محبوبه ولی

سخنگوی حزب ندای ایرانیان چند روز پیش تعبیر جالبی برای رئیس دولت اصلاحات به کار برد. او گفت که «خاتمی چاه نفت جریان اصلاحات شده است.» شهاب طباطبایی این تعبیر را بدین معنی به کار برد که «گروه‌های اصلاح‌طلب در برهه‌های مختلف از این چاه نفت به شکل بی‌حساب و کتاب برداشت کرده‌اند. شبیه مدیریتی که چندین دهه در کشور حاکم است و همیشه سرمست از منابع سرشار نفت، به حیف و میل آن می‌پردازد.»

همانگونه که اصلاح‌طلبان پس از آنکه با «تَکرار می‌کنم» خاتمی به وصال مجلس رسیدند، اعتبار او را حیف و میل کردند و کار را به جایی رساندند که دیگر به هیچ طریقی دستشان به پارلمان یازدهم نرسید. خود خاتمی هم در ماه‌های منتهی به انتخابات مجلس یازدهم به دفعات عنوان کرد وضعیت به گونه‌ای است که حتی اگر من هم از مردم بخواهم، پای صندوق نخواهند آمد.

سکوت رئیس دولت اصلاحات در جریان انتخابات اخیر و البته اعترافش به اینکه دیگر اشارت او نیز کاری از پیش نخواهد برد، برای بسیاری این سوال را ایجاد کرد که «چاه نفت جریان اصلاحات تَه کشیده است؟»

آیا خاتمی حالا کوپنی است که تاریخش منقضی شده و دیگر نمی‌توان با آن رأی خرید؟ آیا او رهبری است که قدرت رهبری جریان اصلاحات را ندارد و تا اینجا نیز صرفا با کاریزمای خود اصلاح‌طلبان را حول محور خود گرد آورده آست؟ و آیا گروهی از اصلاح‌طلبان با پاسخ مثبت به این سوالات، قصد عبور از او را کرده‌اند؟

عبور از رئیس؟

با استعفای 10 روز پیش موسوی لاری از نایب رئیسی شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، بحث درباره بازسازی جریان اصلاح‌طلبی بیش از پیش بالا گرفته است؛ بحثی که این بار به دعوا بر سر «رئیس» کشیده شده است.

پیش از این، مناقشه بر سر این بود که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان کارآیی لازم را ندارد و بهتر است با تشکیلات دیگری مثلا پارلمان اصلاحات جایگزین شود. حالا اما عده‌ای نه عبور از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان بلکه عبور از چهره‌ها را عنوان می‌کنند؛ آن هم چهره‌ای مانند محمد خاتمی که به باور بسیاری اساسا اصلاح‌طلبی بدون او معنا ندارد.  

غلامحسین کرباسچی تنور این معرکه را روشن کرد. او که اکنون دبیرکل حزب کارگزاران است، چند روز پیش در گفتگویی، بی‌پرده گفت که کار سیاسی رودربایستی ندارد.

او گفت: «مثلا اینکه آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاست‌جمهوری شدند و اصلاح‌طلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کنیم و بگوییم که او حتما رئیس شورای‌ عالی باشد؛ کار سیاسی که رودربایستی ندارد؛ درباره بقیه بزرگان هم همین‌ طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا.»

آیا «چاه نفت جریان اصلاحات تَه کشیده است؟» آیا خاتمی حالا کوپنی است که تاریخش منقضی شده و دیگر نمی‌توان با آن رأی خرید؟ ظاهرا گروهی از اصلاح‌طلبان با پاسخ مثبت به این سوالات، قصد عبور از او را کرده‌اند

او با آوردن نام خاتمی این موضوع را روشن کرده که برای عبور از چهره‌ها استثنایی وجود ندارد. کرباسچی ادامه داده: «به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و...  نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیت‌ها احترام گذاشته و دستشان را می‌بوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمی‌توان پیش رفت.»

اصلاحات بدون رئیس جمهورش هویتی ندارد

این اظهارات طی روزهای گذشته او را آماج حملات دیگر اصلاح‌طلبان کرد و شکافی که میان اعضای این جریان بر سر چهره‌های شاخصشان وجود دارد را نمایان‌تر کرد. جلال جلالی‌زاده، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت یکی از شدیدترین این انتقادها را متوجه سخنان کرباسچی کرد و گفت: «بدون شک اصلاحات بدون رئیس‌جمهورش، هویتی ندارد و با آقای خاتمی است که این جنبش معنا و مفهوم پیدا می‌کند، بنابراین اظهاراتی که بیان می‌شود، پیرامون کنار گذاشتن ایشان، غیرقابل‌قبول است، زیرا که این افراد نیز هویت خود را از اصلاح‌طلبی گرفته‌اند.»

او حتی ادامه داد که «اطلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کردند و باختند، مسبب چنین چیزی نیز امثال آقای کرباسچی هستند.»

جواد امام از چهره‌های نزدیک به خاتمی نیز دیروز با بیان اینکه صحبت‌های کرباسچی شفاف نیست، به ایلنا گفت: «ایشان را نماینده جریان کارگزاران هم نمی‌دانیم چه برسد به نماینده جبهه اصلاحات که بخواهد نظراتی را برای کل جریان داشته باشد.»

