فعالسازی مکانیسم ماشه، چارچوب همکاری ایران و آژانس را بیاعتبار کرد
قاهره؛ توافقی که ضامن دیپلماسی نشد

کیا مقدم
با غروب آفتاب توافق هستهای ۲۰۱۵ و فعال شدن «مکانیسم ماشه» توسط تروئیکای اروپایی، دیپلماسی هستهای ایران وارد فصلی نوین و پرابهام شده است. در ۲۷ سپتامبر، تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران بازگشت و به این ترتیب، نقطه پایانی بر تلاشهای یک دههای برای حفظ توافق گذاشته شد که زمانی دستاورد تاریخی پایتختهای اروپایی تلقی میشد. این رویداد نه تنها تبعات اقتصادی و سیاسی عمیقی برای ایران به همراه دارد، بلکه کشورمان را در برابر یک دوراهی استراتژیک قرار داده است: آیا ایران به دیپلماسی پایبند خواهد ماند، یا با اتخاذ رویکردی تقابلی، از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد و با تکیه بر شرق، اهرمسازی در برابر غرب را ممکن میسازد؟
روایت ناکارآمدی و پایان «توافق قاهره»
پس از فعالسازی سازوکار ماشه، برنامه هستهای ایران وارد دورهای از چالشها شد. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرده است: «دیگر توافق قاهره (تفاهمنامهای میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای چارچوب جدید همکاریها) نمیتواند مبنای ما برای همکاری با آژانس باشد.» بر اساس این خبر تغییر بنیادین در رویکرد ایران نسبت به همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از فعالسازی آغاز
شده است.
حمید بعیدینژاد، دیپلمات و عضو تیم مذاکرهکننده هستهای دولت یازدهم، نیز بر این نکته تاکید میکند که «توافق قاهره تلاشی بود تا ایران بتواند تعهداتش را در چارچوب آژانس انجام دهد و از اجرای اسنپبک جلوگیری کند، اما اکنون که آنها دوباره قطعنامه را بازگرداندهاند، توافق قاهره مشروعیت خود را از دست داده است.» وی خواستار آغاز مذاکرات جدید با آژانس شد تا توافقی تازه بر پایه شرایط کنونی، از جمله حمله به تاسیسات هستهای، شکل گیرد. این دیدگاهها به وضوح نشان میدهند که از نظر مقامات و کارشناسان ایرانی، فعالسازی ماشه، تمامی تفاهمات و همکاریهای گذشته با آژانس را بیاعتبار کرده و ایران خود را ملزم به ادامه رویکرد پیشین نمیداند.
مطالبات غرب؛
از توافق هستهای تا توافق جامع
از منظر غرب، اقدامات همکاریجویانه ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ناکافی تلقی شده و خواستار همکاری کامل، ارائه گزارش درباره مواد غنیشده ۶۰ درصدی و مذاکره مستقیم با ایالات متحده است. این عدم کفایت از نظر آنها، دلیل اصلی سرسختی در مذاکرات است. ایالات متحده و به تبع آن اروپا، دیگر به مذاکره صرفاً هستهای رضایت نمیدهند و خواستار یک مذاکره جامع هستند. شروط آنها شامل مذاکره مستقیم، پذیرش غنیسازی صفر درصد، محدودیتهای موشکی و قطع ارتباط با گروههای مقاومت است. درحقیقت غرب از پرونده هستهای فراتر رفته و به دنبال اعمال محدودیتهای گستردهتر بر توانمندیهای دفاعی و منطقهای ایران است.
در این میان، اروپا نقش کارگزار را برای پیگیری مطالبات ایالات متحده از ایران را ایفا میکند. کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، میتوانند در اجرای تحریمها نقش مؤثری داشته باشند و حتی نقش مخربی ایفا کنند. بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت، علاوه بر تبعات اقتصادی، اهرم فشاری برای بینالمللی کردن و دائمی کردن خواستههای غرب، ازجمله غنیسازی صفر و محدودیتهای موشکی، ایجاد میکند. این وضعیت، دیپلماسی را پیچیدهتر کرده و لزوم بازنگری در راهبرد ایران را دوچندان میسازد.
راهبردهای پیش روی ایران؛
دیپلماسی یا تقابل؟
بنا به نظر منتقدان پس از دو دهه، راهبرد کنونی ایران در پرونده هستهای، کارساز نبوده و نیاز به بازنگری دارد. گزینههایی چون ابهام حداکثری یا حرکت به سمت تولید سلاح هستهای مطرح است، اما غرب نگرشی متفاوت دارد، اظهارنظر مقامات غربی این چنین به نظر میرسد که ایران را در شرایط تسلیم میدانند. اما اولویت باید بر از بین بردن درک نادرست غرب مبنی بر «تسلیم» ایران باشد و به اعتقاد تحلیلگران این امر مستلزم مذاکره فعال و هوشمندانه است. با توجه به پیششرطهای فعلی ایالات متحده، مذاکره مستقیم و ثمربخش برای ایران دشوار به نظر میرسد و ایران نباید خود را مشتاق مذاکره به هر قیمت نشان دهد.
