محبوبه ولی

گواه صادق آن شعر حضرت حافظ که می‌گوید «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند ...»، همانا شیخ‌البکایی است که هم محراب و منبر را دارد و هم آن کار دگر را؛ خاصه آنکه نه تنها محراب و منبر را دارد، بلکه معروف است به شیخ گریانی که با اندک ذکرمصیبتی چشمه اشکش می‌جوشد و در انظار سرریز می‌کند!

بعد از آن مدیرکل ارشاد گیلان و آقایان وزیر و مدیری که فسادهای دبش رقم زدند و آن رئیس مجلس لاکچری‌باز و آن اولاد رشوه‌بگیر معاون دستگاه قضا و چند ده نمونه دیگر از این دست؛ حالا چشم خلق‌الله به امام جماعت روشن است؛ آنکه هر جمعه در پیش صفوف می‌ایستد تا جمعیت پشت سرش به تقوا و ایمانش اقتدا کنند جهت به جا آوردن فریضه نماز. 

از قضا جمعه این هفته نیز خطیب جمعه تهران بود و ضمن آنکه سرکوفتی زد به تحریم‌کنندگان انتخابات و گفت «مرفهین بی‌درد خود را از انتخابات کنار کشیدند»، نصیحتی هم کرد به دردمندان نامرفه که «سیر غذا نخورید و پیامبر هم هیچ وقت سیر غذا نمی‌خورد».

عبدالرضا داوری: هر کس فقط یک بار در سامانه ثبت شرکت‌ها، موسسه‌ای ثبت کرده و با سامانه انتقال املاک نیز آشنا باشد، نیک می‌داند که ادعاهای آیت‌الله کاظم صدیقی درباره چنین جعلیاتی در ثبت موسسه و انتقال املاک شدنی نیست و متاسفانه ایشان خلاف واقع‌گویی را هم به سیاهه اعمال خود افزوده است

همزمان که حجه‌الاسلام کاظم صدیقی پشت تریبون نماز جمعه این خطبه‌ها را می‌خواند، افکار عمومی منتظر شنیدن خطبه‌های دیگری از شیخ بود که درباره یک زمین 4200 متری در ازگل باشد که به نام شرکت ایشان و پسران و نزدیکانشان سند خورده است.  دو روز پیش از نماز جمعه، یاشار سلطانی، روزنامه‌نگاری که در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف فساد املاک نجومی را افشا کرده و بابتش محکوم هم شده بود، در سایتش اسنادی منتشر کرد که نشان می‌داد 4200 متر از زمین‌های مرغوب تهران در کنار مدرسه علمیه امام خمینی در منطقه گران‌قیمت ازگل به شرکت «پیروان اندیشه‌های قائم» منتقل شده که شرکت یاد شده نیز متعلق به آقای امام جمعه کاظم صدیقی، پسران و چند تن دیگر از نزدیکانش است. 

خود مدرسه علمیه امام خمینی از حوزه‌های لاکچری تهران است که سال 1382 توسط کاظم صدیقی در محله ازگل تاسیس شده و به مرور بر وسعت و گستره آن افزوده شده است. آنطور که سایت یاشار سلطانی نوشته این مدرسه علمیه اکنون ملکی به وسعت 23 هزار متر مربع دارد. 

 من نبودم؛ معتمد جاعلم بود!

نماز جمعه خوانده شد و تمام شد و باز هم نه صدایی از آقای خطیب درآمد و نه از دستگاه قضا و نه از ستاد امر به معروف و نهی از منکر که ایشان رئیس آن است و نه از حوزه‌های علمیه. تا اینکه نهایتا دیروز پس از چهار روز، خطیب جمعه تهران نامه‌ای به دادستانی نوشت که از آن چنین استنباط می‎شود که حضرت شیخ روحش نیز از این چهار هزار و 200 متر خبر نداشته و هر چه بوده کار این خیانتکاران در امانت بوده است!

