ریحانه جولایی

در کمتر از 24 ساعت، یک قلاده خرس قهوه‌ای و یک قلاده پلنگ به‌عنوان دو عضو از خانواده حیات‌وحش در استان‌های اردبیل و مازندران تلف شدند. این حوادث تلخ و تأسف‌بار بار دیگر بر لزوم تقویت امکانات زنده‌گیری گونه‌های وحش و آموزش جوامع محلی درباره نحوه مواجهه با حیات‌وحش صحه گذاشت.

پلنگ قائمشهر اولین حیوانی نیست که کارکنان سازمان محیط‌زیست در مواجهه تلاش می‌کنند تا آن را زنده‌گیری کنند، اما موفق نمی‌شوند و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود. کافی است خبرهای یکی دو سال گذشته را مرور کنیم تا دریابیم چند حیوان بی‌گناه در سایه کمبود امکانات و ندانم‌کاری کارکنان آموزش‌ندیده این سازمان تلف ‌شده‌اند.

افزون بر این، با پدیده‌ای عجیب هم مواجهیم؛ مردمی که با دیدن یک حیوان اقدام به آزار و اذیت و کشتنش می‌کنند و با افتخار از آن فیلم می‌گیرند و در شبکه‌های مجازی پخش می‌کنند و گروه دیگری که از دیدن رنج و آسیب یک حیوان لذت می‌برند.

حفظ محیط‌زیست نیاز به فرهنگ‌سازی دارد

برخورد انسان با حیات‌وحش قصه‌ای دراز دارد و سال‌هاست که قربانی این برخورد نه‌چندان دوستانه، حیات‌وحش است. جدیدترین نمونه از این دست، پلنگ و خرس تلف شده به دست نیروهای سازمان محیط‌زیست، نیروی انتظامی و مردم  در استان‌های مازندران و اردبیل است. درحالی‌که این استان‌ها پهنه‌هایی غنی ازنظر تنوع زیستی و میزبان گونه‌های مختلف حیات‌وحش هستند و مردم و متولیان محیط‌زیست و حیات‌وحش آنها، قاعدتا باید نحوه تعامل با حیات‌وحش زیست بوم خود را بدانند و درصورت مواجهه، بدون ایجاد مشکل، گونه‌های حیوانی را به زیستگاه خود بازگردانند.

از اردبیل شروع می‌کنیم؛ جایی که یک قلاده خرس قهوه‌ای در روستای کنازق شهرستان نمین ۲ اردیبهشت دیده شد و با رفتار نامتعارف مردم محلی جان خود را از دست داد. خرس قهوه‌ای گونه‌ای است که در صورت وجود شرایط تحریک‌آمیز، پاسخ می‌دهد اما در حالت عادی علاقه‌ای به ایجاد مخاطره برای جان انسان ندارد این در حالی است که مردم محلی در مواجهه با این گونه از بیل و کلنگ و تجهیزات صنعتی استفاده کردند و حیوان بیچاره بر اثر جراحات وارده، جان باخت.

خرس قهوه‌ای در منطقه آذربایجان به‌ویژه در زیستگاه‌های مرکزی استان اردبیل نقش گونه چتر را دارد به این معنی که حفاظت از آن به منزله حفاظت هم‌زمان از چندین گونه ارزشمند در حیات‌وحش محسوب می‌شود و تلفات آن حتی در تعداد خیلی کم ضایعه بزرگی برای اکوسیستم است.

البته گفته می‌شود که مسببان کشته شدن خرس قهوه‌ای بازداشت شده‌اند و قانون آن‌ها را مجازات می‌کند، اما آیا این مجازات‌ها باعث بازدارندگی مردم می‌شود؟ با وجود رسانه‌ای شدن دستگیری خاطیان و مجازات آن‌ها چه اندازه درصد حیوان آزاری در جامعه کم شده است؟ متأسفانه آن چیزی که در فضای مجازی بیشتر دیده می‌شود آزار و اذیت است نه خبرهای مربوط به دستگیری.

در کمتر از 24 ساعت، یک قلاده خرس قهوه‌ای و یک قلاده پلنگ به‌عنوان دو عضو از خانواده حیات‌وحش در استان‌های اردبیل و مازندران تلف شدند. این حوادث تلخ و تأسف‌بار بار دیگر بر لزوم تقویت امکانات زنده‌گیری گونه‌های وحش و آموزش جوامع محلی درباره نحوه مواجهه با حیات‌وحش صحه گذاشت

چرا مردم محلی نحوه تعامل با حیوانات را نمی‌دانند

در همان روز ۴ اردیبهشت ماه چندین کیلومتر آنطرف‌تر در قائمشهر و در استانی ساحلی که وجب به وجب آن با پوشش گیاهی فرش شده و زیستگاه گونه‌های جانوری است، یک گونه پلنگ مشاهده شد که آن هم به دست عوامل انسانی جان خود را از دست داد. علی رغم نبود امکانات کافی مانند تفنگ بیهوش کننده، مردم قائمشهر نیز به متشنج‌تر شدن جو اطراف این گونه کمک کردند. در حالی که با اعلام نیروی انتظامی، باید مردم از محل حضور این گونه متفرق می‌شدند، این اتفاق نیفتاد تا این پلنگ با از دست دادن آرامش خود به چند تن حمله کرد و در نهایت با برخورد گلوله تلف شود.