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی در یادداشتی نوشت: «رسانههای جریان تندرو که پیش از این طرح صلح ترامپ را «طرح تصاحب غزه» توصیف میکردند، اکنون موافقت حماس با این طرح را «هوشمندانه» معرفی میکنند! کاش خودشان هم از این نوع «هوشمندیها» به خرج میدادند! و یا حداقل اجازه میدادند که دولت پزشکیان هم همینطور «هوشمندانه» با برخی طرحهای بینالمللی روبرو شود!»
استمرار دیپلماسی و عدم خروج از NPT
با وجود فعالسازی ماشه، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که ایران پاسخ بسیار تندی نخواهد داد و از NPT خارج نمیشود. این رویکرد، محدودیتهای فعلی در همکاری با آژانس را ادامه خواهد داد و موجب نگرانی اروپاییها خواهد شد، زیرا هرچه زمان بگذرد، این پرسش برایشان پررنگتر میشود که در ایران چه میگذرد؛ آیا غنیسازی ۶۰ درصدی به سمت ۹۰ درصد حرکت میکند یا فعالیتهای آسیبدیده بازسازی میشوند؟ همین نگرانیها سبب میشود اروپاییها درها را بهطور کامل نبندند و همچنان دیپلماسی را فعال بدانند. رئیسجمهور نیز در مصاحبه با شبکه آمریکایی «انبیسی» تصریح کرده است: «اگر تحریمها علیه ایران برداشته شود، امکان گفتوگو و مذاکره
وجود دارد.»
راهکار تقابلی و خروج از NPT
در مقابل، برخی نمایندگان مجلس خواهان اتخاذ رویکرد تقابلی و حتی خروج از NPT هستند. این دیدگاه بر این باور است که اعتماد به تروئیکای اروپایی، که قول داده بودند در صورت همکاری ایران با آژانس، ماشه فعال نخواهد شد، از بین رفته است. علاءالدین بروجردی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تاکید کرده است: «بعد از این اقدام اروپاییها علیه کشورمان، ما باید به توانمندیهای داخلی اتکاء کنیم. باید درصدد رفع تحریمهای داخلی باشیم چرا که سهم این تحریمها در مجموعه سبد تحریمها ۷۰ درصد است.» این رویکرد، اگرچه میتواند پاسخی قاطع به فشارهای غرب باشد، اما خطرات تشدید تنشها و افزایش احتمال درگیری نظامی را نیز به همراه دارد.
امید به شرق و اهرمسازی در برابر غرب
در مواجهه با فشارهای غرب، ایران به ترمیم روابط با رقبای منطقهای مانند عربستان سعودی و نزدیکتر شدن به قدرتهای جهانی مانند چین و روسیه تمرکز کرده است. توافق راهبردی ایران و روسیه که در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۴ پایهریزی و در ۱۰ مهر ۱۴۰۴ عملیاتی شد، نمونه بارز این رویکرد است. این قرارداد در شرایطی که آمریکا و اروپا از مکانیسم اسنپبک برای تحریمها استفاده میکنند، برای کاهش فشارهای اقتصادی و راهبردی علیه ایران حیاتی است.
نقش مسکو و پکن در ماههای آینده بسیار تعیینکننده است. اگر روسیه و چین قاطعانه وارد عمل شوند، تحرک دیپلماتیک داشته باشند و با دیگر کشورها رایزنی کنند، احتمال زیادی وجود دارد که این تحریمها بیاثر شوند و فشار چندانی بر اقتصاد ایران وارد نکنند. اگر آنها تحریمها را نادیده بگیرند و همکاری اقتصادی خود با ایران را ادامه یا حتی افزایش دهند، این روند میتواند دیگر کشورها را هم به همکاری با ایران ترغیب کند. این همکاری به ارتقای امنیت ایران در برابر سایه جنگ کمک میکند. اگر و تنها اگر...
راهبرد بقا؛ تصمیم هوشمندانه
همچون حماس
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی در یادداشتی نوشت: «رسانههای جریان تندرو که پیش از این طرح صلح ترامپ را «طرح تصاحب غزه» توصیف میکردند، اکنون موافقت حماس با این طرح را «هوشمندانه» معرفی میکنند! کاش خودشان هم از این نوع «هوشمندیها» به خرج میدادند! و یا حداقل اجازه میدادند که دولت پزشکیان هم همینطور «هوشمندانه» با برخی طرحهای بینالمللی روبرو شود!» این اشاره به هوشمندی حماس در مواجهه با طرحهای بینالمللی، میتواند به معنای اتخاذ یک رویکرد غیرخطی و تاکتیکی باشد که با هدف ایجاد اهرم فشار و تغییر دینامیک مذاکرات، منافع حیاتی را حفظ کند.
