ریحانه جولایی

«مشکل جامعه ایران این است که فساد در آن بیشتر از آن است که تصور می‌شد.» این بخشی از صحبت‌های احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. 

موضوع از اینجا شروع می‌شود که توکلی در نامه‌ای، از رئیس دیوان عدالت اداری خواست تا جلو ارتقای فرندان استادان دانشگاه آزاد به رشته‌های بالاتر پزشکی را بگیرد و با اعتراض به تصمیم تبعیض‌‌آمیز هیأت رئیسه دانشگاه آزاد در مورد نقل‌وانتقال و تغییر رشته ۱۳۴دانشجوی دامپزشکی خواستار جلوگیری از این کار شد.

به گزارش ایرنا، توکلی، در این نامه دانشجویان مذکور را فرزندان اعضای هیأت‌ علمی و برخی از بستگان مقامات دانشگاه آزاد معرفی کرد.

او می‌گوید معاون علوم پزشکی دانشگاه آزاد سال گذشته در دو نامه از معاون آموزشی وزارت بهداشت اجازه خواسته که «مطابق رویه غیرقانونی سال۹۶» در این دانشگاه فرزندان اعضای هیأت ‌علمی و برخی مقامات را که در رشته دامپزشکی قبول شده‌اند در رشته‌های بالاتر پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی ثبت‌نام کنند.

بازی برد- برد فرزندان هیأت‌علمی دانشگاه‌ها

ارائه تسهیلات ناعادلانه برای فرزندان هیأت ‌علمی جهت ثبت‌نام در دانشگاه‌های معتبر تهران، تعدادی از دانشگاه‌های معتبر پایتخت را با مشکل مواجه کرده است.

از سال 1369 وزرای آموزش عالی و بهداشت و درمان طی بخشنامه مشترکی، تسهیلاتی برای تغییر رشته و انتقال فرزندان اعضای هیأت ‌علمی دانشگاه به دانشگاه محل خدمت اولیای آنها قائل شدند. با گذشت سال‌ها، تسهیلات این بخشنامه برای این دسته از داوطلبان کنکور بیشتر و بیشتر شد به نحوی که وزارت علوم به فرزندان هیأت‌ علمی دانشگاه‌ها که در کنکور مردود شده بودند اجازه داد در مرحله تکمیل ظرفیت انتخاب رشته کرده و با پذیرش در دانشگاهی دورافتاده، به بهترین دانشگاه‌های تهران منتقل شوند.

 حالا نتیجه تبعیض‌های موجود به نفع فرزندان اعضای هیأت ‌علمی دانشگاه‌ها باعث شده در برخی دانشکده‌های برجسته دانشگاه‌های شریف و تهران، دانشجویانی بسیار ضعیف سر کلاس‌ها حاضر شده و روند آموزشی دانشگاه را دچار اخلال کنند.

این سنت سال‌های زیاد است که اجرا می‌شود، اما این موضوع امسال بیش از سال‌های پیش محل مناقشه شده است. سهمیه فرزندان اعضای هیأت‌ علمی در کنکور سراسری هم در رسانه‌ها  و شبکه‌های اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته شده و برخی هم معتقدند این سهمیه نقض آشکار عدالت است. 

طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرزندان هیأت‌ علمی دانشگاه‌ها چنانچه در آزمون کنکور ۹۰ درصد نمره یک رشته را کسب کنند می‌توانند جهت انتقال به دانشگاه مدنظرشان یا دانشگاهی که والدین در آن مشغول تدریس هستند، اقدام کنند.

طبق همین مصوبه فرزندان اعضای هیأت ‌علمی با کسب ۹۲,۵درصد نمره آخرین نفر پذیرفته شده در سهمیه آزاد، می‌توانند حتی رشته خود را تغییر دهند. یعنی فرزندان اساتید می‌توانند به راحتی تغییر رشته و تغییر مکان بدهند. اگر داوطلب تهرانی در یک استان دورافتاده قبول شده باشد و والدینش در یکی از دانشگاه‌های تهران باشند می‌تواند با یک انتقالی ساده در یک دانشگاه معتبر تحصیل کند.  

همین مسئله مورد انتقاد کارشناسان آموزشی نیز قرار گرفته است. برخی از آنها معتقد هستند فرزندان اعضای هیأت‌ علمی از شرایط علمی واقتصادی خوبی برخوردار هستند چرا باید در کنکور سراسری هم سهمیه داشته باشند.

پافشاری وزیرعلوم بر غیرمنطقی بودن انتقادها

در همین ارتباط، وزیر علوم، تحقیقات ‌و فناوری درباره انتقاداتی که نسبت به سهمیه فرزندان اعضای هیأت ‌علمی دانشگاه‌ها در کنکور سراسری وجود دارد، گفته بود: این آیین‌نامه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که فرزندان اعضای هیأت ‌علمی می‌توانند به دانشگاه محل خدمت والدین منتقل شوند.

