زنان معتاد هم بیمار هستند

اگر مردان، اعتیاد را ابتدا در محفل‎های دوستانه و به واسطه دوستان یا حتی پدران و برادران خود آغاز می‎کنند، در مورد زنان، ماجرا، برعکس است. این تنهایی و افسردگی و نادیده شدن است که زنان را به سوی سیگار و در نهایت اعتیاد سوق می‎دهد. طبعا در جامعه ما، زنان با وجود توانایی‎های هم سطح و گاه بیشتر نسبت به مردان، بیشتر در معرض فشارها و تبعیض‎های جنسیتی قرار دارند و از حقوق برابر در مقابل کار برابر برخوردار نیستند. بسیاری از کافه‌های شهر، جای مخصوص و جداگانه‌ای برای سیگاری‌ها دارند و خدمات قلیان در طعم‌های مختلف ارائه می‌دهند. مشتری اغلب این کافه‌ها هم معمولا دختران دانش‌آموز و دانشجو هستند نگرش‌های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیراخلاقی زنان معتاد، مانعی بزرگ در راه درمان اعتیاد در زنان است، چرا که زنان با درونی کردن نگرش موجود در جامعه مبتنی بر این‌که اعتیاد در واقع نوعی تزلزل اصول اخلاقی در آن‌هاست از درمان خود اجتناب می‌کنند یا از معرفی خود به عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومی شرمسار می‌شوند

آذر فخری، روزنامه‌نگار

این روزها، دیدن دختران و زنانی که در مکان‌های عمومی و نیز در خانه‌ها و مهمانی‌ها، سیگار می‌کشند، نه برای کسی تازگی دارد و نه عجیب است. در حالی‌که تا همین چند سال پیش، سیگار کشیدن یک زن، باعث  قضاوت‌های وحشتناک در مورد او می‌شد و انگ‌های اخلاقی نامناسبی به او می‌خورد. به هر حال جامعه سنتی ما، در مورد زنان و رفتارهای‌شان، همیشه سخت‌گیرانه‌تر و در عین حال، اخلاق‌مدارانه‌تر قضاوت کرده است و می‌کند. 

 داستان امروز ما این است که علاوه بر قبح‌زدایی از سیگار در میان زنان، سن آغاز به سیگار و نیز سن اعتیاد در میان دختران کاهش یافته و به 13 سال رسیده است. بسیاری از دختران دانش‌آموز، اعتیاد را با سیگار آغاز می‌کنند و معمولا با مواد صنعتی ادامه می‌دهند. دختران دانشجو، گرایش بیشتری به استفاده از قلیان دارند. 

بسیاری از کافه‌های شهر، جای مخصوص و جداگانه‌ای برای سیگاری‌ها دارند و خدمات قلیان در طعم‌های مختلف ارائه می‌دهند. مشتری اغلب این کافه‌ها هم معمولا دختران دانش‌آموز و دانشجو هستند. 

گرچه مدتی است قضاوت اخلاقی در مورد سیگار کشیدن زنان از میان رفته و این عمل چنان در میان آنان شایع شده که دیگر کسی نه به آن توجه می‌کند و نه آن را جدی می‌گیرد، اما هنوز اعتیاد، برای زنان و دختران، همراه با قضاوت و انگ اخلاقی است و زن معتاد، بیش از هر چیز، به خاطر این قضاوت‌ها طرد می‌شود و بیشتر در منجلاب انواع فسادهای ناشی از اعتیاد فرو می‌رود. هر چند که خود اعتیاد در صورت جدی گرفته شدن و سعی در درمان آن، چندان مفسده‌زا نیست و می‌توان با باور این که فرد معتاد یک بیمار است، به او برای درمان کمک کرد.

اما متاسفانه، به آن میزان که برای کمک به مردان معتاد، مراکز ترک اعتیاد وجود دارد، چنین امکانی یا برای زنان وجود ندارد. یا فضا مختلط است،  یا در درمان زنان، از همان روش‌های درمانی معمولا خشن مردانه استفاده می‌شود که بیشتر باعث افسردگی و فرار زنان از مراکز ترک اعتیاد می‌گردد. 