پس از فعالسازی سازوکار ماشه، برنامه هستهای ایران وارد دورهای از چالشها شد، چنانچه عراقچی دیروز اعلام کرد: «دیگر توافق قاهره نمیتواند مبنای ما برای همکاری با آژانس باشد.» بر اساس این خبر تغییر بنیادین در رویکرد ایران نسبت به همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از فعالسازی آغاز شده است
در مواجهه با سیاستهای فشار حداکثری دونالد ترامپ، اهرمسازی برای ایران نیازمند ترکیبی هوشمندانه از استراتژیهای داخلی و خارجی است. به باور کارشناسان در گام نخست، تقویت مقاومت داخلی و انسجام ملی حیاتی است؛ چرا که این خود بزرگترین اهرم در برابر سیاستهای تهاجمی به شمار میرود زیرا این سیاست بر مبنای این فرض عمل میکند که طرف مقابل در نهایت تسلیم خواهد شد. در کنار این تابآوری داخلی، تنوعبخشی به شرکای اقتصادی و سیاسی و کاهش وابستگی به سیستم مالی و تجاری تحت نفوذ آمریکا از طریق تعمیق روابط با قدرتهای دیگر مانند چین، روسیه، میتواند توانایی ترامپ را برای اعمال فشار اقتصادی به شکل قابل توجهی کاهش داده و گزینههای جایگزین ایجاد کند.
چالشهای پیشرو و چشمانداز آینده
سیاست ترامپ بیش از گذشته با اسرائیل هماهنگ شده و حالا علاوه بر غنیسازی صفر، موضوع موشکی ایران هم بهطور جدی مطرح است. دیدار اخیر نتانیاهو و ترامپ و اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه برجام توافقی ضد اسرائیل بوده، نشان میدهد که منافع اسرائیل تعیینکننده خواهد بود. این وضعیت، مذاکره جدی را دشوار میسازد. پولیتیکو در همین راستا نوشت که ترامپ راهبرد «فشار حداکثری» را تثبیت کرده و اکنون وارد مرحله «صبر و انتظار» شده است. او ایران را موقتاً در اولویت پایینتری قرار داده و منتظر میماند تا ببیند گام بعدی تهران چه خواهد بود. این رویکرد «صبر و انتظار» ممکن است تغییر کند اگر ایران تلاش برای بازسازی سریع برنامه هستهای خود را شدت بخشد، که در آن صورت، احتمالاً اسرائیل ــ شاید با حمایت آمریکا ــ دوباره حمله خواهد کرد.
در این میان، برهم خوردن توافق قاهره و عدم حضور کارشناسان آژانس در ایران نهتنها اروپاییها بلکه آمریکا و اسرائیل را نیز نگران میکند و احتمال دارد به افزایش تهدیدات علیه ایران بینجامد. اسرائیل ادعا میکند که سایتهای ایران هنوز کاملا از بین نرفته و باید اقدام نظامی انجام شود. با این حال، همانطور که ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، در مونیخ گفت: «باب مذاکره با ایران همچنان باز است و فرصت برای گفتوگو از بین نرفته است.» مسعود پزشکیان نیز تاکید کرده است که «مسائل میان ایران و غرب بهویژه ایران و اروپا درنهایت باید از مسیر دیپلماسی حل شود، زیرا از مسیر نظامی راهحلی در کار نخواهد بود.»
آزمون اراده برای ایران
در نهایت، ایران در برابر تحولات اخیر نیازمند عملگرایی تاکتیکی و ائتلافسازی است. اجرای توافق با روسیه میتواند ساختار دفاعی ایران را بهینه کرده، زمینه ائتلاف تاکتیکی را فراهم آورد و با ایجاد موازنه تهدید، ضریب مقاومت کشور را در برابر یکجانبهگرایی آمریکا افزایش دهد. این همکاری با راهبرد بقای ایران که شامل ائتلافسازی، خودیاری و دیپلماسی عملگرایانه است، همخوانی دارد. حمایت روسیه و چین، به ویژه در شرایط بحران و مقابله با مکانیسم برای ایجاد موازنه قدرت و صلحسازی منطقهای حیاتی است و میتواند ضریب قدرت ملی ایران را در برابر تهدیدات افزایش دهد. ایران در این دوران سخت، باید با اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و چندوجهی، نه تنها از منافع ملی خود صیانت کند، بلکه مسیر را برای خروج از بنبست کنونی و رسیدن به توافقی پایدار هموار سازد. این دوران، دوران آزمون اراده و تدبیر برای ایران است.
دیدگاه تان را بنویسید