منصور غلامی همچنین به این ‌نکته اشاره کرده بود که بعضا فرزندان اعضای هیأت ‌علمی دانشگاه‌ها حق تغییر رشته را نیز دارند. بنابه گفته‌های او سال ۱۳۹۸از بین یک‌میلیون نفر داوطلب یک‌هزار و ۵۰۰ نفر سهمیه فرزندان اعضای هیأت ‌علمی را داشتند که از این سهمیه استفاده کردند و تعداد خیلی کمی به دانشگاه‌های بزرگتر از جایی که قبول شدند، منتقل شده‌اند و انتقادهایی که می‌شود در فضای غیرمنطقی است.

این صحبت‌های غلامی در حالی بیان شد که توکلی در نامه‌ای که به آن اشاره شد از رئیس دیوان عدالت خواسته « مانع استحکام تبعیضی به این زشتی و ناروایی و در عین‌حال غیرقانونی» شود. او در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «دیده‌بان شفافیت و عدالت همچنان برای بازگرداندن آن ۱۳۴دانشجو که ظرفیت متعلق به دانشجویان مستعدتر را غصب کرده‌اند، به رشته خودشان، پافشاری خواهد کرد.» 

متوقف شدن این روند غیرقانونی

این روند غیرقانونی پس از انتشار این خبرها و با کشیده شدن پای قوه قضاییه به فساد علمی در دانشگاه‌ها متوقف شد. سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان‌وآموزش پزشکی طی نامه‌ای به ریاست دیوان عدالت اداری رفع اثر از دستور موقت صادره را درخواست کرده بود که مورد موافقت قرار گرفت.

معاون حقوقی و امور مجلس وزارت بهداشت در گفتگویی که با ایسنا داشت، ضمن اعلام این خبر گفت: «با تصمیم شعبه ۴۵دیوان عدالت اداری، نامه شماره۵۲۰/۵۰۵ مورخ ۱۱/۶/۱۳۹۸معاونت آموزشی وزارت بهداشت کماکان لازم‌الاجرا است و تغییر رشته فرزندان اعضای هیأت ‌علمی در دانشگاه آزاد اسلامی از دامپزشکی به دیگر رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی متوقف شده است.»

شروط تغییر رشته  از دامپزشکی به پزشکی

سال گذشته بود که آگهی‌های جذب این تغییر رشته در فضای عمومی نیز منتشر شد. در یکی از این آگهی‌ها آمده است: «به دلیل افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی دامپزشکی و کاهش جمعیت دامی کشور به علت خشکسالی و...، بازار کار این رشته در سال‌های اخیر دچار بحران شده و بسیاری از فارغ‌التحصیلان دامپزشکی با بیکاری و کاهش درآمد مواجه شدند، به همین دلیل اکثر این فارغ‌التحصیلان قصد تحصیل مجدد و اکثر دانشجویان قصد تغییر رشته از دامپزشکی به پزشکی دانشگاه آزاد را دارند.»

متقاضیان می‌توانند به ۲۵رشته علوم پایه پزشکی و بهداشت و۴رشته داروسازی تغییر رشته دهند و در این راستا باید مدرک آزمون زبان وزارت بهداشت و یا وزارت علوم با حداقل نمره۵۰ یا مشروط۴۵ را دارا باشند. در این راستا، نمره‌کل داوطلبان از۷۰درصد کتبی و۳۰درصد مصاحبه به۵۰درصد کتبی و۵۰درصد مصاحبه تغییر یافت.

در همین رابطه نماینده کاشمر در مجلس در این مورد اطلاعات بیشتری ارائه کرد. بهروز بنیادی، گفت: «شرط و شروط خاصی برای این روند وجود ندارد. اولا این تغییر رشته در همان مقطع و در رشته‌های همتراز صورت گیرد (مثل دامپزشکی به پزشکی)، ثانیا تغییر رشته در همان دانشگاهی انجام شود که والدین دانشجو در آن به‌عنوان عضو هیأت‌علمی مشغول خدمت هستند و درنهایت در صورتی که بتوانند دو ترم متوالی با معدل۱۵قبول شوند، امکان دائمی کردن این تغییر رشته فراهم شود.»

