یک اقتصاددان گفت: یکی از کانون‌های توزیع رانت در کشور بحث دست‌کاری قیمت‌های کلیدی به خصوص دست‌کاری نرخ ارز است.

به گزارش جماران، دکتر حمدیرضا قاسمی گفت:ائتلاف مسلط برای کنترل خشونت و اصطلاحاً سیر کردن خودی‌ها مجبور هست به شوک‌درمانی رو بیاورد و آن را در یک سیکل چند ساله هر بار ادامه دهد. امروز متأسفانه این اتفاق افتاده و همچنان در حال تشدید است و در نهایت کسی که ضرر می‌کند، فرودستان هستند. امیدوارم اتفاقات بدتری به واسطه شوک‌درمانی که از اواخر سال 96 شروع شده و کماکان ادامه دارد، نیفتد. دولت در چنبره ائتلاف مسلط گرفتار شده و ما نیروهای شبه‌دولتی بسیار قوی‌تری داریم. به محض اینکه دولت بازی با نرخ ارز شروع کند و به دلایلی بخواهد آن را افزایش دهد و از استعارات علمی ازجمله نرخ برابری قدرت و... استفاده می‌کند، به محض اینکه این اتفاق بیفتد کار از دستش خارج خواهد شد و گروه‌های شبه‌دولتی و مافیایی قدرتمند بازی را در دست خواهند گرفت و دولت را به حالت منفعلانه درخواهند آورد.

قاسمی ادامه داد: آنچه اتفاق افتاده محصول تفکر جریان نئوکلاسیک‌ها در کشور ماست. اکنون که زمان پاسخگویی رسیده متأسفانه هیچ‌کدام در سمت پاسخگویی حضور ندارند و البته این بازخورد طبیعی هست که ما معمولاً از نوکلاسیک‌های وطنی می‌گیریم و زمانی که باید در مقام پاسخگویی باشند، متأسفانه حضور ندارند.

هر چه ارزش افزوده بیشتری در تولید اتفاق بیافتد سهم غارتگری کمتر خواهد بود و معمولاً غارتگرترین افراد کسانی هستند که سهم آنها در تولید ارزش افزوده کشور بسیار ناچیز یا صفر است

وی افزود: برای غارت کشورها لازم نیست به آنها لشکرکشی کنیم. برای غارت کشورها نئوکلاسیک تربیت کنید و آنها را به کشورهای خودشان بفرستید و بگویید که این افکار را پیاده کنند. براساس این نظریه اجازه دهید هر کسی هر کاری می‌خواهد انجام دهد. با حداکثر شدن مطلوبیت تک‌تک افراد جامعه به سمت مطلوبیت حداکثری خواهد رفت. اجازه دهید دولت شبگرد و دخالت‌های آن در اقتصاد حداقلی باشد. زمانی که دولت شبگرد شد طبیعتاً غارتگرها زمان بیشتری را برای جولان و غارتگری خواهند داشت. تجارت آزاد باشد. تجارت آزاد برای کشورهایی که راه صنعتی شدن را نپیمودند مانند این است که بگوییم یک وزیر جنگ توهم صلح جهانی را بپذیرد و بگوید ما نیازی به موشک و سلاح نداریم و جامعه در صلح جهانی به سر می‌برد. حتماً می‌دانید اگر این اتفاق بیفتد و جنگی رخ دهد چه بر سر وزیر جنگ خواهد آمد اما متأسفانه در اقتصاد این اتفاق نمی‌افتد. همه چیز را به بازار بسپارید و منتقدین را بیسواد بخوانید، رسانه و دانشگاه بسازید و حامی‌پروری کنید تا زمانی که اوضاع خراب شد و وقت پاسخگویی رسید بگویید کاری که ما گفتیم را انجام ندادند و سیاست‌های ما را انجام ندادند.

وی با طرح این پرسش که چگونه سیر غارت به وسیله نرخ ارز رخ می‌دهد؟ گفت: غارتگری نرخ ارز با بسیج رسانه‌ها شروع می‌شود. چیزی حدود هزار صفحه روزنامه‌ها از سال 86 تا 96 را جمع‌آوری کردم که مستقیماً در روزنامه‌های مربوط به ائتلاف مسلط به بحث نرخ ارز، یکسان‌سازی و به تبعاتی که پایین بودن نرخ ارز برای جامعه می‌پردازد، پرداخته می‌شد. رسانه‌ها جوسازی را شروع می‌کنند و طبیعتاً خام‌فروش‌ها با آنها همراهی می‌کنند.

