نیازمند چند دن‌کیشوت هستیم

در حال حاضر فساد را در حوزه انرژی، تخریب محیط زیست، ارتشا، گران‌فروشی، انواع قانون شکنی‌ها، کاربری املاک و.. می‌بینیم. در واقع هر شخصی در هر موقعیتی تنها به سود فکر می‌کند. اگر در کاری پول وجود داشته باشد افرادی به راحتی مرتکب فساد می‌شوند. حتی اگر قانون شکسته شود، محیط زیست نابود شود، حق همسایه نادیده گرفته شود. فساد در حال حاضر خواسته یا ناخواسته، به فرهنگ و سبک زندگی ما بدل شده است. امروز ما با فساد مواجه نیستیم، بلکه در آن تنفس می‌کنیم. و در نتیجه، هر فردی، ولو به‌اصطلاح درست‌کار، نمی‌تواند خود را از فساد مبرا نگاه دارد

آذر فخری، روزنامه‌نگار

در فرهنگ Webster، فساد به معنی پاداش نامشروع برای وادار کردن فرد به سرپیچی از وظیفه است. بنا به تعریف بانک جهانی (  (World Bankفساد سوءاستفاده از قدرت دولتی برای تامین منافع شخصی است و روشن است که همیشه سوءاستفاده از قدرت و امکان دولتی تنها برای تامین منافع شخصی نیست بلکه می‌تواند در راستای تامین منافع یک حزب و جریان سیاسی خاص، طبقه خاص، دوستان، خانواده و ... باشد.

فساد در ارتباط با فعالیت‌های دولتی و در جهت برخورداری برخی مدیران و کارکنان از اختیارات انحصاری تعریف شده است. «گری بکر» اقتصاددان آمریکایی و  برنده جایزه نوبل می‌گوید: سهم بزرگ فساد در کشور مربوط به دولت است یا در دولت رخ می‌دهد؛ هر چند فساد در بخش خصوصی هم وجود دارد.

بر اساس آن‌چه بکر می‌گوید: جامعه‌ای که در آن اختلاس و رانت و انحصار و فساد زیاد باشد، بدنه جامعه از زندگی طبیعی برخوردار نخواهد بود و فقر و بزهکاری و اعتیاد و دروغ در آن رواج داشت.  بکر تاکید می‌کند که وقتی جامعه دچار نابهنجاری می‌شود، معمولاً دامنه کاملی از ناهنجاری‌ها در آن رشد می‌کند، از دزدی‌های خُرد تا تبهکاری‌های بزرگ و فسادهای کلان.  معمولاً فرمول و قاعده آن است که ناهنجاری‌ها هرچه خردتر و کوچک‌تر باشد در سطح وسیع‌تری رواج می یابد (مثل سرقت‌های خرد و اعتیاد) و هرچه بزرگ‌تر و مخوف‌تر باشد، در مقیاس کمتری رشد می‌کند (مثل تبهکاری‌های بزرگ، فسادها و اختلاس‌های کلان) که البته دامنه تاثیراتش بر جامعه وسیع و مخرب است . پس خیلی طبیعی است که برای مقابله و کنترل و نهایتاً به حداقل رساندن مظاهر فساد در جامعه، باید از فسادهای بزرگ و کلان شروع کرد و چون این مفاسد اغلب از بدنه دولت‌ها و نهادهای اجرایی آغاز می‎شود، دولت ـ و دولت‎ها ـ  باید از خود شروع کنند.

گپی با یک جامعه شناس

به اعتقاد دکتر نیره توکلی جامعه شناس، فساد بر همه پدیده‌های کشور تاثیر گذاشته و بدترین جلوه فساد این است که در حال حاضر به شبکه‌های مویرگی منتقل شده است. یعنی در هر پدیده‌ای که مسائل مالی دخالت دارد فساد هم به وجود می‌آید. رواج این فساد موجب شده  هر کار ناسالم و غیرقانونی به راحتی توجیه شود . توکلی می‌گوید در چنین شرایطی رفتار سالم و قانونمند و هر اقدامی ضد فساد ابلهانه به نظر می‌آید؛ چون فساد قاعده شده است و فاسد نبودن استثنا. این جامعه‌شناس نگران است که این جو باعث شده  فساد یک شبکه مویرگی پیدا کند. توکلی، بر خلاف بسیاری از کارشناسان و مسئولان، مشکلات اقتصادی را مهم ترین مساله کشور نمی‌داند: معیار‌هایی که برای زیر خط فقر بودن و بدبخت بودن مردم گفته می‌شود را اصلا نمی‌پذیرم. مشکل فقط فقر نیست بلکه انتظار مردم این است که احساس کنند در «محیط امنی» هستند. مردم باید احساس کنند اگر فاسد نباشند و متناسب با اهداف‌شان «تلاش» کنند به اهداف مورد نظر خود می‌رسند .توکلی می‌گوید: علت رشد همه جانبه فساد در سال‌های اخیر، وجود بازار دولتی و آزاد در کنار هم است. وقتی در کنار بازار آزاد بازار دولتی وجود دارد، عده‌ای کالا‌هایی با رانت دولتی به دست می‌آورند و در بازار سیاه می‌فروشند. این مساله در دوران جنگ و تحریم شدت بیشتری می‌گیرد.

