استعفای خاص آقای وزیر

پنداری او را با ضرب و زور به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشانده بودند تا تفاهم‌نامه نوسازی ۱۰۰ هزار واحد مسکونی بافت‌های فرسوده را امضا کند. او تفاهم‌نامه‌ این طرح را که رئیس جمهوری معتقد است باید با سرعت بالایی اجرایی شود، امضا کرد و در نقدش گفت: «ساخت مسکن در بیابان در قالب مسکن مهر، راهکار بهبود کیفیت زندگی شهری نیست» و بعد هم به همین مقدار بسنده کرد که بگوید: «من امروز برای حرف زدن اینجا نیامدم، بلکه برای کف زدن آمده‌ام!» ترکان عضو حزب اعتدال و توسعه که پیش از انتصابش به عنوان مشاور رئیس جمهوری درباره آخوندی گفته بود که «او فکر می‌کند همه چیز بلد است»، ابتدای مهرماه هم رفتن آخوندی از وزارت راه را خبر خوبی خوانده بود ‌بخشی از استعفانامه آخوندی: احترام به قانون مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی را در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشت. آنچه که در تدبیر شرایط سخت ناشی از تحریم‌های آمریکا شاهدیم نقض همین سه شرط است.‌ در هر صورت با این سطح از تفاوت دیدگاه، از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست

محبوبه ولی، روزنامه نگار

اما گویا فشار این کف زدن اجباری، صبر آقای وزیر را سرریز کرد و او را واداشت تا آنچه بر دلش سنگینی می‌کند را نه صرفا در گوش رئیس جمهور یا جمع خودی‌ها بلکه در فضای مجازی و به صورت عمومی منتشر کند.

در حالی که معاون پارلمانی و رئیس دفتر رئیس جمهوری در تمام روزها و هفته‌های گذشته مکرر در برابر سوالاتی مبنی بر استعفای وزرا، تاکید می‌کردند که استعفایی در کار نیست، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، روز گذشته استعفانامه‌ای را که مربوط به دهم شهریور یعنی 45 روز پیش است، در کانال تلگرامش منتشر کرد.

بگذارید همین فردا بروم

استعفانامه او از آن استعفاهای خاص و نادر است که نمونه‌اش را صرفا می‌توان استعفای محمد خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 71 دانست. اما یک تفاوت عمده نیز با استعفانامه خاتمی دارد. برخلاف آن نامه عریض و طویل و مفصل وزیر ارشاد هاشمی رفسنجانی، استعفای آخوندی در چند پاراگراف خلاصه است.

در استعفانامه او آنچه کمتر به چشم می‌آید قربان صدقه‌ها و تعارفات معمول است و آنچه بیشتر به چشم می‌آید، دلایل کناره‌گیری و اعلام استعفاست.

او در این نامه اشاره کرده که سال گذشته نیز سه بار از رئیس جمهور خواسته تا از دولت جدا شود و ادامه داده: «به نظر نمی‌رسد در ارتباط با روش بازآفرینی شهری مورد نظر جنابعالی بتوانم کار مؤثری انجام دهم. همچنین، در ارتباط با سیاست دولت در بازار و روش ساماندهی امور اقتصادی به لحاظ شرایط موجود بازار نیز امکان هماهنگی ندارم.»

تا اینجای نامه او اعتراف به ناتوانی در بازآفرینی شهری است اما او در پاراگرافی دیگر از نقض قانون نوشته و آورده است: «‌احترام به قانون مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی را در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشت. آنچه که در تدبیر شرایط سخت ناشی از تحریم‌های آمریکا شاهدیم نقض همین سه شرط است.‌ در هر صورت با این سطح از تفاوت دیدگاه، از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست.» فردا پایان مهرماه است و آخوندی در انتهای نامه‌اش از روحانی خواهش کرده که موافقت با استعفای او از مهرماه فراتر نرود. اما چه چیزی باعث شده تا عباس آخوندی چنین تعجیلی برای ترک دولت داشته باشد؟

رد پای اعتدالی‌ها 

بالاخره این بافت فرسوده کار دست آخوندی داد و پایه‌های حضور او در دولت را چنان فرسود که فرو ریخت. اولین نشانه‌های این فرسودگی پارسال خودش را نشان داد؛ وقتی که روحانی در حال تدارک کابینه دولت دوازدهم بود و درباره آخوندی گفت «او وزیر فعالی است و تلاش‌های زیادی برای نوسازی ناوگان حمل و نقل به خصوص ناوگان هوایی کرده اما در خصوص نوسازی بافت‌های فرسوده با یکدیگر اختلاف نظر داریم.»

