سعیده علیپور

«صیانت» گویا این روزها دامن همه چیز را گرفته است؛ هنوز بسیاری از کاربران فضای مجازی از شدت محدودیت‌های اینترنت در فغانند که به تازگی خبرهایی در خصوص احتمال توقیف پلتفرم‌های داخلی نمایش خانگی قوت گرفته است.

در روزهای اخیر انتشار نامه‌ رئیس ساترا به رئیس سازمان صداو‌سیما، برای برخورد و تعلیق پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی واکنش‌های فراوانی به دنبال داشت و بسیاری آن را آغاز حذف یا بی‌خاصیت کردن پلتفرم‌هایی دانستند که چند سالی است رقیب جدی صداوسیماست. نکته حایز اهمیت و البته تاسف‌برانگیز ماجرا، اما آنجاست که اهرم ساقط کردن این شبکه‌های نمایش خانگی دست همین رقیبِ ثروتمند و قدرتمند و بی‌جاذبه‌ای است که این روزها بدجور با بحران مخاطب دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

نامه تهدیدآمیز در 12 بند

۲۱ تیرماه، سعید مقیسه، رئیس کل سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر (ساترا) ، در نامه‌ای با 12 بند از نهادهای مختلف از جمله دادستانی کل کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت علمی ریاست‌جمهوری، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت صمت، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و... خواست تا در همکاری با این نهاد با تخلفات پلتفرم‌های نمایش خانگی مقابله کنند.

در نخستین بند این نامه نیز به پلتفرم‌های نمایش خانگی مهلت یک هفته‌ای داده شده تا از قوانین و مقررات ساترا تمکین کرده و اقدامات متخلفانه خود را متوقف کنند. علاوه‌بر این، در یکی از بندهای این نامه به صدور نامه تعلیق یکی از این پلتفرم‌ها اشاره شده است.

نامه به دادستان برای فیلتر دامنه، طرح شکایت در دادسرای فرهنگ و رسانه و دادسرای جرایم رایانه‌ای، ارسال نامه به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای عدم خدمت‌رسانی در دیتاسنترها و ارسال نامه به وزارت صمت برای لغو نشان اینماد VODها از دیگر اقداماتی است که در بندهای مختلف این نامه به آن‌ها اشاره شده است.

طبق متن این نامه، ساترا همچنین با ارسال نامه به سازمان‌های مختلف خواستار عدم همکاری آن‌ها با پلتفرم‌های نمایش خانگی شده است. این سازمان با ارسال نامه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از این وزارتخانه خواسته برای این پلتفرم‌ها مجوز تبلیغات شهری صادر نکند. همچنین، ساترا از معاون علمی ریاست‌جمهور و سازمان تبلیغات اسلامی درخواست کرده تا از حمایت‌های مالی

اجتناب کند.

ساترا با ارسال نامه به سازمان زیباسازی شهرداری خواستار جلوگیری از تبلیغات شهری برای پلتفرم‌های متخلف شده است. این نهاد همچنین از پلیس امنیت خواسته تا اقدامات قانونی لازم را انجام دهد و علاوه‌براین، برای جلوگیری از انتشار محتوای نامناسب موجود در پلتفرم مذکور از پلیس فتا و در راستای جلوگیری از فعالیت تولیدی محیطی از پلیس ناجا درخواست همکاری کرده است.

نامه اخیر رئیس ساترا به رئیس سازمان صداوسیما درباره اعمال محدودیت‌ها بر شبکه‌های نمایش خانگی در حالی است که پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما، سوم خرداد، در دانشگاه صنعتی شریف گفته بود که محتوای سریال‌های شبکه نمایش خانگی به‌معنای واقعی کلمه «مستهجن» است و نمی‌توان آن‌ها را با خانواده دید.

سخنان او واکنش‌ها و انتقادات زیادی از سوی مخاطبان این شبکه‌ها و دست‌اندرکاران تهیه فیلم و سریال‌ها به دنبال داشت. با این حال رئیس صداوسیما دو روز بعد در بیانیه دیگری به صراحت گفت که قانون اساسی وظیفه نظارت بر محتواهای نمایشی را بر عهده صداوسیما گذاشته است.