توکلی معتقد است: فساد‌های موجود باعث شده است مردم احساس کنند در مقابل این شبکه بزرگ فساد، کاری از دست‌شان ساخته نیست. البته بی‌تفاوت نشده‌اند بلکه به قانون بی‌اعتنا شده‌اند. فکر می‌کنند هرکس باید گلیم خودش را بیرون بکشد. این جامعه‌شناس ادامه می دهد: البته همیشه این پرسش مطرح است که نظام اجتماعی مهم است یا افراد. این دو باهم رابطه متقابل دارند. هرچند تاثیر نظام اجتماعی سریع‌تر است، اما همین نظام از افرادی تشکیل می‌شود که وقتی وارد نظام می‌شوند سریع جذب همان مکانیسم نظام می‌شوند و فساد را بازتولید می‌کنند. مانند کارمندان اداری یا برندگان انتخابات که به سرعت جذب نظام موجود می‌شوند.  مردم به‌صورت فردی نمی‌توانند جلوی فساد را بگیرند. مردم اگر بتوانند نقشی ایفا کنند در قالب تشکل‌های مدنی است؛ که در حال حاضر هم البته، تشکل‌های موجود در کشور بسیار ضعیف هستند. حتی گاهی دولت با آن‌ها ضدیت و مخالفت می‌کند. توکلی معتقد است که اگر قرار بر مقابله با فساد باشد باید فرصت داده شود تا مردم در قالب تشکل‌های مدنی و محیط زیستی فعالیت کنند. وگرنه افراد به تنهایی به دیوانگانی تبدیل می‌شوند که مثل دن‌کیشوت فقط با شمشیر به جنگ دشمن خیالی می‌روند. این جامعه شناس، سخنان خود را چنین پایان می‌دهد: برای شکل‌دهی مناسب به رفتار مردم باید اراده حاکمتی در حوزه‌های آموزش و... وجود داشته باشد. اگر سطح برنامه‌های سرگرم کننده بی‌معنی و بی‌محتوا صدا و سیما را با برنامه‌های آموزشی قانون‌مداری و محیط زیستی مقایسه کنید متوجه می‌شوید انگار اراده‌ای جمعی برای حمایت از نهاد‌های مدنی که در قالب آن مردم بتوانند نقش خود را در جامعه ایفا کنند وجود ندارد.

گپی با یک فیلسوف

محمدمهدی اردبیلی، استاد فلسفه در مورد رواج فساد در بدنه دولت و نیز در سطوح مختلف جامعه، چنین برداشتی دارد: امروزه همگان، دلسوزانه یا مغرضانه، به رواج فراگیرترین شکل فساد در کشوراذعان دارند. بحث ابداً بر سر ارقامِ همواره روبه‌رشد نیست: این‌که فلان تعداد مدیر خاطی یا بهمان مبلغ پرداخت رشوه چه‌قدر است، بحثی حاشیه‌ای است. فساد در حال حاضر خواسته یا ناخواسته، به فرهنگ و سبک زندگی ما بدل شده است. امروز ما با فساد مواجه نیستیم، بلکه در آن تنفس می‌کنیم. در نتیجه، هر فردی، ولو به‌اصطلاح درست‌کار، نمی‌تواند خود را از فساد مبرا نگاه دارد. این فساد نه تنها در سیستم اداری، بلکه در اذهان دوستان، در مطالبات فرزندان، در توصیه‌های آشنایان، در مناسبات دانشگاهی و در یک کلام، در تمام شئون زندگی ما به چشم می‌خورد. فساد دیگر نه تنها به یک واقعیت کتمان‌ناپذیر، بلکه حتی به «حقیقت» یا «یگانه ارزش زمان ما» بدل شده است. در برابر این فساد دو راهکار شایع وجود دارد که هر دو قابل انتقادند:  یکی، روش رایج هم‌رنگ جماعت شدن و قبح‌زدایی از فساد. این شیوه، به دلیل بدل ساختن فساد به فرهنگ عمومی، رفته‌رفته مرزهای فساد را تغییر می‌دهد و آن‌را از یک اتفاق خاص به یک روند جاری و متعارف بدل می‌سازد. فساد در این شیوه ویروس‌وار خود را تکثیر می‌کند و به رفتاری عادی بدل می‌شود.