این «اما» منجر به این شد که مدتی بعد یعنی دی ماه پارسال، رئیس جمهوری اکبر ترکان، رئیس سابق شورای مرکزی نظام مهندسی را به سمت مشاور خود در امور هماهنگی نوسازی بافت فرسوده منصوب کند، در حالی که این وظیفه مربوط به وزارت راه و شهرسازی بود. 

تقابل آقای مشاور و آقای وزیر از همان زمان آغاز شد. این عضو حزب اعتدال و توسعه که پیش از انتصابش به عنوان مشاور رئیس جمهوری درباره آخوندی گفته بود که «او فکر می‌کند همه چیز بلد است» و او را «لجباز» خوانده بود، بعد از این انتصاب گفت که برای کمک به آخوندی آمده است.

ادعای ترکان درباره کمک به آخوندی در تمام هشت ماه گذشته خلاصه شد در اختلاف آنها بر سر انتخابات سازمان نظام مهندسی و بلندمرتبه‌سازی و نوسازی بافت فرسوده و ... و در نهایت هم بدین جا انجامید که او ابتدای ماه جاری به ایلنا گفت که «رفتن آخوندی از وزارت راه و شهرسازی خبر خوبی است»

ترکان از چهره‌های نزدیک به نوبخت است و بارها در بده بستانی متقابل از یکدیگر حمایت کرده‌اند. همین چند ماه پیش با حمایت از هم حزبی هایش، تصریح کرد: «اینکه بگوییم مقصر تصمیم‌نگرفتن‌ها، واعظی و نوبخت است، اشتباه است، بلکه اشکال اصلی، تصمیم نگرفتن است.» بعد هم اضافه کرد که رئیس جمهوری باید «اَرنج» تیم را تغییر بدهد و مردانی را به عرصه بفرستد که برای مقابله با تحریم‌ها مناسب هستند.»

برخی نیز تاکید می‌کنند که این عضو حزب اعتدال و توسعه با پیشنهاد و سفارش نوبخت به سمت مشاور رئیس جمهوری در امور هماهنگی نوسازی بافت فرسوده منصوب شده است.

از سوی دیگر حاج محمدی، مشاور عالی نوبخت در امور زیربنایی و عمرانی در سازمان برنامه و بودجه گزینه اصلی وزارت راه عنوان می‌شود. همه اینها باعث شده تا بسیاری رد پای نوبخت و ترکان به عنوان دو عضو حزب اعتدال و توسعه را در استعفای آخوندی ببینند و پشت پرده آن را امتداد دعواهای حزبی و جناحی.

در راه بهشت؟

یک پای دیگر استعفای آخوندی نیز در جبهه اصلاح طلبان است. برخی مطرح می‌کنند که استعفای او به منظور پر کردن جای افشانی در شهرداری تهران است.

 با ابلاغ قانون منع به کارگیری بازنشستگان، افشانی، شهردار بازنشسته تهران باید از شهرداری خداحافظی کند و شورای شهر برای سومین بار در طول یک سال باید به دنبال شهردار جدید برای پایتخت باشد.

محتمل‌ترین گزینه محسن هاشمی است که هم اکنون ریاست شورای شهر را دارد اما با رفتن او، یک صندلی در شورا خالی می‌شود که بر اساس آرای کسب شده در انتخابات شورای شهر، مهدی چمران روی آن خواهد نشست و این یعنی یک اصولگرا در جمع اصلاح طلب شورای شهر. از سوی دیگر شورای شهر تا دو هفته بیشتر برای پیدا کردن جایگزین افشانی فرصت ندارد و باید در این امر تعجیل کند.

حال برخی تحلیل می‌کنند که با استعفای آخوندی که سیاستمداری اصلاح طلب است و راهش را از اعتدالی‌ها جدا کرد، شورای شهر می‌تواند او را جایگزین افشانی کند و به ترکیب شورای شهر 

دست نزند.

اما نکنه قابل تامل این است که در چنین صورتی، اختلافات آخوندی و روحانی بر سر نوسازی بافت فرسوده از وزارت راه به شهرداری می‌آید و آش همان آش و کاسه همان کاسه!