رئیس‌جمهوری در هفتمین سفر استانی خود، اظهاراتی در مجموعه باستانی تخت جمشید استان فارس داشت که با واکنش‌های بسیاری همراه بود.

ابراهیم رئیسی از زمانی که به عنوان رئیس‌جمهور کار خود را آغاز کرد، سفر به استان‌های مختلف را در دستور کار خود گذاشت. استان فارس هفتمین مقصد سفر استانی او بود که پنجشنبه گذشته انجام شد. اما این سفرهای استانی موافقان و مخالفانی دارد.

تمامی رؤسای جمهوری سفر استانی انجام می‌دادند اما نام سفر استانی به نام محمود احمدی‌نژاد گره خورده است و سنت سفر استانی مربوط به اوست. از همان زمان عده‌ای سخت مخالف این سفرها بودند و برخی آن را امتیاز ویژه احمدی‌نژاد می‌دانستند. منتقدان اغلب بر این تأکید داشتند که اگر رئیس‌جمهور خوب کار خود را انجام دهد و وزرایش کارآمدی داشته باشند؛ مدیران ارشد و محلی منطقه‌ای و محلی به خوبی به کار گرفته شوند و توان مدیریت داشته باشند، مسائل استان‌ها به صورت مرتب و همیشگی و با روال قانونی حل می‌شود و دیگر نیازی به حضور مستقیم رئیس‌جمهور در استان نیست. از نظر منتقدان این سفرها فقط تحمیل هزینه است و هدفش هم نه حل مسائل که شوآف سیاسی است. منتقدان این دست اقدامات را در چارچوب پوپولیسم تحلیل می‌کردند.

حالا که رئیسی راه احمدی‌نژاد را می‌رود، منتقدان باز هم همان انتقادات را متوجه او می‌کنند.

رئیسی در پاسخ به این دست انتقادات، پنج‌شنبه هفته قبل در برنامه سفر به استان فارس در دیدار جمعی از نخبگان، علما، خانواده‌های شهدا، ایثارگران و قشرهای مختلف مردم در محل مصلای نماز جمعه شیراز چنین گفت: «برخی‌ به سفرهای استانی خرده می‌گیرند و می‌گویند که این سفرها پرهزینه است، اما بنده می‌گویم اگر رئیس جمهور به استان‌ها سفر نکند، چگونه مشکل کارخانه‌ای که ۸۷ درصد عملیات احداث آن انجام شده و برای ۱۳ درصد باقیمانده، هشت سال معطل مانده، حل خواهد شد!»

او سپس افزود: «اگر رئیس‌جمهور و مدیران برای حل مشکلات در میانه میدان حضور نداشته باشند، بسیاری از مشکلات حل نخواهد شد. پروژه‌های بسیاری هستند که با تزریق اعتبارات اندک و رفع مشکلات کوچک تکمیل و به بهره‌برداری می‌رسند و بنده به عنوان رئیس جمهور مصمم هستم به حضور در میان مردم و مدیریت میدانی مسائل ادامه دهم.» رئیسی در نهایت هم تأکید کرد: «قبل از هر سفر استانی هیأتی به استان مقصد اعزام می‌شود و جلساتی نیز در تهران با نمایندگان و مسئولان استان برگزار می‌شود و مسائل و مشکلات احصا و جمع‌بندی می‌شود و طرح‌ها و اعتبارات لازم برای استان به تصویب می‌رسد.»

اما سفر رئیس‌جمهور به فارس بیش از آن که به دلیل هزینه‌های آن و نفس انجام سفر استانی مورد انتقاد قرار بگیرد، به لحاظ اظهارات رئیسی در بازدید از مجموعه باستانی تخت جمشید با انتقاد مواجه شد.

 برانگیخته شدن انتقاد عمومی

ابراهیم رئیسی همان پنجشنبه 22 مهر ماه در حاشیه بازدید از مجموعه باستانی تخت جمشید گفت:‌ «بناها و مواریث تاریخی نظیر تخت جمشید نشان از هنر والای ایرانیان از سده‌های گذشته دارد که امروز با گذشت قرن‌های متمادی همچنان مایه حیرت و ستایش است» و سپس افزود: «پیام دیگر بنای تخت جمشید خطاب به ستمگران است که ببینند سرنوشت کسانی که به مردم ظلم می‌کنند، چیست.» همین بخش اظهارات او با واکنش‌های بسیار تندی مواجه شد. در شبکه‌های اجتماعی حمله به رئیسی به سرعت آغاز شد. محور اصلی انتقادات این بود که تخت جمشید  نه تنها میراث ستمگران نیست که یادگار تمدنی بزرگ با فرهنگی متساهل است.  موج انتقادات از سلطنت‌طلبانی با تفکر باستان‌گرا شروع می‌شد و به اصلاح‌طلبان و حتی برخی اصولگرایان می‌رسید.

