رضا منصوری، فیزیک‌دان

دغدغه این روزهای من فراموشی همگانی در ایران است. انگار همه ما فراموش کرده‌ایم که در چه کشوری زندگی می‌کنیم و از یاد برده‌ایم که چند هزار سال تاریخ پشت سر ماست. فراموش کرده‌ایم که چه گردنه‌های تاریخی‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم.

گاهی حتی از یاد می‌بریم که با همه آنچه پشت ‌سر گذاشتیم در زمان حال چه وضعیت خوبی داریم که اگر مسائل و دغدغه‌های روزمره رفاهی ازجمله گرانی و تورم و ازاین‌دست مشکلات را برای لحظه‌ای کنار بگذاریم، می‌توانیم ببینیم که تا همین صدسال پیش کشور ما در چه شرایط وحشتناکی گرفتار بود و چگونه چندین میلیون نفر از گرسنگی و بیماری مردند و چطور تحت‌فشارهای سیاسی و نظامی بودیم. شاید دوستانی که این چند خط را می‌خوانند با خود فکر می‌کنند که احتمالاً «صدایم از جای گرم درمی‌آید» یا بی‌دغدغه‌ام. اما این‌طور نیست اگر دقیق‌تر نگاه کنیم و حواسمان به سیر تاریخ باشد. با یک نگاه به گروه‌های سیاسی ما از هر قشری، می‌توان فهمید مسائل کشور، تبدیل به موضوعی ثانویه شده است و به‌جای دغدغه مهم «سرنوشت ایران در مسیر تاریخ » گرفتار دغدغه‌های سطح پایین، کم‌عمق و روزمره شده‌ایم. کافی است برای چند لحظه دغدغه‌های روزمره اقتصادی، سیاسی و ... را کنار بگذاریم و به موجودیت ایران فکر کنیم. کافی است تا به خطراتی که این سرزمین را تهدید می‌کند نگاه کنیم یا مثلاً به تحولات علمی در دنیا نگاه کنیم و سهم ایران را در مسیر این تحولات در نظر بگیریم.

کافی است از خودمان بپرسیم در سال‌های گذشته کشورهای مختلف ازنظر علمی چه رشدی داشتند، ما چقدر رشد کردیم و اصلاً در سال آینده می‌خواهیم کجای جهان بایستیم و چه تصویری از «ایران» به مردم جهان بدهیم. وقتی به این موضوعات فکر کنیم، بقیه مسائل رنگ می‌بازد. تازه متوجه می‌شویم که اغلب ما و کسانی که مدعی نگرانی برای این کشور هستند، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ علمی و فرهنگی، متوجه نیستند که این بشر مدرن روش جدیدی برای تفکر و حل مسائل خود پیداکرده؛ به‌جای اینکه غر بزنند و همدیگر را متهم کنند یا حتی یکدیگر را بکشند به‌جای این دائماً فکر کنند که راه‌حل این دغدغه‌ها و مشکلات کجاست، قدمی برای حل آن بردارند. به گمان من راه برون‌رفت از این بحران هم بسیار ساده است؛ کافی است چرخش بینش داشته باشیم و مسائل را جوری دیگر ببینیم.

به‌جای اینکه هر روز از گران شدن و ارزان شدن اجناس بگوییم و راجع به بالا و پایین شدن قیمت‌ها اظهارنظر کنیم یا گلایه کنیم که چرا فلان وزیر فلان حرف را زد یا نزد و از سیاستمدار تا استاد دانشگاه تا کاسب و کارمند و کارگر فقط از شرایط انتقاد کنیم؛ ببینیم مسئله هرکدام از ما کجاست و هرکس به‌قدر وسع خود به حل آن مسئله کمک کند؛ با هر توانی که دارد. ما باید مثبت‌اندیش باشیم؛ ساده‌ترین مثال اینکه اگر در کوچه‌ای راه می‌رویم و آشغالی بر زمین است، به‌جای بدوبیراه به شهرداری خم شویم و آن را جمع کنیم. به همین سادگی. در حال حاضر جمعیت اقلیتی از ما این روش و منش را در پیش‌گرفته‌اند. اما جامعه اکثریتی چنین نمی‌کند.

ما باید یاد بگیریم که چه فقیر و چه غنی همه در کنار یکدیگر هستیم و برای «ایران» باید از خودمان و سنگ‌ریزه‌های کوچک مقابل پای خودمان شروع کنیم. باید زاویه نگاه و بینش خود را نسبت به زندگی و سرنوشت سرزمین مادری تغییر دهیم و با امید، انعطاف و مسئولیت‌پذیری بیشتر به مسائل نگاه کنیم و قدم‌ برداریم. 

برای این ‌کار نیازی نیست که منتظر مسئولان باشیم، آن‌ها ثابت کرده‌اند که شروع‌کننده نیستند، امید من به مردم است و رسانه‌ها. رسانه‌ها از اصلاح‌طلب تا اصولگرا باید علیه این بی‌خردی جمعی حرکت کنند و به‌جای درگیری با اخبار سیاسی و جناحی و اقتصادی و پرداختن به اولویت‌های ثانویه و روزمره، اولویت‌های اصلی را به متن زندگی مردم بازگردانند و مردم را متوجه اهمیت «ایران»، «ایرانی» کنند.