، هم توضیح پزشکی می‌دهد، هم سوگ را پردازش می‌کند، هم از دعوای قضایی جلوگیری می‌کند. پزشکان طرحی هم باید بدانند: قبل از رفتن به یاسوج، از وزارت بهداشت استعلام امنیت بگیرند، شب تنها نروند، هر تهدیدی را به پلیس سایبری گزارش کنند، و در صورت امکان درخواست انتقال به شهرهای امن‌تر بدهند.

جامعه‌ای که قاتل را قهرمان می‌کند، پزشک را فراری می‌دهد. اما جامعه‌ای که مددکار دارد، جلسه توجیهی دارد، و سوگ را مدیریت می‌کند، پزشکان را نگه می‌دارد و قاتلان را متوقف می‌کند. 

بنر بعدی در یاسوج نباید عکس انصاری باشد باید عکس دکتر داوودی باشد، با زیرنویس: «قهرمان واقعی یاسوج». تغییر، از همین بنر شروع می‌شود.

دادستان یاسوج درمورد بنرها اقدامی انجام داده است؟

علی مجتهدزاده، حقوقدان نیز از منظر حقوقی به موضوع بنرهای نصب شده در یاسوج و شهید نامیدن قاتل دکتر داوودی، پس از قصاص، پرداخته و در کانال تلگرامی خود نوشته است:

نصب بنرهای یادبود قاتل پزشک یاسوجی در معابر عمومی و خطاب کردن با عناوینی نظیر «شجاعت»، آن هم با تصویری که در‌ آن اسلحه جنگی در دست دارد مصداق چندین جرم است:

۱. تبلیغ و ترویج خشونت یا جرم مطابق ماده ۵۱۲ قانون مجازات اسلامی

۲. تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم مطابق مطابق ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی

۳. توهین به اولیای دم یا تحقیر بزه‌دیده مطابق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی

سوال این است که آیا دادستان محترم شهرستان مربوطه در این خصوص اقدامی انجام داده است؟ آیا نصب‌کنندگان این بنرهای حاوی ترویج خشونت، دستگیر شده‌اند؟ آیا خطر این رفتارها توسط مراجع امنیتی و قضایی در برخی مناطق کشور درک می‌شود؟

این سوال‌ها از آن جهت مهم هستند که این قاتل، مدت‌ها قبل از ارتکاب به قتل به صورت آزادانه در اینستاگرام خود به ترویج استاده از اسلحه گرم و خشونت مشغول بوده و هیچ مرجعی مدعی وی نشده بود.

یادآور می‌شود، مسعود داوودی، پزشک و متخصص قلب و عروق و استاد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در شامگاه دوشنبه 21 آبان 1403 ساعت23 پس از خروج از مطب در شهرستان یاسوج با اسلحه کلاشینکف به قتل رسید. قاتل بعد از قتل این پزشک در اینستاگرام تصویری از آلت قتاله را به اشتراک گذاشت که یک اسلحه کلاشینکف با سرنیزه بود.

بعد از یک سال و 20 آبان‌ماه، بنا بر اعلام قوه قضائیه، حکم قصاص قاتل او، در ملأ‌عام به اجرا درآمد.