چرا زنان، چرا اعتیاد؟

زمینه‎های شیوع اعتیاد در میان زنان، با زمینه‎های معتاد شدن مردان، از بسیاری جهات، متفاوت است. اگر مردان، اعتیاد را ابتدا در محفل‎های دوستانه و به واسطه دوستان یا حتی پدران و برادران خود آغاز می‎کنند، در مورد زنان، ماجرا برعکس است. این تنهایی و افسردگی و نادیده شدن است که زنان را به سوی سیگار و در نهایت اعتیاد سوق می‎دهد. طبعا در جامعه ما، زنان با وجود توانایی‎های هم سطح و گاه بیشتر نسبت به مردان، بیشتر در معرض فشارها و تبعیض‎های جنسیتی قرار دارند و از حقوق برابر در مقابل کار برابر برخوردار نیستند.  

دکتر عالیه شکر بیگی، جامعه‌شناس می‌گوید: تابوی اعتیاد زنان در جامعه شکسته شده، و از آن جا که خانواده و اجتماع رابطه دوسویه دارند، زنان هم در خانواده به سوی اعتیاد سوق پیدا می‌کنند و هم در جامعه و به همین دلیل است که مشکلات و آسیب‌های اجتماعی هم در خانواده و هم در اجتماع افزایش یافته است. به گفته این جامعه‌شناس، این آسیب‌ها دلایل مختلفی دارد. یکی از علل آن درگیری میان زن و شوهر است. بنا بر آمارهای موجود خشونت خانگی همانند پرخاشگری در ایران زیاد است. در نتیجه ممکن است زن در خانواده دچار احساس تنهایی شود و برای پر کردن این خلا به اعتیاد گرایش پیدا کند. در واقع اعتیاد بیماری است که بر اساس احساس تنهایی به وجود آید.

مورد دیگر، پارتی‌های خانوادگی است. به علت کمبود اوقات فراغت خلاق، مثل تماشای تئاترهای خیابانی و شرکت در گردهمایی‌های مردمی، زنان به پارتی و دورهمی‌های خانوادگی و غیرخانوادگی در مناسبت‌های مختلف روی آورده‌اند که متاسفانه در برخی از این مجالس مواد مخدر به‌ویژه مواد توهم‌زا مصرف می‌شود که استفاده از آن در دراز مدت موجب اعتیاد می‌شود. علاوه بر پارتی‌های خانوادگی، گروه‌های دوستان نیز در این زمینه موثر هستند.

عالیه‌بیگی به مورد جالب دیگری هم اشاره می‌کند: «فقر» و «رفاه» بیش از حد! برخی مواقع عدم دسترسی به امکانات مالی و معیشتی ممکن است موجب ایجاد احساس محرومیت و گرایش به اعتیاد شود. از سوی دیگر برخورداری از امکانات مالی فراوان، امکان حضور در مهمانی‌های شبانه و مسافرت‌های تفریحی داخلی و خارجی را فراهم می‌کند و زن در این شرایط در معرض اعتیاد به مواد مخدر قرار می‌گیرد.

از نظر شکربیگی مهم ترین مشکل زنان در رابطه با اعتیاد این است که خانواده ممکن است به زن معتاد انگ ضعف اخلاقی بزند: این بدترین انگی است که به یک زن می‌توان زد. این فرد بیمار است نه مجرم. با انگ‌زنی، زن معتاد از زندگی ناامید می‌شود. این در حالیست که زن معتاد قطعا نیاز به کسب قدرت مجدد و زنده شدن مسئولیت شخصی دارد تا بتواند به پیامدهای مختلف اعتیاد خود آگاه شود و  در مسیر بهبودی گام بردارد. با نجات یک زن از دام اعتیاد، خانواده و جامعه نجات می‌یابد. خشونت جسمی و رفتاری علیه زنان معتاد درست نیست و کمک خانواده و جامعه برای نجات 

او موثر است.

 چرا زنان نسبت به گذشته، به کشیدن سیگار گرایش بیشتری پیدا کرده‌اند؟ شکر بیگی چنین پاسخ می‌دهد: اغلب مردم، چه زن و چه مرد، فکر می‌کنند سیگار اعتیادآور نیست. در حالی که سیگار زمینه ساز اعتیاد است. سیگار تنها ماده تخدیرکننده‎ای است که برای همه افراد جامعه قابل دسترسی است و متاسفانه قبح اجتماعی مصرف آن شکسته است.