در کنار عکس‌العمل کند، بی‌فایده و ناقص برخی متولیان حیات‌وحش در هر دو استان محل وقوع این حوادث، نحوه برخورد مردم محلی که نسل‌ها با این گونه‌ها همزیستی کرده‌اند و باید نوع رفتار با این گونه‌ها را بشناسند، نگران کننده است. برخورد با حیات‌وحش به عنوان یکی از اجزای حیاتی محیط‌زیست، نیازمند آموزش‌های مردمی بیشتر و بالابردن سطح آگاهی و دانش مردم است. در این جا نقش سازمان‌های مردم‌نهاد علاوه بر دستگاه‌های متولی مهم است و اگر آموزش کافی درباره نحوه مواجهه با حیات‌وحش به مردم داده شود، در صورت وقوع حوادث مشابه می‌توان امیدوار بود که آنان واکنش درستی نشان دهند.

ما وارد قلمرو حیوانات شدیم یا آن‌ها وارد زیستگاه ما؟

در سال‌های اخیر دخالت‌های انسان در چرخه طبیعت از گسترش شهرها و ساخت سدها و نیروگاه‌ها گرفته تا تردد انسان به عنوان گردشگر و شکارچی در حیات‌وحش سبب بروز مشکلات زیست‌محیطی فراوان شده است. علاوه بر این‌ خشک‌سالی‌های اخیر باعث شده تا حیوانات بیش از پیش به زیستگاه انسان‌ها وارد شوند. تحقیقات نشان داده است که هرچه هوا گرم‌تر می‌شود، آب کم می‌شود، طعمه کم می‌شود و حیات‌وحش در گونه‌های مختلف آن به سمت پایین‌دست سرازیر می‌شوند تا بتوانند غذا پیدا کنند.

موضوع پیدا کردن غذا و ورود حیوانات به زیستگاه انسان‌ها مدتی است در تهران هم دیده می‌شود. آمدن روباه‌ها به شهر هم به همین دلیل است چرا که با گسترش شهرها دیگر مکانی برای زندگی حیوانات وجود ندارد و از سوی دیگر شهرها منبع غذایی خوبی برای آنها هستند که نتیجه نزدیک شدن به این منبع غذایی و به عبارتی زیستگاه انسان برای آنها یا اسارت است و یا مرگ.

سازمان‌های حمایتی محیط‌زیست در دنیا شأنیت دارند

نزدیکی حیوانات به زیستگاه انسان، تنها مختص ایران نیست، در بسیاری از شهرهای کانادا یا آمریکا هم خرس یا حیوانات وحشی به زیستگاه انسان وارد می‌شوند، اما چون سازمان‌های حمایتی که در کشورهای توسعه‌یافته در حوزه محیط‌زیست فعالیت می‌کنند ــ چه سازمان‌های دولتی چه غیردولتی حفاظت از حیات‌وحش و محیط‌زیست ــ نحوه مواجهه با این حیوانات را به مردم آموزش می‌دهند و امکانات مناسبی هم برای زنده گیری این حیوانات دارند و کمتر شاهد از بین رفتن این گونه‌ها هستیم.

به گفته کارشناسان محیط‌زیست ساختاری که در کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد با ایران قابل مقایسه نیست. این در حالی است که در کشور ما وقتی حیوانی از کوه و جنگل پایین می‌آید تقریباً مطمئنیم که می‌میرد ولی در کشوری چون کانادا سازمانی قوی از محیط‌زیست و حیات‌وحش محافظت می‌کند. سازمان‌های محیط‌زیست در همه دنیا شأن بسیار بالایی دارند.

ایران قوانین آن‌قدر بازدارنده نیست تا کسی جرأت حیوان آزاری نداشته باشد یا فرهنگ حیوان‌دوستی وجود ندارد و نتیجه آن می‌شود که مردم و حتی متولیان امر، با بیل و لودر و اسلحه به جان گونه‌های ارزشمند حیات وحش می‌افتند و آنها را از هستی ساقط و از عرصه محیط‌زیست حذف می‌کنند!

حیوان آزارها و مشکلات پنهان روحی و روانی

یکی دیگر از مواردی که در مورد نبود فرهنگ رفتار با حیوانات در کشور ما صدق می‌کند حیوان آزاری به جهت خنده و شادی است. بارها دیده‌ایم که مردم محلی یا حتی شهرنشینان برای خنده و جلب توجه حیوانی را آزار می‌دهند؛ گوشش را با داس می‌برند، آن را با طناب به ماشین می‌بدند و روی زمین می‌کشند، با بیل و کلنگ به جانش می‌افتند و صدها نمونه دیگر از این دست.

اما بد نیست بدانیم که از نظر کارشناسان حیوان‌ آزاری یکی از انواع بداخلاقی اجتماعی و بزه‌کاری است. بسیاری از کشورها حیوان آزاری را فی‌نفسه یک جرم قضایی می‌دانند اما حیوان آزاری در ایران، جرم انگاری نشده است و قوانین عام موجود هم قوانین زیست‌محیطی هستند و نه قوانینی در حمایت از جانوران. در سال‌های اخیر فعالیت‌هایی انجام شده تا حیوان آزاری، جرم‌انگاری شده و به حیطه جرایم وارد شود.

رفتاری که در علوم روانشناسی به جنون حیوان آزاری یا ZOO SADISM شهرت دارد و کارشناسان علوم رفتاری و روانشناسان معتقدند می‌تواند نشانه بسیار بدی از رفتارهای خشن و جنون‌آمیز دگرآزاری یا سادیسم در آینده رفتاری افراد باشد.

با این حال در ایران قوانین آن‌قدر بازدارنده نیست تا کسی جرأت حیوان آزاری نداشته باشد یا فرهنگ حیوان‌دوستی وجود ندارد و نتیجه آن می‌شود که مردم و حتی متولیان امر، با بیل و لودر و اسلحه به جان گونه‌های ارزشمند حیات وحش می‌افتند و آنها را از هستی ساقط و از عرصه محیط‌زیست حذف می‌کنند!