سلامت روان، پایه‌گذار کیفیت زندگی است. فشارهای اقتصادی آثار عمیقی بر آسایش روانی افراد دارند. توجه به عوامل اقتصادی و اجتماعی، ضروری برای درک چالش‌های روانی جامعه است. نیاز به حمایت‌های مناسب و ساختار مدیریتی قوی در این حوزه احساس می‌شود. 

به گزارش گروه شهرنوشت «توسعه ایرانی»، در دنیای معاصر، دیگر پذیرفته شده است که سلامت روان صرفاً محدود به مداخلات بالینی در محیط‌های تخصصی نیست، بلکه ستون فقرات اصلی کیفیت زندگی روزمره هر فرد محسوب می‌شود. در شرایطی که نوسانات و فشارهای اقتصادی به صورت مداوم بر دوش شهروندان سنگینی می‌کند، نادیده گرفتن تأثیر مستقیم و مخرب این عوامل مالی بر آسایش روانی جامعه، رویکردی ناقص و ناکارآمد خواهد بود. این فشارهای معیشتی، بستری ایده‌آل برای شکل‌گیری استرس‌های مزمن و فرسایشی فراهم می‌آورد که سلامت روان فردی و جمعی را به شکلی بنیادین به چالش می‌کشند.

کارشناسان معتقدند متغیرهایی نظیر وضعیت شغلی، میزان درآمد، کیفیت مسکن و دسترسی به امکانات اجتماعی، سهمی به مراتب بزرگتر در سلامت کلی افراد دارند تا خدمات درمانی پس از وقوع بیماری. نکته‌ای که باید با دقت مورد توجه قرار گیرد، رابطه پیچیده بین عوامل اقتصادی و آسیب‌پذیری‌های روانی است. همانطور که اشاره شد، مشکلات ساختاری مانند فقر و نابرابری لزوماً علت اصلی و یگانه اختلالات روانشناختی نیستند، اما طبق نظر کارشناسان، آن‌ها به عنوان عوامل آشکارکننده، تسریع‌کننده و نگهدارنده عمل می‌کنند. استرس مالی مزمن همچون یک فیلتر منفی عمل می‌کند؛ اگر فردی دارای پیش‌زمینه‌های ژنتیکی یا آسیب‌پذیری‌های روانی خاموش باشد، فشار اقتصادی مستمر (ناشی از تورم، رکود یا بیکاری) همانند یک ماشه عمل کرده و این آسیب‌های بالقوه را به اختلالات بالینی آشکار تبدیل می‌سازد. 

فقر، چه مطلق و چه نسبی، توانایی‌های شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فشار ناشی از تأمین نیازهای اساسی، ظرفیت مغز برای برنامه‌ریزی منطقی، کنترل هیجانات و تفکر بلندمدت را کاهش می‌دهد و فرد را به سمت واکنش‌های کوتاه‌مدت و مدیریتی روزمره سوق می‌دهد. از سوی دیگر، وقتی هزینه یک جلسه روان‌درمانی یا داروهای ضدافسردگی از سبد خانوار کسر می‌شود، درمان به تعویق می‌افتد و بیماری‌های حاد اولیه تبدیل به وضعیت‌های مزمن و هزینه‌بر برای سیستم سلامت عمومی می‌شوند. 

علی فتحی آشتیانی در گفت و گو با «توسعه ایرانی»: بر اساس تحقیقات ملی که انجام شده است، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد افراد جامعه نیازمند خدمات روانشناختی هستند و شایع‌ترین مشکلات شامل افسردگی و اضطراب است. این دو بیماری ممکن است تحت تأثیر عوامل اقتصادی تشدید شوند

علاوه بر فشارهای اقتصادی، اعتیاد خود به عنوان یک طبقه جدی از بیماری‌ها، تأثیرات مخرب ثانویه‌ای بر سلامت روان می‌گذارد. مصرف مواد مخدر می‌تواند به طور مستقیم به تشدید و بروز مجدد اختلالات روانشناختی زمینه‌ای کمک می‌کند. 

اما این مسئله که تا چه حد دولت‌ها و ساختارهای مدیریتی به این چالش پاسخ داده‌اند، خود محل تأمل است. متأسفانه، در ادوار مختلف مدیریتی، شاهد توجه ناکافی و بودجه‌ریزی محدود به حوزه سلامت روان بوده‌ایم. به گفته کارشناسان این حوزه این کمبود توجه نه تنها در میزان منابع مالی، بلکه در ساختار سازمانی نیز منعکس شده است. این در حالی است که حوزه‌های مهم دیگری در وزارت بهداشت دارای ساختار معاونتی قدرتمند هستند، سلامت روان، اجتماعی و اعتیاد تنها در قالب یک «دفتر» فعالیت می‌کنند.

