ریحانه جولایی

قصه دانش‌آموزانی که در مناطق روستایی و کم برخوردار شهری در مدارسی فاقد استاندارد تحصیل می‌کنند، آن‌قدر قدیمی است که همه ما دستکم یک بار آن را خوانده‌ یا به چشم دیده‌ایم. کودکانی که در مدارسی با بخاری‌های نفتی درس می‌خوانند و سرگذشتی همچون دانش‌آموزان مدرسه شهید رحیمی درودزن یا شین‌آباد پیدا می‌کنند یا کودکانی که در زمستان و تابستان در مدارس خشت و گلی یا سنگی تحصیل می‌کنند و از گزند حوادث غیرمترقبه در امان نیستند.

مدارس سنگی از آن دست مدارسی است که در ساخت همه یا بخشی از بنای آن‌ها از سنگ استفاده‌شده و همچون مدارس خشت و گلی کیفیت و شرایط لازم برای کلاس درس بودن را ندارد. در ایران مدارس غیراستاندارد زیادی وجود دارد که برخی از آن‌ها به دلیل مهاجرت به شهرها یا نبود کودکان در سن تحصیل در برخی از این مناطق دیگر متروکه شده است.

حالا بعد از گذراندن دو سال تحصیلی در خانه، بسیاری از مدارس در مناطقی که شیوع کرونا در آن‌ها کنترل‌شده است دوباره میزبان دانش‌آموزان هستند؛ اما میزبان‌هایی سنگی و غیراستاندارد!

کاهش دغدغه مسئولان برای بهسازی مدارس!

بر اساس گفته‌های رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس چهار هزار مدرسه سنگی تک کلاسه در ایران وجود دارد که عشایر و کوچ روها از آن استفاده می‌کنند و این کلاس‌ها عمدتاً 15 نفر دانش‌آموز دارند.

اخیراً مهرالله رخشانی‌مهر گفته است که میانگین مدارس نیازمند تخریب، بازسازی و مقاوم‌سازی به ۱۹.۲ درصد کاهش یافته؛ این آمار در سال ۸۴ حدود ۷۰ درصد و در سال ۹۵ حدود ۳۰ درصد بود. از آمار ۱۹.۲ درصدی، حدود ۶.۵ درصد مربوط به مدارس تخریبی است و نشان می‌دهد که دغدغه‌های مسئولان در این حوزه کاهش یافته است.

بیشترین مدارس سنگی و خطرناک در خوزستان

همان‌طور که گفته شد ایران مدارس سنگی زیادی دارد و در این میان خوزستان آمار بیشترین مدارس سنگی، عشایری و خطرساز را از آن خود کرده است.

اوایل سال 99 تفاهم‌نامه‌ای بین سازمان نوسازی و بنیاد علمی- آموزشی قلم‌چی امضا ‌شده تا دیوارهای مدارس سنگی و غیراستاندارد خوزستان خراب شود و کلاس‌های درس ایمنی برای دانش‌آموزان ساخته شود. این بار اولی نبود که از حذف ‌کلاس‌ها و مدارس خطرناک سخن به میان می‌آمد. پیش از این هم فراوان درباره حذف کلاس‌های سنگی، کانکسی، خشتی و کپری ‌ایلام، خراسان شمالی و اصفهان و سیستان‌وبلوچستان صحبت شده بود اما تقریباً هیچ‌کدام از صحبت‌ها به نتیجه نرسید.

آمارها نشان می‌دهد ‌یک‌هزار و 300 مدرسه سنگی در استان خوزستان وجود دارد که 80 مدرسه به‌عنوان خطرناک‌ترین مدرسه‌ها ‌شناسایی شده‌اند. بر اساس تفاهم‌نامه مذکور قرار بود این مدارس تخریب شود و مدارسی با مصالح پلیمری جایگزین‌ شود. بر اساس ‌آنچه در تفاهم‌نامه آمده و بنابر برآوردهای اولیه، 5میلیارد تومان برای مدرسه‌سازی لازم است که 50‌درصد آن را خیرین قرار ‌است پرداخت کنند و مابقی را دولت.‌ با این حال خبری از ساخت مدارس جدید نشده است و مسئولان همچنان اعلام می‌کنند که 4 هزار مدرسه سنگی در کشور فعالیت می‌کند.