در این نامه آمده است: «فردی به نام آقای [...] که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد. اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضای اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع‌الاسف حتی بدون ورود و امضای اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است. بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانه‌ها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب و مدیریت حوزه و برخلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است.»

در پایان نامه نیز رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور نوشته است:«اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی(ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش‌آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموم‌ مردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.»

 یکی را پیامک حجاب می‌رسد و یکی را زمین هزار میلیاردی

این نامه اما بیش از آنکه مایه روشنگری و شفاف‌سازی باشد، اسباب مضحکه شد. چراکه جنس پاسخ از جنس همان است که اکبر طبری، دست راست قاضی‌القضات در دادگاه گفت؛ مبنی بر اینکه «دوستانی دارم که اگر بخواهم کل لواسان را به نامم می‌کنند»؛ با این تفاوت که در اینجا دوستان و معتمدان شیخ‌البکا بدون اینکه ایشان بخواهند 4200 متر از زمین‌های لوکس‌ترین نقطه تهران را به نام ایشان و متعلقینشان کرده‌اند!

جنس پاسخ صدیقی از جنس همان جمله معروف اکبر طبری است که گفت «دوستانی دارم که اگر بخواهم کل لواسان را به نامم می‌کنند»؛ با این تفاوت که در اینجا دوستان شیخ بدون اینکه ایشان بخواهند چند هزار متر از زمین‌های لوکس‌ تهران را به نام ایشان و متعلقینشان کرده‌اند!

از این رو واکنش‌ها به نامه کاظم صدیقی نیز عموما از نوع طعن و کنایه بود. برخی به طعنه بنا را گذاشتند بر مقایسه مردمی که صبح بیدار می‌شوند و پیامک کشف حجاب و توقیف خودرو را می‌بینند با شیخی که صبح بیدار می‌شود و می‌بیند که یکی زمین هزار میلیاردی به نامش زده است.

مصطفی فقیهی، سردبیر سایت «انتخاب» طعنه دیگری زده و نوشته: «خیلی تلخ است که بزرگانی چون شیخ گریان، جناب آیت‌الله صدیقی هم در این کشور از امنیت روانی- اقتصادی محروم هستند. فکرش هم موی بر تن راست می‌کند که صبح بیدار شوی و ببینی چند هزار متر زمین در شمال تهران به نامت سند خورده! از آن عارف ساده‌زیست انکار و از کلاه‌برداران بی‌وجدان اصرار.»

 راستی‌آزمایی ادعای امام جمعه

گروهی دیگر اما بر راستی‌آزمایی ادعای امام جمعه تمرکز کرده‌اند. از آن جمله عبدالرضا داوری اشاره کرده: «هر کس فقط یک بار در سامانه ثبت شرکت‌ها، موسسه‌ای ثبت کرده و با سامانه انتقال املاک نیز آشنا باشد، نیک می‌داند که ادعاهای آیت‌الله کاظم صدیقی درباره چنین جعلیاتی در ثبت موسسه و انتقال املاک شدنی نیست و متاسفانه آیت‌الله صدیقی خلاف واقع‌گویی را هم به سیاهه اعمال خود افزوده است.»

در این میان اشارات بسیاری هم بود به اینکه غیر از صدیقی، دو پسر، عروس، سرتیم حفاظت و یکی از مدیریان سابق شهرداری در دوران قالیباف نیز اعضای این موسسه هستند. چگونه است که همه این افراد از این انتقال بی‌اطلاع بوده‌اند؟ 