این سخنان در حالی بود که ساترا زیر نظر رئیس سازمان صداوسیما پس از اینکه اختیار کامل نمایش‌های خانگی را در دست گرفت، به بهانه‌‌هایی مانند «مشکلات اخلاقی» و «بی‌توجهی به ارزش‌های دینی» بارها مجوز تولید برخی آثار را باطل کرد و مانع پخش آن‌ها از سه پلتفرم مشهور فیلیمو، نماوا و فیلم‌نت شده بود. اما به نظر می‌رسد این میزان اعمال محدودیت از سوی این نهاد کافی نیست و آنها قصد دارند تا با شدت بیشتری وارد عمل شوند.

حتی این رویه از سوی روزنامه کیهان که معمولا حامی اعمال محدودیت‌های بیشتر بر فضای فرهنگی است هم مورد انتقاد قرار گرفت. این روزنامه از مدیران ساترا با صفت خسته و بی‌برنامه یاد کرد و در یادداشتی ضمن اشاره به دلایل برخورد تند اخیر ساترا با پلتفرم‌های داخلی نوشت:«وضعیت ناتوانی مدیران فعلی ساترا به جایی رسیده که سریال‌های یاغی،جادوگر، نوبت لیلی، شهرک کلیله‌ودمنه و قسمت‌های آخر جیران بدون مجوز ساترا ساخته شده‌اند. در نتیجه ساترا سعی دارد کم‌کاری در ضعف نظارتی خود را با فشار پسینی جبران کند و برخی تولیدات را وادار کند تا مجوز بگیرند!ساترا با یک دستور درست و دقیق آمده بود تا از تاثیر سیاسی دولت‌ها بر ذائقه فرهنگ بکاهد. اما مدیران ساترا هیچ برنامه مشخصی برای اداره صنعت سینمای خانگی ندارند و آن‌قدر در این مسیر سردرگمند که هر روز فضای جدیدی را برای سرمایه‌گذاران بخش خصوصی تعریف می‌کنند که آنها هم از فهم آن عاجز شده‌اند».

نامه‌ رئیس ساترا به رئیس سازمان صداو‌سیما، برای برخورد و تعلیق پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی واکنش‌های فراوانی به دنبال داشت و بسیاری آن را آغاز حذف یا بی‌خاصیت کردن پلتفرم‌هایی دانستند که چند سالی است رقیب جدی صداوسیماست

مخاطبان صدا‌و‌سیما برنمی‌گردند

پس از انتشار نامه مذکور، مجتبی توانگر، رئیس کمیته دانش بنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس، در نامه‌ای خطاب به رئیس سازمان صداوسیما به درخواست‌های مقیسه و مصوبات شورای فضای مجازی صداوسیما واکنش نشان داد و آن را موجب حیرت و تأسف‌برانگیز خواند.

توانگر در بخشی از نامه خود به عدم موفقیت صداوسیما در جذب مخاطب اشاره کرده و جلوگیری از فعالیت VIDها  را عاملی برای روی آوردن مخاطبان به شبکه‌ها و برنامه‌های ماهواره‌ای دانسته است. او در این خصوص چنین نوشته است: «در شرایطی که با کم‌کاری و کج‌سلیقگی مدیران آن سازمان روزبه‌روز از مخاطبان آن کاسته شده و اوقات فراغت هم‌وطنان با شبکه‌های ماهواره‌ای عمدتاً معاند نظام پر می‌شود، افزایش فشار بر شرکت‌های دانش‌بنیان داخلی که در حوزه تولید و نشر محتوای سینمای خانگی مشغول‌اند، جز ریختن آب به آسیاب دشمن نیست».

این نماینده مجلس در ادامه متن نامه خود تصریح کرده است که مخاطب این پلتفرم‌ها در صورت محرومیت از این محتوا یقیناً به سوی صداوسیما چرخش نخواهند کرد و در میانه جنگ فرهنگی نظام با رقبا و دشمنان منطقه‌ای و بین‌المللی، این کار معنی‌ای جز خلع سلاح کردن نظام از ابزارهایش را ندارد.

رئیس کمیته دانش بنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس در بخش پایانی نامه خود به مجموعه‌های دولتی که مخاطب نامه رئیس ساترا بوده‌اند نیز هشدار داده است که در صورت تمکین از اعمال غیرقانونی بیان‌شده در نامه مذکور مسئولان ارشد وزارتخانه‌ها و معاونت علمی باید درباره آن‌ها درمقابل مجلس پاسخگو باشند.