حداقل دستمزدها و مزایای قانونی در ایران از سال 87 تا پایان 97 با کاهش عظیم روبه‌رو بوده است. کاهش سطح ارائه خدمات عمومی و آنچه عموماً گروه‌های فرودست را باید نشانه بگیرد، از تبعات اصلی، غارتگری است

قاسمی افزود: بعد از آن در دستگاه حاکمیتی سراغ مسئولین می‌روند و با حجم عظیم رسانه‌ای که راه انداختند برخی از مسئولین را از سر جهالت و برخی از مسئولین را با وعده‌های گلستان شدن و برخی از مسئولین را با وعده شفافیت تطمیع می‌کنند تا آنها هم این را بپذیرند. تصمیم به افزایش شروع می‌شود و جامعه به هم می‌ریزد.

وی گفت: قرار بود یکسان‌سازی نرخ صورت بگیرد اما می‌بینیم که چندین نرخ به وجود می‌آید. در این زمینه دولت انفعال کامل نشان می‌دهد که باعث می‌شود فصل برداشت رانت از راه برسد و بین عواملی از رسانه‌ها و نهادها، خام فروش‌ها و عواملی که در بدنه قوای مجریه و مقننه بودند، تقسیم شود. اما محصول برای فرودستان از جایی شروع می‌شود که تورم افسارگسیخته و بی‌اعتمادی شدید در جامعه به وجود می‌آید. از این تورم برداشت دوم رانت آغاز می‌شود. صاحبان کسب و کارهایی که آنچه را که می‌توانستند صادر یا تبدیل کنند، از کشور خارج می‌کنند و قیمت آنچه را که نتوانستند، در داخل برای مردم بالا می‌برند و استفاده را سخت‌تر می‌کنند. در بعضی از جوامع این قسمت باعث فروپاشی می‌شود اما کلا دو راه وجود دارد؛ یک‌سری جوامع به سمت فروپاشی می‌روند و یک‌سری جوامع که ممکن است ایدئولوژی‌‌های قوی داشته باشند یا دلبستگی‌های عمیق وطن‌پرستانه در آنها وجود داشته باشد تاب‌آوری خواهند داشت، اما این تاب‌آوری فقط از جیب فرودستان است. فشار فقط بر قشر پایین جامعه است، ثبات برقرار می‌شود و بعد از برقراری ثبات دوباره رسانه‌ها شروع می‌کنند.

وی گفت: معمولاً شش سال بعد دوباره شروع می‌کنند و این چرخه همین گونه ادامه خواهد یافت. نمودار نرخ رشد و قیمت سالانه دلار را در دولت‌های مختلف باید بررسی کنیم. هر چه منسب‌های رانتی در دولت‌ها کمتر بوده جهش‌های ناگهانی نرخ ارز و بازی با نرخ ارز کمتر اتفاق افتاده است. در دولت آقای احمدی‌نژاد سال 91 این بازی اتفاق می‌افتد. در دولت آقای روحانی سال 97 اتفاق می‌افتد. اینکه جهش بیشتر است حدس بنده این است که تعداد افرادی که دور سفره نشسته‌اند بیشتر است. پس باید جهش بیشتری داشته باشید تا بتوانید همه را راضی نگه دارید. زمانی که هر کدام از دو سر طیف که در کشور وجود دارد قرار می‌گیرید لازم است که فقط آن بخش را به عنوان حامی خودتان نگه دارید ولی زمانی که حالت میانه می‌گیرید باید هر دو بخش را راضی نگه دارید و برای راضی نگه داشتن هر دو بخش در یک نظام رانتی باید رانت بیشتر تولید کنید. این فاجعه اتفاق می‌افتد و همه دستاوردها از بین می‌رود.

وی در ادامه با طرح این سوال که غارتگرها چه کسانی هستند و چه چیزی را از چه کسانی غارت کردند، گفت: صادرکنندگان مواد خام و تولیدکننده‌هایی که هزینه قالب ریالی دارد ولی فروش دلاری دارند با برآوردی بیش از 200هزار میلیارد تومان در آشفته بازار اخیر نفع برده‌اند. سود سال 96 و 97 را مقایسه کردیم و نرخ افزایش سود در بخش حقیقی معمولاً تا 474درصد هم پیش رفته و این سود کلانی هست که بنگاه‌های صنعتی‌ای که غالباً هزینه‌های ریالی و فروش دلاری دارند به دست آورده‌اند. مجموع سود نه ماه 17بنگاه به نرخ اسمی 125درصد و به نرخ حقیقی حدود 77درصد رشد داشته است. وی غارتگر بعدی را نظام بانکی فاسد و بدهکار دانست و گفت: برآورد می‌شود بیش از 400هزار میلیارد تومان از آشفته بازار ارز سود عاید بانک‌ها شده است. مورد بعدی بدهکاران بزرگ بانکی هستند که بدهی‌های ریالی و دارایی‌های دلاری دارند. تقریباً بدهی‌های آنها به یک سوم و یک چهارم تقلیل پیدا کرده و بیش از 200هزار میلیارد تومان از این بابت سود کسب کردند. صادرکننده‌هایی که ارز خود را به اقتصاد برنگرداندند حدود 100هزار میلیارد تومان از این بابت سود کسب کردند. سوداگران، سفته‌بازان، دلالان و نیروهای قیمت‌گذار دلخواه نیز بیش از 100 هزار میلیارد تومان از این بابت سود کسب کردند. وی گفت: در این میان دولت مانند بچه پولداری است که به او می‌گویند از پدر خودت دزدی کن و بخشی را ما می‌بریم و بخشی را به تو می‌دهیم. دولت از بابت تسویه بدهی‌های بانکی به بانک مرکزی چیزی حدود 400هزار میلیارد تومان سود برده که در کنار آنچه از دست داده، واقعاً ناچیز است.