او همچنین درباره خاتمی اظهار کرده که «آقای خاتمی هیچ‌گاه خودش ادعای رهبری جریان اصلاحات را نداشته و همیشه از طرف این جریان به سمت ایشان درخواست‌هایی فرستاده شده و همواره از موقعیت، شأن و جایگاه او برای کشور و مردم استفاده شده است.»

درددل‌های ناگفته

تا اینجای کار می‌توان گفت کرباسچی که پیشتر نیز سابقه چنین اظهاراتی را داشته، حرفی زده و سایر اصلاح‌طلبان نیز علیه‌اش برخاسته‌اند، اما این معادله زمانی تغییر کرده که سخنانی مشابه گفته‌های کرباسچی از سوی صادق زیباکلام نیز مطرح شد.

او در گفتگویی طولانی با سایت خبرآنلاین، با زیر سوال بردن عملکرد 22 ساله جریان اصلاحات و رهبران آن گفت: «آخرین بار که اصلاح‌طلبان قدرت در دستشان بود برای زمان ناصرالدین شاه بوده است. زمانی که آقای خاتمی رئیس‌جمهور و مجلس ششم روی کار بود بازهم مجبور بودند که خیلی از چیزها را رعایت کنند. من بعد از حادثه کوی دانشگاه روی پای آقای خاتمی افتادم که بیا کسانی که در این حادثه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و آسیب دیدند و در بیمارستان هستند را چند دقیقه ببین، به قرآن اعدامت نمی‌کنند ولی نیامد. ملاحظاتی داشت که نیامد.»

او ادامه داده است: «اگر آقای خاتمی امروز همه کاره مملکت شده بود و قدرت می‌داشت، مقام معظم رهبری به ایشان چک سفید می دادند و می گفتند سید هر کاری خواستی انجام بده و به اطلاعات و سپاه و قوه وقضاییه و همه می‌گفتند که هیچ کس حق ندارد معترض اینها بشود، آقای خاتمی می‌دانست چه کار می‌خواست بکند؟ ما نتوانستیم این را بگوییم که چه کار می‌خواهیم بکنیم. ما فقط کلمات زیبا گفته‌ایم.»

به نظر می‌رسد این درد دل خیلی از اصلاحاتی‌هاست که به هر حال برای حفظ وحدت در جبهه خود، آن را در سینه نگه داشته‌اند اما هرچه جریان اصلاحات بیشتر به سوی زوال پیش می‌رود این زخم‌های سربسته بیشتر سر باز می‌کنند. شکست در انتخابات دوم اسفند و استعفای موسوی لاری برای بسیاری از اصلاح‌طلبان نشانه‌های این زوال بود.

به نظر می‌رسد دست کم بخشی از پوست‌اندازی و نوسازی جریان اصلاحات قرار است با عبور از چهره‌ها، آن هم چهره‌هایی که به نوعی برند این جریان محسوب می‌شوند، همراه شود

نقشه‌ای برای حذف عارف؟

ظاهرا جریان اصلاحات به بن‌بست «چهره‌ها» رسیده؛ به ویژه آنکه این تنها خاتمی نیست که مورد انتقادات شدید واقع شده، عارف نیز به عنوان چهره‌ای که اصلاح‌طلبان با هزار امید و آرزو او را رئیس فراکسیون امید کردند، مایه ناامیدی اصلاح‌طلبان شده است.

عبدالله ناصری، مشاور محمد خاتمی همین دیروز به خبرآنلاین گفت: «اگر ریاست شورای سیاستگذاری به جای عارف با یکی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب بود، مثلا فردی مثل محسن امین‌زاده بود حتما شرایط فرق می‌کرد.»

محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان نیز در همین رابطه گفته است: «مگر قسم خورده‌ایم که همیشه عارف در رأس باشد؟»

گستره عبور از چهره‌ها به موسوی لاری هم رسید. او فردی با نفوذ و شاخص در جبهه اصلاحات است. اما مهدی آیتی، عضو سابق حزب اعتماد ملی درباره‌اش گفت باید شش سال قبل استعفا می‌کرد. او با بیان اینکه شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان باید تصفیه شود، گفته است: ‌«عارف باید استعفا کند و ۵ مشاور وی در این شورا هم باید کنار بروند. موسوی لاری هم باید ۶ سال قبل استعفا می‌کرد تا امروز به این نقطه نمی‌رسیدیم. اگر اصلاحات می‌خواهد به نقطه موفقی برسد باید از طریق آرای عمومی خود را بازسازی‌، ‌آسیب‌شناسی و نوسازی کند.»

بدین ترتیب به نظر می‌رسد دست کم بخشی از پوست‌اندازی و نوسازی جریان اصلاحات قرار است با عبور از چهره‌ها، آن هم چهره‌هایی که به نوعی برند این جریان محسوب می‌شوند، همراه شود. برخی نیز تمام این جریانات را نقشه‌ای پیچیده می‌دانند؛ آنگونه که خبرگزاری مهر دیروز نوشت: «با توجه به اینکه حلقه نزدیک به سیدمحمد خاتمی در حال خروج از شورای عالی اصلاح‌طلبان هستند، به نظر می‌رسد رئیس دولت اصلاحات عزم جدی برای حذف عارف و تاسیس یک تشکیلات جدید دارد.»