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار در یادداشتی تحت عنوان «جناب صدیقی! کاش به سکوت ادامه می‌دادید»، نوشته است: «رئیس محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر حداقل ۲ تشکیلات مسجد جامع ازگل و حوزه علمیه را در آن منطقه دارند و نگارنده این سطور از پراکندگی شاگردان و مدیران حوزه ایشان در نهادهای مختلف آگاه است. آیا یکی از شاگردان یا مترددین به مسجد جامع که در نهادهای مختلف کار می‌کنند، به جناب صدیقی هشدار ندادند که چه اتفاقی دارد زیر عبای ایشان می‌افتد؟ خود آقای امام جمعه یا حراست حوزه‌های علمیه به این موضوع توجه نکردند؟ کاش جناب صدیقی که با برخی افسانه‌سرایی‌های سیاسی معروف هستند، بپذیرند که چه این زمین خورده شده باشد و چه خورده نشده باشد، تنها سخت‌ترین هواداران ساختار سیاسی اظهارنظر او را قبول کرده و با توجه به نفوذی که در سیستم دارد، بخش منتقد یا خاکستری جامعه با دیده شک به صحبت‌های جنابشان نگاه می‌کند.»

صدیقی بارها ادعاهایی در خصوص امام عصر داشته که با واکنش بزرگان حوزه مواجه شده است. برخی در واکنش به ادعای او مبنی بر بی‌خبری‌اش از ماجرای زمین ازگل، به همین موضوع اشاره کرده و پرسیده‌اند: تو که از درون خانه‌ات بی‌خبری، چطور از ملاقات‌های امام زمان خبر می‌دهی؟!

 رئیس   دفتر امام عصر اما   بی‌خبر   از  خانه  خود!

اتفاقا افسانه‌سرایی‌های کاظم صدیقی از مهمترین حواشی اوست. او ارادت ویژه‌ای به امام عصر ابراز می‌دارد؛ آنچنانکه از نام شرکتی که اکنون 4200 متر از زمین‌های شمال تهران را صاحب شده نیز برمی‌آید؛ شرکت «پیروان 

اندیشه‌های قائم».

بنابراین این ارادت در فعالیت‌های اقتصادی خطیب جمعه تهران نیز بروز و ظهور دارد. گذشته از این اما او بارها ادعاهای عجیبی درباره امام عصر(عج) داشته که با واکنش بسیاری از حوزویان و فقها نیز مواجه شده است؛ از جمله آنکه جایی گفته بود رهبری بارها با امام زمان ملاقات کرده‌اند.

رحمت‌الله بیگدلی در واکنش به ماجرای مدرسه علمیه امام خمینی و شرکت صدیقی به همین ادعاها اشاره کرده و نوشته است: «کاظم صدیقی از یک سو چنان سخن می‌گوید که گویی رئیس دفتر امام زمان(عج) و مسئول تنظیم ملاقات‌های حضرت است و امام زمان را به ملاقات رهبر می‌فرستد و از سوی دیگر می‌گوید که نمی‌دانسته یکی از معتمدان او بخشی از حوزه علمیه امام خمینی ازگل را به نام او و پسرانش سند زده است! آقای صدیقی تو که مدعی هستی از درون خانه‌ات بی‌خبری چطور از ملاقات‌های امام زمان خبر می‌دهی و امام زمان (عج) را به ملاقات 

رهبر می‌فرستی؟!»

او سه سال پیش هم در یک برنامه تلویزیونی داستانی از کرامات آیت‌الله مصباح تعریف کرده و گفته بود «غسال آیت‌الله می‌گفته آرزو کردم این کاش آیت‌الله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیت‌الله مصباح چشمانش را باز و نگاه مهربانانه‌ای کرد و دوباره چشمانش را بست.»

این اظهارات او با چنان واکنشی مواجه شده که صدیقی را ناگزیر به عذرخواهی کرد. اما غائله به همین جا ختم نشد و کاشف به عمل آمد که آن غسال مورد اشاره در واقع صاحب کارخانه بزرگ تک‌ماکارون و از ابربدهکاران بانکی و در واقع یک غسال اشرافی بوده است. 

این پیشینه و سابقه‌ها از کاظم صدیقی و اسنادی که منتشر شده باعث شده تا ناظران بیش از انکه بنا را بر صحت ادعای او گذارند، در صدق اظهاراتش تردید کنند.