آمدند ابرو را درست کنند، چشم را کور کردند

اما سؤالی که در این میان ممکن است برای برخی ایجاد شود این است که مگر ساخت مدارس تک کلاسه چقدر هزینه‌بردار است که دولت از پس ساخت آن در مناطق دورافتاده برنمی‌آید؟ همان‌طور که گفته شد بسیاری از این مدارس در نقاط کوهستانی و برای استفاده عشایر ساخته شده است. از آنجایی که نوع زندگی عشایر ایجاب می‌کند دسترسی به این مناطق سخت است و عمده جاده‌ها صعب‌العبور هستند. بافت منطقه عمدتاً به شکلی است که امکان ساخت‌وساز را می‌گیرد، دلایلى از قبیل عدم وجود جاده جهت حمل و انتقال مصالح و نبود آب و برق که لازمه ساخت‌وساز است باعث شده تا برخی راهکارهای دیگری برای این مناطق اتخاذ کنند.

از دیگر راه‌هایی که موفقیت‌آمیز هم نبوده، می‌توان از انتقال کانکس با بالگرد یاد کرد. چند سال پیش پس از جمع‌آوری مدارس کانکسی در برخی شهرها، تصمیم گرفته شد این کانکس‌ها در مناطق عشایری مستقر شوند و به دلیل ناهمواری مسیر قرار بر این شد که کانکس‌ها با بالگرد تا محل استقرارشان حمل شود. با توجه به اینکه سقف خانه‌های عشایری از نوع چوب و مصالح سبک در آن به‌کاررفته باد ناشی از پرواز بالگرد سقف این خانه‌ها را تخریب کرد؛ و در لحظه آخر که امکان واژگونی بالگرد می‌رفت که هزینه سنگینی داشت، با تشخیص خلبان کانکس از ارتفاع به پایین پرتاب شد، هرچند به کسی آسیب وارد نکرد ولی به کانکس خسارت خیلی جدی وارد شد.

مدارس ناامن، کانکسی، کپری یا مدارس در دشت و کوه و بدون سرپناه، هرچه نامش را بگذاریم این‌ها برای تحصیل دانش‌آموزان استاندارد نبوده و ایمنی لازم را ندارند. نگاهی به آتش‌سوزی‌های چند ساله اخیر حکایت از فاجعه‌ای دارد که تلاشی برای متوقف کردن آن نمی‌شود

درنهایت اینکه نه‌تنها کانکسی برای دانش آموزان نصب نشد بلکه سقف چند خانه هم خراب شد و به بالگرد و کانکس هم خسارت وارد شد و سر آخر مدرسه دانش‌آموزان به چادر عشایری منتقل شد!

وعده‌هایی که محقق نمی‌شوند

رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس ایران سال 98 گفته بود: برای مقاوم‌سازی مدارس ۹۰ هزار میلیارد تومان هزینه تخریب، ساخت و بازسازی نیاز است که ما با سالی ۳ هزار میلیارد تومان آن را پیش می‌بریم که بسیار هزینه‌بر است اما با این اعتباراتی که هرساله تخصیص داده می‌شود به‌طورقطع تا سال‌های سال این کار ادامه خواهد داشت.

به گفته رخشانی‌مهر، مقاوم سازی مدارس یک پروژه طولانی است که از سال ۸۲ شروع شده و همچنان ادامه دارد و با روند فعلی تخصیص اعتبارات تا مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. این در حالی است که با گذشت 2 سال از صحبت‌های رخشانی مهر، هنوز خبری از ساخت مدارس جدید و یا بازسازی آن‌ها شنیده نشده است مگر چند نمونه انگشت‌شمار در برخی از مناطق کشور.

حوادثی که در مدارس غیراستاندارد رقم خوردند

به‌هرروی مدارس ناامن، کانکسی، کپری یا مدارس در دشت و کوه و بدون سرپناه، هرچه نامش را بگذاریم این‌ها برای تحصیل دانش‌آموزان استاندارد نبوده و ایمنی لازم را ندارند. نگاهی به حوادث آتش‌سوزی‌های چند ساله اخیر حکایت از فاجعه‌ای دارد که تلاشی برای متوقف کردن آن احساس نمی‌شود. تنها در حدود ۲۰ سال گذشته چندین خبر آتش‌سوزی که به رسانه‌ها رسیده جان معلم‌ها و دانش‌آموزان زیادی را گرفته است.