دوم، افرادی نیز وجود دارند که در مواجهه با فساد و ناکامی‌شان برای مقابله با آن، می‌کوشند دستکم جان زیبای خود را پاک نگه دارند و زیر لب به غرغری بسنده کنند. آن‌ها در مواجهه با فساد سیستم، سال‌هاست مفتخرانه خود را از مناسبات اداری و مالی کنار کشیده‌اند. آن‌ها، چه از مدیران جهادی دوران جنگ باشند چه از تصفیه‌شدگان سایر دوران‌ها، اکنون به درون غار وجدان خود عقب‌نشینی کرده‌اند به این امید کاذب که بتوانند خود را به‌تنهایی مصون نگاه دارند. اما در جامعه فاسد یا نهاد فاسد، دست هیچ‌کس پاک نخواهد ماند و فساد به‌صورت اپیدمیک تمام ارکان جامعه را در برمی‌گیرد و ناخواسته و نادانسته به درون زیست ما رسوخ می‌کند. انفعالِ پاک‌دستانه نیز، به واسطه حذف همان خرده‌مقاومت‌ها در سیستم، از قضا، عملاً راه را بر پیشروی فساد هموارتر می‌سازد. گذار از مدیران انقلابیِ سرخورده و منزوی به مدیران بوروکرات زرنگ و کاسب‌کار در قریب به سه دهه اخیر، شاهدی است بر این مدعا. مقابله با فساد، نه فردی، بلکه نیازمند نوعی انقلاب فرهنگی راستین فراگیر است. اما چه کسی توانایی و حتی عزم به راه انداختن آن‌را دارد وقتی همگان، هم دولت و هم ملت، هم رئیس و هم مرئوس در آن همدستند؟ تجربه برخورد با فسادهای میلیاردی و برخوردهای مختلف با مفسدان منفرد، نشان داده است که علاوه بر گزینشی بودن این برخوردها، آن‌چه عملاً اتفاق می‌افتد، مخفی کردن فساد سیستماتیک به کمک برملا کردن فسادهای فردی است. در این شرایط، گاه حتی افشای فساد نیز خود بخشی از بازی است. هر گروه می‌کوشد بنا به منافعش فساد دیگری را برملا سازد. پینگ‌پنگ رسانه‌ها میان «املاک نجومی» و «حقوق‌های نجومی» نمونه‌ای تازه از همین استفاده ابزاری از فساد است.

اما آیا هر فرد به‌عنوان یک فرد تنها، عملاً هیچ‌کاری نمی‌تواند انجام دهد و در بهترین حالت باید دست‌های خود را بالا نگه دارد؟  فرد تسلیم نمی‌شود، سکوت نمی‌کند، سرش را پایین نمی‌اندازد، چشمانش را نمی‌بندد، شانه بالا نمی‌اندازد، سر تکان نمی‌دهد: او دقیقاً به تنهایی، حتی دن‌کیشوت‌وار، دست به عمل می‌زند و خودش را قمار ‌کند. او برای همه چیز آماده است، برای اخراج از شغلی که رئیسش فاسد است، برای نارضایتی همسری که از او می‌خواهد برای رضایتش تن به هر کاری بدهد، برای نگاه تحقیرآمیز فرزندی که او را با والدین موفق و مایه‌دار فلان  مکلاسی‌اش مقایسه می‌کند و مهم‌تر از همه برای برخورد نهادهای نظارتی و قضایی‌ای که به جای این‌که از او به عنوان قهرمان تقدیر کنند می‌کوشند تا به هر بهانه و مصلحتی ساکتش کنند. صرف نظر از تمام تلاش‌های مدنی در خصوص مساله فساد، امروز نیاز به انسان‌های شجاع، خلاق و متعهدی است که نه تنها به فساد آلوده نمی‌شوند، بلکه صحنه را نیز ترک نکرده و در برابر فساد سکوت نمی‌کنند، حتی اگر ظاهراً صدای‌شان به جایی نرسد، با این امید که شاید این مقاومت‌های تکین بتواند به سطح مقاومت‌های جمعی، در برابر تمام اشکال فساد ارتقا یابد.