افسردگی و اضطراب؛ شایع‌ترین اختلالات 

روانشناختی جامعه 

رئیس سابق سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی» درباره شایعترین اختلالات روان شناختی در کشور گفت: بر اساس تحقیقات ملی که انجام شده است، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد افراد جامعه نیازمند خدمات روانشناختی هستند و شایع‌ترین مشکلات شامل افسردگی و اضطراب هستند. این دو بیماری ممکن است تحت تأثیر عوامل اقتصادی تشدید شوند، هرچند که خود علت اصلی نیستند. 

علی فتحی آشتیانی تصریح کرد: در واقع مشکلات اقتصادی و اجتماعی به طور مستقیم منجر به اختلالات روانی نمی‌شود، البته به عنوان یک فاکتور می‌تواند موثر باشد اما برای افرادی که زمینه‌های خاص و عوامل مستعد و سازنده قوی دارند این مسائل به عنوان آشکارکننده نقش بازی می‌کند و می‌تواند باعث بروز و تشدید اختلالات روانشناختی شود.  رئیس سازمان سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گفت: به نظر می‌رسد که بیشترین تبعات این شرایط اقتصادی و اجتماعی در آسیب‌های اجتماعی مشاهده می‌شود، نه لزوماً در مسائل روانشناختی. به عنوان مثال، این شرایط ممکن است منجر به افزایش پرخاشگری یا خشونت خانگی شوند و به برخی از مسائل اجتماعی دیگر دامن بزنند.

رئیس سابق سازمان نظام روانشناسی و مشاوره: در این ۴۶ تا ۴۷ سال گذشته ما هیچ وقت ندیدیم که وزارت بهداشت به طور جدی به موضوع سلامت روان پرداخته باشد و حتی در وزارت بهداشت یک معاونت در این زمینه نداریم بلکه صرفا یک دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد در وزارت بهداشت با پرسنل و بودجه محدود برای تمام این موارد فعالیت می‌کند

فتحی آشتیانی تصریح کرد: در سبب‌شناسی بیماری‌های روانی، یک سری عوامل مستعد سازنده، عوامل آشکارکننده و عوامل نگهدارنده داریم و مسائل اجتماعی می‌توانند به عنوان عوامل آشکارکننده عمل کنند یعنی برای کسی که زمینه ابتلا به بیماری را دارد مسائل اجتماعی می‌تواند به عنوان عامل آشکارکننده نقش ایفا کرده و باعث بروز بیماری شود. 

بودجه بسیار محدود درمان بیماری‌های روانی 

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره ‌عدم توجه بموقع به اختلالات روانشناختی ادامه داد: متأسفانه، وزارت بهداشت در تمام دولت‌ها از گذشته تاکنون به این مسائل توجه کافی نداشته‌ یا توجه بسیار کمی داشته و بودجه اختصاص‌یافته به درمان بیماری‌های روانی همواره بسیار محدود

 بوده است.

این روانشناس گفت: در این ۴۶ تا ۴۷ سال گذشته ما هیچ وقت ندیدیم که وزارتخانه به طور جدی به این موضوعات پرداخته باشد و شاهد آن هم این است که برای این موضوع در وزارت بهداشت یک معاونت نداریم بلکه صرفا یک دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد در وزارت بهداشت با پرسنل و بودجه محدود برای تمام این موارد فعالیت می‌کند. 

فتحی آشتیانی گفت: طبیعتا با توجه به این موضوع این دفتر در این جایگاه، نمی‌تواند نقش‌های مربوط به سلامت روان را به خوبی ایفا کند، در حال حاضر پرستاری در وزارت بهداشت یک معاونت دارد اما ما در این وزارتخانه معاونت سلامت روان نداریم. این خود یک مشکل است چراکه نبود ساختارمندی موجب کاهش توجه به مسائل روانی و عدم پردازش مناسب آن‌ها می‌شود.

سایر اختلالات روانی 

تحت تاثیر اعتیاد قرار می‌گیرد

وی همچنین درباره تاثیر مصرف مواد محرک و مخدر بر سلامت روان و تشدید بیمارها و اختلالات روانشناختی با مصرف مخدرها و محرک‌ها گفت: اعتیاد خود به تنهایی یک طبقه از بیماری‌های جدی است که تأثیر منفی زیادی بر فرد و خانواده دارد. 

وی تصریح کرد: زمانی که یکی از اعضای خانواده به اعتیاد مبتلا می‌شود، مشکلات متعددی برای آن فرد و سایر اعضای خانواده به وجود می‌آید. این مشکلات شامل ناتوانی در ایفای نقش‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی و همچنین بروز مشکلات شغلی است. 

این رواشناس گفت: وجود یک عضو معتاد در خانواده می‌تواند به بروز مشکلات جدی در جامعه و افزایش هزینه‌های درمانی منجر شود. همچنین، اختلالات روانی دیگر تحت تأثیر این وضعیت قرار می‌گیرند.