وزیر علوم، تحقیقات ‌و فناوری درباره انتقاداتی که نسبت به سهمیه فرزندان اعضای هیأت ‌علمی دانشگاه‌ها در کنکور سراسری وجود دارد گفته است: این آیین‌نامه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که فرزندان اعضای هیأت ‌علمی می‌توانند به دانشگاه محل خدمت والدین منتقل شوند 

سکوت ذی‌نفعان

در آخر لازم به ذکر است، ارائه امتیازات و مشوق‌ها در اصل چیز نادرستی نیست؛ ولی در برخی زمینه‌ها می‌تواند ناعادلانه باشد؛ از جمله در رقابت‌های آموزشی. در رقابت‌های آموزشی هر امتیاز و مشوقی باید درنهایت منطق آموزشی داشته باشد. برای نمونه لحاظ کردن امتیازات ویژه برای دانش‌آموزان منطقه٣و٢نسبت به منطقه1درست تلقی می‌شود. این کار می‌تواند قابل دفاع باشد و مطالعات نیز درستی آن را اثبات کرده است. به این معنا که دانش‌آموزی مثلا با رتبه٢٠٠٠از منطقه محروم به هنگامی که وارد دانشگاه می‌شود، پس از فارغ‌التحصیلی تقریبا به لحاظ سطح آموزشی و معدل دوران تحصیل، معادل دانش‌آموزی با رتبه1000از منطقه١است. یا حتی برخی امتیازات دیگر نیز می‌تواند توجیه آموزشی داشته باشد که برای پرهیز از ورود به موضوعات اختلافی از طرح آنها اجتناب می‌شود و باید مطالعات دقیق پاسخ این موارد را بدهند.

با این حال امتیاز برای فرزندان اعضای هیئت‌های ‌علمی هیچ توجیه آموزشی ندارد، ولی به علت اینکه دست‌اندرکاران برقراری این امتیاز خودشان ذی‌نفع هستند، در نتیجه به دلایل گوناگون از آن حمایت می‌کنند و توجیهات غیرقابل‌قبولی نیز ارائه می‌دهند که برای نظام آموزش عالی کشور مطلوب است. 

چنین تبعیضی برای نظام آموزش عالی کشور مخرب است. اینکه یک دانشجو با رتبه٥٠٠٠در کنکور بیاید کنار دانشجویی با رتبه1٠٠٠بنشیند نه تنها به لحاظ آموزشی ایراد دارد، بلکه به لحاظ روحی و روانی نیز زیان‌بار است. در بیشتر مواقع باعث شکست آنان در گذراندن واحدهای درسی می‌شود و در نتیجه به شیوه‌های دیگر برای گرفتن نمره اقدام می‌کنند که این نیز خسارت‌های خاص خود را دارد. از همه مهم‌تر آثار منفی است که روی سایر دانشجویان می‌گذارد و آنان را نسبت به عدالت در جامعه ناامید می‌کند.

برای اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها پسندیده نیست که از رانتی غیرموجه استفاده کنند. این مساله نه تنها برای نظام آموزش عالی کشور زیان‌بار است، بلکه زبان دانشگاهیان و اعضای هیئت ‌علمی را در نقد و رد دیگر ساختارهای معیوب و فاسد تضعیف می‌کند. یک علت بی‌تاثیری انتقادها همین‌هاست

به علاوه استادی که فرزندش از چنین امتیاز ناحقی استفاده می‌کند، چگونه می‌تواند رعایت عدالت آموزشی را در رابطه با سایر دانشجویان در خود نهادینه کرده و به اصول توسعه آموزشی ملتزم باشد؟ اگر وزارت علوم اطلاعات آماری مقطع دانشگاهی مربوط به این افراد را در اختیار قرار دهد می‌توان درستی فرضیات بالا را ثابت کرد.

در توجیه این امتیاز گفته می‌شود که آنان جای دیگران را نمی‌گیرند و صرفا پس از اعلام نتایج می‌توانند تغییر محل دهند. هرچند این مساله ایرادات فوق را رفع نمی‌کند، ولی باز هم قابل‌قبول نیست. اگر ظرفیت یک رشته دانشگاهی50 نفر است، حتما50 نفر است و دلیلی ندارد که مثلا60 نفر شود و١٠نفر دیگر از این طریق به آن اضافه شوند. اگر می‌تواند60 نفر باشد، از ابتدا باید 60 نفر اعلام شود. نه اینکه50 نفر اعلام شود ولی در عمل60 نفر پذیرفته شوند. اینکه افراد در پی تامین منافع خود باشند، چیز غیرمعمولی نیست، ولی برای اعضای علمی نظام دانشگاهی ایران پسندیده نیست که از رانتی غیرموجه استفاده کنند. این مساله نه تنها برای نظام آموزش عالی کشور زیان‌بار است، بلکه خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه زبان دانشگاهیان و اعضای هیئت ‌علمی را در نقد و رد دیگر ساختارهای معیوب و فاسد تضعیف می‌کند. یک علت بی‌تاثیری انتقادها همین‌هاست. در واقع رطب خورده نمی‌تواند منع رطب کند. بسیاری از استادان محترمی که به ساختار رانتی کشور اعتراض می‌کنند، تاکنون به این امتیاز غیرموجه نپرداخته‌اند و آن را مسکوت می‌گذارند. متاسفانه باید گفت رانت شاخ و دم ندارد، همین امتیاز یک رانت مهم است آن هم از انواع رانت‌های موذی و زیان‌آور!