ازدحام خروجیهای شرقی از اتباع مجاز و غیرمجاز؛ به مثابه باگ امنیتی جنگ اخیر؛
درهای تماما باز، بسته میشود؟!

سعیده علیپور
بارها کارشناسان در رسانههای مختلف در خصوص خطرات امنیتی حضور و بیحساب و کتاب اتباع غیرقانونی در کشور هشدار داده بودند. اما در این مورد هم بیتوجهی به بدنه کارشناسی سبب شد که اقدامی جدی صورت نگیرد تا اینکه تلنگری سهمگین از جنس آنچه در دو هفته اخیر شاهدش بودیم، سبب ش تا مسئولان امر دروازههای کاملا باز شرقی کشور را به یاد آورند. درهایی که در سه ساله اخیر و مخصوصا در دولت ابراهیم رئیسی، چنان به روی ورود میلیونی افغانها به کشور گشاده بود که بسیاری را از این رفتار حاکمیت به تعجب واداشت.
در نهایت این درهای گشوده با آنچه در روزهای اخیر بر کشور رفت، میرود که بسته شود. دیروز اسکندر مومنی، وزیر کشور صراحتا در گفتوگو با صدا و سیما گفت که: «برخی اتباعی که در ۲-۳ سال اخیر به کشور آمدند با هدف (خرابکاری) آمدند».
هرچند که او تاکید کرد:«البته اینطور نیست که بگوییم همۀ اتباع اینطور هستند. انسانهای شریف زیادی در بین اینها وجود دارد»، اما خواستار تصویب فوری لایحه سازمان ملی مهاجرت و ساماندهی اتباع از سوی مجلس شد.
وزیر کشور در حالی به این موارد اشاره کرد که در طی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و پس از آن خبرهای زیادی در خصوص دستگیری اتباع به جرم جاسوسی برای اسرائیل منتشر و «اعتراف» برخی از آنان نیز پخش شد.
هرچند که در دولت چهاردهم به دلیل شکلگیری مطالبه خروج اتباع تحرکاتی برای اخراج مهاجران افغان در کشور شکل گرفته بود اما در روزهای اخیر این تحرکات
شکل جدی پیدا کرد.
دیروز همچنین سرتیپ احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی فراجا گفت: «طبق دستور، هر گونه منزل و ملکی که به افغانیها اجاره داده شود، قولنامه آن باطل است و ملک مزبور نیز پلمپ و مهر و موم و مصادره میشود».
استاندار تهران نیز از تشدید عملیات جمعآوری و خروج گسترده اتباع غیرمجاز از پایتخت خبر داد و گفت: «امنیت شهروندان خط قرمز استانداری در دولت چهاردهم است».
در روزهای گذشته تصاویری از موج خروج اتباع افغانستانی از کشور در خروجیهای شرقی منتشر شده است. گرچه در این میان بسیاری این تمهید را دیر هنگام و نوشدارو پس از مرگ سهراب ارزیابی کردند، بسیاری دیگر آن را فرصتی مغتنم برای اخراج جمعیت زیاد مهاجرانی دانستند که در سالهای اخیر از منابع کشور بهره میبرند که خود درگیر مشکلات فراوان معیشتی و اقتصادی بود.
طی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و پس از آن خبرهای زیادی در خصوص دستگیری اتباع کشورهای مختلف به جرم جاسوسی برای اسرائیل منتشر و «اعتراف» برخی از آنان نیز پخش شد
هرچند که نباید فراموش کرد؛ با این موج اخراج کودکان زیادی از تحصیل بازمانده و زنان و دخترانی که از شرایط بسته طالبان فرار کرده بودند دوباره به دیوارهای محصور خود بازمیگردند. موضوعی که از منظر فعالان مدنی و حقوق زنان و کودکان قابل تامل و تاسف است.
جدای از این موضوع در این سوی ماجرا نیز بسیاری از ردههای شغلی در بخشهای خدماتی در کشور به یکباره خالی شده و کارفرمایان ایرانی برای ادامه پروژههای خود با مشکل مواجه میشوند.
خروجیهای شلوغ مرزهای شرقی کشور
این روزها تایباد مهمترین مرز ورود و خروج ایران و افغانستان مملو از جمعیتی است که از ایران رانده شده اند و دیروز حسین جمشیدی، فرماندار تایباد در همین باره گفت که از همه ظرفیتها و امکانات لازم برای خروج آسان اتباع غیرمجاز افغانستانی در گذرگاه بین المللی دوغارون استفاده شده است.
دوغارون در شرق ایران مهمترین و اصلیترین معبر خروج اتباع غیرقانونی افغانستان به کشورشان محسوب میشود.
دیروز در پی شروع تاکیدات مسئولان برای خروج اتباع غیرقانونی دادستان کل کشور نیز تاکید کرد که «اتباع غیرمجاز که در ایران هستند، باید هرچه سریعتر کشور را ترک کنند، در غیر اینصورت با آنها برخورد قانونی خواهیم داشت».
محمد موحدی آزاد، اظهار کرد: «ما میزبان خوبی بودهایم و خواهیم بود. اما کسانی که غیرمجاز در ایران هستند، باید هرچه سریعتر کشور را ترک کنند چون با خارجیان غیرمجاز برخورد قانونی خواهیم داشت. اتباع مجاز نیز باید مراقب باشند که دیگران آنها را بدنام نکنند. اگر افراد فریبخوردهای در دام دشمنان و صهیونیسم افتادهاند و خود را معرفی کنند، از تخفیفات قانونی بهرهمند خواهند شد».