سمت و سوهای زنانه 

ترک اعتیاد

متأسفانه باید گفت بیشتر مداخلات مربوط به سوءمصرف مواد که تاکنون طراحی و اجرا شده‌اند، با توجه به ویژگی‌ها و نیازهای مردان شکل گرفته‌اند. در حالی که زنان نیازهای متعدد مختلفی دارند،  مسائل زیادی نیز وجود دارد که برای ترغیب و تداوم درمان اعتیاد زنان ‌باید مورد ملاحظه قرار گیرد. 

در واقع خدمات ترک اعتیاد برای زنان معتاد باید عاری از هر گونه خشونت و تنبیه و انگ اجتماعی باشد، طوری که بشود تغییر رفتاری و درمان روحی، روانی و فیزیکی آنان را تضمین کرد.

شکر بیگی به سه سطح مختلف در رابطه با اعتیاد زنان اشاره می‌کند: در نخستین سطح پیشگیری برنامه‌های دولت و مردم از طریق افزایش سطح آگاهی زنان نرفتن به سمت مصرف مواد مخدر و اعتیاد باید صورت گیرد.

دومین سطح، پیشگیری  ثانویه است؛ دولت به همکاری مردم به یاری زنان آسیب دیده از اعتیاد بشتابد تا کمتر شاهد غوطه‌ور شدن زنان در دام اعتیاد باشیم. باید فرصت‌هایی فراهم شود تا زنان به ترک اعتیاد ترغیب شوند. 

سطح سوم پیشگیری توجه به خدمات دولتی و نهادهای غیردولتی است که به این زنان کمک می‌کند تا از طریق برنامه‌های مدون توان‌بخشی حضور موفقی را در جامعه تجربه کنند و از اعتماد نهادهای دولتی و غیردولتی برخوردار باشند.

در واقع نگرش‌های اجتماعی منفی موجود درباره رفتار غیراخلاقی زنان معتاد، مانعی بزرگ در راه درمان اعتیاد در زنان است، چرا که زنان با درونی کردن نگرش موجود در جامعه مبتنی بر این‌که اعتیاد در واقع نوعی تزلزل اصول اخلاقی در آن‌هاست از درمان خود اجتناب می‌کنند یا از معرفی خود به عنوان معتاد در انظار و مجامع عمومی شرمسار می‌شوند.

شادی وهیجان اجتماعی کم داریم

اکنون مسیر آسیب‌های اجتماعی در ایران به‌ سمت مواد مخدر صنعتی، ‌جرایم سایبری، زنانه شدن و در مجموع آسیب‌هایی که شادی آنی را به‌ همراه دارند، پیش می‌روند. وقتی بستر شادی واقعی برای مردم ایجاد نشود و شادی واقعی برای آن‌ها امکان‌پذیر نباشد، خواه ناخواه مردم به‌سمت شادی‌های آنی پیش خواهند رفت و سعی می‌کنند از طریق مختلف شادی را در زندگی خود تجربه کنند که متأسفانه این شادی‌های آنی بیش از هر چیز دیگر، خانواده‌ها را تهدید می‌کند و این نهاد حساس را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. اکرم کیانی، آسیب شناسی اجتماعی زنان، در ادامه مهمترین دلیل گرایش دختران جوان را به مواد محرک‌ را رسیدن به هیجان می‌داند: عمده‌ترین علت گرایش دختران جوان به مواد محرک‌زا دستیابی به هیجان است. آن‌ها برای رسیدن به استقلال و خودباوری‌های کاذب و دستیابی به هیجان‌ها به سمت مواد مخدر محرک کشیده می‌شوند. 

تحقیقات نشان می دهند که در حال حاضر با آن که شیوع مصرف مواد مخدر در کشورهای صنعتی کاهش قابل توجهی را نشان می‌دهد، اما شاهد روند فزاینده شیوع مصرف مواد در کشورهای درحال توسعه هستیم. 

طبق آمار، بیش از ۱۰ درصد جمعیت زنان در دام اعتیاد گرفتار هستند و آن‌چه که بر این نگرانی می‌افزاید پایین بودن سن مصرف مواد مخدر و گرایش روزافزون به مواد مخدر صنعتی از سوی زنان است.