ساترا زیر نظر رئیس سازمان صداوسیما مدت‌هاست، به بهانه‌‌هایی مانند «مشکلات اخلاقی» و «بی‌توجهی به ارزش‌های دینی» مانع پخش برخی آثار از سه پلتفرم مشهور فیلیمو، نماوا و فیلم‌نت شده بود؛ اما گویا این میزان اعمال محدودیت از نظر این نهاد کافی نیست

ماجرا از کجا آغاز شد؟

تقریباً تا سال ۱۳۶۵ تنها راه دیدن یا شنیدن محتواهای صوتی و تصویری شامل، فیلم سینمایی، سریال، موسیقی، کارتون، مستند و... ، رسانه ملی شامل تلویزیون و رادیو بود. اما از آن پس تا سال 1372، با ورود سیستم ویدئوی خانگی (VHS) به ایران، مراکزی به نام ویدئوکلوپ در کنار رسانه ملی راه‌اندازی شد. در سال‌های ابتدایی دهه 70 ویدئو‌کلوپ‌ها زیر نظر وزارت ارشاد قرار گرفت. تکنولوژی صوتی و تصویری اما خیلی سریع از نوارهای VHS به دیسک، سی‌دی، دی‌وی‌دی و ... تغییر کرد و در کنار این تغییرات در سال ۱۳۸۹ شبکه نمایش خانگی در ایران راه‌اندازی شد؛ شبکه‌ای که محتوای ویدئویی را روی سی‌دی‌ها تکثیر کرده و می‌فروخت. این رویه به همین صورت ادامه داشت تا با گسترش بستر وب در کشور در سال ۱۳۹۰ سر‌و‌کله کسب‌و‌کارهای «ویدئو به درخواست» (VOD) پیدا شد. در این امکان جدید کاربران می‌توانستند هر محتوای ویدئویی را که دوست داشتند در هر زمانی، در تلویزیون، کامپیوتر یا موبایلشان ببینند یا بشنوند؛ امکانی که البته دعوای نظارتی جدیدی را به راه انداختند.

زمانی که این امکان برای مخاطبان روز به روز بیشتر و آسان‌تر می‌شد، صداوسیما تیغ نظارت خود را بر برنامه‌سازی‌هایش تیزتر و مخاطبانش را بیش از پیش از دست می‌داد. در این میان بسیاری از تهیه‌کنندگان و کارگردان‌هایی که دیگر نمی‌توانستند با قواعد بعضا سلیقه‌ای صداوسیما کنار بیایند به سوی این رسانه جدید رفتند. موضوعی که سبب شد تا صداوسیما این پلتفرم‌ها را رقیب خود ببیند و در صدد حذف یا کنترل آن برآید. همینجا بود که دعوای صداوسیما و وزارت ارشاد بر سر نظارت بر شبکه نمایش خانگی هم آغاز شد.

هر چند منطقی به نظر نمی‌رسید که سکان این بخش به رقیب سپرده شود، اما اوایل بهمن ماه سال 98، رئیس وقت قوه قضائیه پس از کشمکش‌های فراوان با صدور بخشنامه‌ای خطاب به مراجع قضایی سراسر کشور تأکید کرد که مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی و نظارت بر آن منحصراً بر عهده صداوسیماست و هرگونه استعلام درباره صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی از حیث پروانه فعالیت، مقررات و موضوعات مرتبط باید از سازمان صداوسیما به عمل ‌آید و هرگونه فعالیت در این زمینه بدون مجوز این سازمان غیرمجاز است. موضوعی که همان زمان سبب شد تا بسیاری از دست‌اندرکاران برنامه‌سازی آنچه امروز در حال رخ دادن است را پیش‌بینی و نسبت به آن هشدار دهند.

در حالی که بسیاری از کارشناسان رسانه‌ای صداوسیما را سازمانی ورشکسته می‌دانستند که با وجود افزایش بودجه قابل توجه هم نتوانسته خود را از ورطه بحران مخاطب رها کند، ادامه اعطای مسئولیت نظارت بر تولیدات حرفه‌ای محتوا در فضای مجازی را اشتباه ارزیابی کردند.

در حالی که صداوسیما‌ حتی توان مدیریت وضعیت خود را ندارد و هر روز از شمار مخاطبانش کاسته می‌شود و در این مسیر هم با وجود هزینه‌های فراوانی خود را به مردم پاسخگو نمی‌داند، مدیران آن به جای ارزیابی و بهبود عملکرد خود، در‌صدد حذف رقبا هستند. هر چند به نظر می‌رسد مدیران این مجموعه از یاد برده‌اند حذف این امکان داخلی برای ارائه محتوا به مخاطب، گل به خودی و پس زدن هر چه بیشتر مخاطبان و سوق دادن آنها به سمت رسانه‌های خارج از کشور است.