تشکیک در سوءاستفاده از اتباع افغان
برخی در این میان معتقدند، مقصر آن کسانی هستند که مجوز ورود بیحساب و کتاب اتباع افغانستانی را به ایران دادهاند و به جای اسکان آنها در شهرهای مرزی و فراهم آوردن امکانات اردوگاهی برای اسکان، آنها را راهی شهرهای مختلف کشور کردهاند.
سه سال پیش پس از به قدرت رسیدن طالبان، موج مهاجرت یا شاید بهتر است بگوییم فرار شهروندان افغانستانی از این کشور، به طرق مختلف به هر سوی و بیش از همه به ایران شدت گرفت. در همان زمان گزارش شد که روزانه چهار تا پنج هزار نفر از افغانستان به ایران فرار میکنند عددی که بعدها سفیر ایران در هرات هم آن را تایید کرد و سه سال بعد از این سونامی مهاجرت، ابعاد واقعیش را در زندگی روزانه شهروندان ایرانی در خیابانها، کوچهها، مراکز تفریحی، بازار، مراکز درمانی، مدارس و ... نشان داد.
گرچه برخی اخراج اتباع غیرقانونی را دیرهنگام و نوشدارو پس از مرگ سهراب ارزیابی کردند، بسیاری دیگر آن را فرصتی مغتنم برای خروج جمعیت زیاد مهاجرانی دانستند که در سالهای اخیر از منابع کشوری بهره میبرند که خود درگیر مشکلات فراوان معیشتی و اقتصادی بود
صدای بسیاری درآمد و اعتراضات به افزایش آسیبهای اجتماعی در کشور بالا گرفت. برخی از کمبود منابع و کمبود آب و برق و نان و امکانات بهداشتی و آموزشی برای خود ایرانیها گفتند و تقسیم آن را با این مهمانان ناخوانده منصفانه ندانستند، اما به نظر میرسید دولت سیزدهم به هیچ روی قصد بستن دروازههای شرقی را ندارد.
حتی حضور برخی از اتباع در اجتماعات گروههای تندروی حکومتی هم این شائبه را تقویت کرد که دولت سیزدهم با نداشتن پشتوانه مردمی از شهروندان ایرانی، صفوفش را با اتباع غیرمجاز پر میکند.
یکی از همین بهرهبرداریها مربوط به طرح جنجالی نور برای مقابله با بیحجابی بود که در روزهای آخر تعطیلات نوروز سال پیش، نیروی انتظامی آن را آغاز کرد. یکی از تصاویر که به شدت بحثبرانگیز شد و خبرگزاری مهر، پس از مدت کوتاهی آن را از خروجی خود حذف کرد، مردی غیر معمم شبیه به اتباع افغان در کنار مردی معمم با همین ویژگی بود که در تجمعی با حضور احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی در قم، پلاکاردی با این مضمون را در دست داشت: «حجاب خط مقدم انقلاب و فراجا سینه چاک آن».
حضوری که برخی آن را نشانه عدم حمایت قاطع هموطنان دانستند. آنها این مسئله را مطرح کردند که برخی از اتباع برای تداوم حضورشان در کشور به راحتی مورد سوءاستفاده مطامع جناحی گروههای حاضر در قدرت قرار میگیرند. به طوری که در بزنگاههای سیاسی مثل انتخابات و تجمعات و ... از آنها بهرهبرداری میشود.
حالا همین حضور از منظر بسیاری خود باگ امنیتی بوده است که در جنگ 12 روزه حاکمیت را غافلگیر کرده است.
بهرهبرداری اقتصادی از اتباع
از سوی دیگر برخی معتقدند بهرهبرداریهای اقتصادی از نیروی ارزان قیمت هم خود سبب حضور گسترده افغانها در سراسر کشور حتی محلهای استراتژیک شده است. کاربری در شبکه اجتماعی نوشت: «وقتی شهردار تهران، چهارده هزار نیروی افغان در بدنه شهرداری به کار میگیرد، یعنی بهراحتی این امکان را میدهد، اطلاعات لوکیشن، مسیرهای تردد، شبکه حملونقل و حتی زیرساختهای حیاتی به دست دشمن بیفتد».
کاربر دیگری این موضوع را به رانتهایی نسبت میدهد که سبب شده بود در این سالها کارگران ایرانی و بیکار و اغلب کارها دست افغانها باشد: «کارگر ایرانی با مدرک و مهارت باید دو ماه دوندگی کند برای یک قرارداد نصفه نیمه، بعد یک نقاش افغان با یک فرچه، میرسد به آپارتمانی در نیاوران؟ بوی گند این رانت دارد از در و دیوار شهرداری میزند بیرون».
کاربر دیگری تئوری دیگری از توطئه را مطرح کرده و به این نکته اشاره کرد: «همه حواسها را بردند سمت «غیرمجازها»، ولی آنهایی که با کارت آمایش در ادارات، شهرداری، تاکسی اینترنتی، انبار و حتی نیروهای خدماتی جا خوش کردهاند، تهدید واقعیاند. نفوذ یعنی درونی شدن دشمن، نه فقط ورودش از مرز. پاکسازی شهرهای حساس باید از همینجا شروع شود».
هرچند برخی از تفسیرهای اخیر در خصوص همکاری افغانها در حمله اخیر اسرائیل را نه براساس واقعیت بلکه بر اساس افغانیستیزی میدانند که در سالهای اخیر و به دلیل ورود بیحساب و کتاب اتباع غیرقانونی شکل گرفته، از قانونگذار میخواهند تا هر چه سریعتر در خصوص ساماندهی اتباع در کشور اقدام و قانون جامعی را در این خصوص تصویب کند.
دیدگاه تان را بنویسید