آتش‌سوزی در مدرسه شهرستان شفت گیلان در بهمن ماه ۱۳۷۶ که منجر به سوختگی شدید معلم شد. او به دلیل نجات جان دانش‌آموزان خود و گیر افتادن در حلقه آتش با سوختگی بالا هرگز نتوانست به کار خود باز گردد. علت حادثه وزش باد شدید و توفانی بودن هوا که موجب آتش گرفتن بخاری کلاس شده بود عنوان شد.

بر اساس گفته‌های رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس چهار هزار مدرسه سنگی تک کلاسه در ایران وجود دارد که عشایر و کوچ‌روها از آن استفاده می‌کنند و این کلاس‌ها عمدتاً 15 دانش‌آموز دارند

آتش‌سوزی در مدرسه روستای سفیلان در لردگان چهارمحال و بختیاری در آبان ۱۳۸۳ که منجر به مرگ معلم مدرسه شد. دانش آموزان روستایی محروم در این منطقه از یک بخاری نفتی برای گرمایش کلاس استفاده می‌کردند که با آتش گرفتن بخاری همه ۱۳ دانش‌آموز کلاس در آتش محاصره شده و دچار سوختگی شدید شدند.

آتش‌سوزی در دبیرستان شبانه‌روزی وابسته به دانشگاه چابهار در آبان ۱۳۸۹ که منجر به مرگ یک دانش‌آموز شد. دلیل آتش‌سوزی اتصال سیم‌های پوسیده برق، خوابگاه مدرسه اعلام شد. در آبان همان سال آتش‌سوزی خوابـگاه شبانه‌روز در چاه رحمان استان سیستان و بلوچستان که منجر به درگذشت یک دانش‌آموز شد. علت این آتش‌سوزی هنوز مشخص نشده است.

آتش‌سوزی در مدرسه شهید رحیمی درودزن فارس در آذرماه ۱۳۸۵ که استفاده از بخاری علاءالدین در کلاس درس باعث آتش‌سوزی و سوختگی شدید ۸ دانش‌آموز کلاس درس از ناحیه سر و گردن شد. خبر این آتش‌سوزی تا چند روز رسانه‌ای نشد و سرانجام رئیس سازمان بازرسی کل کشور در جلسه‌ای که با کارشناسان مسئول واحدهای ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات سازمان آموزش‌وپرورش استان‌‌های کشور برگزار شده بود این خبر را اعلام کرد.

پانزدهم آذر ماه ۱۳۹۱ ، کلاس ۴۵ نفره  مدرسه ابتدایی دخترانه شین‌آباد با هشت نفر دانش‌آموز غایب تشکیل شد. سرایدار مدرسه در تلاش برای روشن کردن بخاری کلاس بود که غیراستاندارد بودن بخاری نفتی و خام‌سوزی نفت آتش‌سوزی را رقم زد و ۲۸ دانش‌آموز دختر دچار سوختگی شدند و یک نفر از دانش‌آموزان هم درگذشت. این حادثه یکی از غم‌انگیزترین حوادث آتش‌سوزی مدارس در ایران تاکنون بوده است.

آتش‌سوزی دبستان اسوه حسنه در شهر زاهدان در ۲۷ آذرماه ۱۳۹۷ که چهار دانش‌آموز در کلاس درس خود دچار آتش‌سوزی شده و سه نفر جان خود را از دست دادند. برای اتفاق‌های رخ‌داده در مدارس غیر استاندار می‌توان مثال‌های بیشتری هم آورد که در اینجا نمی‌گنجد.

افسوس که مسئولان دردآشنا نداریم

در آخر اینکه وزارت آموزش‌وپرورش می‌گوید تمامی مدارس کشور موظف‌اند تا نسبت به استانداردسازی وسایل گرمایشی مدارس خود اقدام کنند. ولی هنوز هستند روستاها و شهرهای فقیری که کلاس‌هایشان با بخاری‌های غیراستاندارد دانش‌آموزان و معلمان را گرم می‌کند. تکرار حوادث نشان می‌دهد مقام‌های مسئول در سیستم آموزشی و ایمنی کشور نیم‌نگاهی هم به این فاجعه ندارند و هرسال فقط آمارها را ارائه می‌دهند و تلاش چندانی برای رفع مشکل نمی‌کنند. زمانی که در مقام پاسخگویی نیز قرار می‌گیرند هرکدام تقصیر را متوجه سازمان و نهاد دیگری می‌دانند و مسئولیت را از سر خود باز می‌کنند. اگر مسئولان ما کمی دردآشنا بودند حتماً و قطعاً برای بهبود شرایط کاری می‌کردند اما افسوس.