مهدی نصیری،  فعال سیاسی اصولگرا از جمله کسانی بود که انتقاد قابل تأملی به این اظهارات وارد کرد. او در کانال تلگرامی شخصی‌اش نوشت: «جناب آقای رئیسی تخت جمشید نمادی از پایداری فرهنگ، تاریخ، تمدن و دلاوری یک ملت در برابر رومیان و یونانیان یا همان غربیان امروزی است. ولو تاریخ حکمرانیش آکنده از اشتباهات بزرگ و نابخشودنی نیز باشد. ای کاش برای درس عبرت دادن به ستمگران غربی زانو زدن والرین روم مقابل شاپور اول در نقش رستم را متذکر می‌شدید نه فروپاشی بخشی از تمدن ایران بدست اسکندر و اعراب را! برای آشنایی با تاریخ باستان با تمرکز بر ساسانیان کتاب ایران شناس فقید و ارجمند پروفسور آرتور کریستنسن دانمارکی را بخوانید. چقدر جای خالی یک فرهنگدان در کنار امثال آقای رئیسی احساس می‌شود! در تضاد بین پان اسلامیسم شیعی قدرتمند ساختاری و صنفی با پان ایرانیسم باستانی این سرمایه هویتی، تاریخی ملت مظلوم ایران است که به یغما می‌رود. سرعت احیای سرمایه اجتماعی حسن روحانی حسب اکت و فکت رفتاری در انتصابات و فقدان نگاه تحولی و طرح‌هایی همچون صیانت و محرمانه‌گی اموال مسئولان، از آنچه فکر می‌کردیم پرشتاب‌تر است.»

نقدی از منظر ارزشمندی میراث ایران باستان

از دیگر انتقادات جدی‌ای که به اظهارات رئیسی وارد شد، یادداشت یکی از اساتید علوم سیاسی بود. مجید مرادی در یادداشتی با عنوان «آقای رئیسی! تخت جمشید را دست کم نگیرید» تلاش کرده نشان دهد که این اظهارات رئیسی مبنای علمی ندارد. او نوشته است: «آقای رئیسی گفته‌اند پیام بنای تخت جمشید خطاب به ستمگران است که ببینند سرنوشت کسانی که به مردم ظلم می‌کنند، چیست؟ به نظر می‌رسد آقای رئیسی احتمالاً خواسته‌اند بگویند پیام ویرانی -و نه بنای- تخت جمشید این است که سرنوشت ظالمان مایه عبرت است! اگر واقعاً منظورشان همین باشد باید پرسید که از ویرانی - البته- بخشی از این بنای باشکوه که اکنون می‌تواند به لطف توریسم بخشی از بودجه سالانه کشور را تأمین کند چه خیر و برکتی قرار است، نصیب ایرانیان شود؟ شاید هم قصدشان این بوده که بگویند در ساختن چنین بنای باشکوهی به بسیاری از مردم ظلم شده است و این بنا یادآور ظلمی است که به مردم شده است. درست همان گونه که دکتر شریعتی پس از بازدید از اهرام مصر در جزوه «آری این چنین بود برادر» از ظلم و ستمی که بر کارگران در مسیر چند صد کیلومتری حمل هرم‌ها تا محل کنونی این بنای باشکوه رفته سخن گفته است و البته دقت و وثاقت آن تاریخ سرایی هم محل تردید است. اگر منظور رئیسی همین باشد که باید گفت بر اساس چه اسنادی چنین ادعایی می‌کنند؟!

ای کاش ایشان مشاورانی داشت تا به ایشان گوشزد می‌کردند هر سخن غیر دقیقی را بر زبان نرانند. ای کاش مشاوران ایشان به ایشان می‌گفتند تا به ایرانی بودن خود افتخار کند. زیرا هزاران لوح خشتی و تعدادی لوح سنگی که در سال ١٣١٢ توسط باستان‌شناسان در گوشه شمال غربی تخت جمشید کشف شده گویای آن است که کارگران نه تنها در تخت جمشید بلکه در تمامی اماکن و تأسیسات دولتی (برخلاف کارگران سازنده اهرام مصر) حقوق کافی دریافت می‌کرده‌اند و علاوه بر آن از جیره ماهیانه برخوردار بوده‌اند و عجیب‌تر این که همه آنها «بیمه» بودند و مدت کارشان در روز هشت ساعت بوده است. جناب آقای رئیسی! شما رئیس جمهور ایران هستید و باید حواستان را جمع کنید و این بنای باشکوه و آن قوانین و سنت‌های افتخارآمیز را دست کم نگیرید.»

می‌شود گفت که جان کلام اغلب منتقدان اظهارات رئیسی همین چیزی است که مرادی گفته است. این که این میراث از یک سو می‌تواند زندگی امروز ایرانیان را بهبود بخشد. بهره گرفتن از مواهب توریسم، تثبیت هویت جمعی و به تبع آن انسجام ملی حداقلی‌ترین بهره‌ای است که می‌شود از این میراث تمدنی باستانی کسب کرد. از سوی دیگر، این میراث باستانی وجوهی دارد که برای اداره امور عمومی در همین امروز ایران هم می‌تواند کارآمد باشد. از جمله تساهل و رواداری مذهبی که عصر هخامنشی به آن شهرت داشته است و یا توجه به حقوق اقلیت‌های مذهبی که کوروش به خاطر آن شهرت جهانی دارد.

در هر حال، حتی اگر به این دست تحلیل‌ها باور نداشته باشیم، رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور ایران موظف است که به حساسیت‌های عمومی توجه نشان دهد و به نحوی سخن نگوید که باعث رنجش بخش بزرگی از جامعه شود.