وی گفت: حس می‌کنم چیزی که دولت را قانع کرد تا بازی با نرخ ارز را شروع کند بحث بدهی‌های بانکی بود که می‌توان به واسطه افزایش نرخ ارز، آنها را جبران کرد. متأسفانه بیشترین سهم غارت‌شده‌ها، سهم فرودستان هست. این سهم از طریق تورم کالاهای نهایی و تولیدی و تورم ناشی از قیمت‌گذاران دلخواه به آنها تحمیل می‌شود. قیمت‌گذاران دلخواه کسانی هستند که که فعالیتشان هیچ ربطی به نرخ دلار ندارد. نرخ مسکن و اجاره‌نشینی در کوتاه‌مدت حداقل ربطی به نظر ارز ندارد ولی متأسفانه جهشی در نرخ‌ها در این بخش رخ داد. وی افزود: مورد بعدی کاهش نسبی دستمزدهاست. حداقل دستمزدها و مزایای قانونی در ایران از سال 87 تا پایان 97 با کاهش عظیم روبه‌رو بوده است. کاهش سطح ارائه خدمات عمومی و آنچه عموماً گروه‌های فرودست را باید نشانه بگیرد، از تبعات بعدی این غارتگری است. در فصول مختلف هزینه اداره کشور این کاهش را مشاهده می‌کنید. این در حالی است که سود خالص 17 شرکت صنعتی و معدنی جهش می‌یابد. قاسمی ادامه داد: غارت‌شده بعدی تولیدکننده‌ها هستند که با کمبود و افزایش قیمت مواد اولیه وارداتی روبه‌رو می‌شوند با رکود گسترده به خاطر تقاضای مؤثری که از جانب مردم به وجود آمده است. غارت‌شده بعدی وطن یا کشور است که وظیفه به وجود آوردن حس اعتماد عمومی و پناهگاه بودن را برای شهروندان را برعهده دارد ولی شهروندی که دارایی‌هایش ظرف اندک زمانی یک سوم شده، دولت را پناهگاه خود نمی‌بینید و می‌توان گفت به هر چیز کوچکی پناه می‌برد و هر چه دولتمردان می‌گویند اتفاقی نمی‌افتد و اتفاقاً در گفتار و رفتار پارادوکسی می‌بینند. این بدان معناست که کشور پناهگاه عمومی خودش را برای مردم از دست داده، چیزی که سرمایه عظیمی بود و نبود آن می‌تواند لطمات جبران‌ناپذیری را به کشور وارد کند.

وی گفت: روند رشد سرقت در دو دهه اخیر را مشاهده ‌کنید. در سال 91 که شوک ارزی داشتیم ملاحظه می‌کنید جهش به چه صورتی اتفاق افتاده است. البته امیدوار هستیم این رقم صعودی نباشد اما حتماً در سال 98 و 99 این سیر به شدت صعودی‌تر خواهد شد.

وی خسران بعدی را در این زمینه از دست دادن سرمایه‌های انسانی دانست و گفت: نیرویی که سرمایه کشور را برای او خرج کردید تا بتواند در کشور خودتان خدماتی را ارائه کند، زمانی که پشتوانه‌ای نمی‌بینید و همه مناسبات را رانتی می‌بیند و می‌بیند هیچ‌گاه نیازی به تحصیلات و تجربه وجود ندارد، با نرخ بالایی مهاجرت می‌کند. اینچنین سهم دانشجویان ایرانی از تحصیلات تکمیلی امریکا افزایش می‌یابد. وی موضوع بعدی را از دست دادن سرمایه‌های مادی دانست و گفت: حجم عظیمی از سرمایه‌ها از کشور خارج ‌شد. دولتی که از اعتماد مردم سوءاستفاده کند حتماً تاوان آن را در جای دیگر خواهد داد. حفظ اعتماد وظیفه دولت است. آنچه قرار است بعداً صرف سرکوب مردم شود بهتر است امروز صرف معیشت آنها شود و یک پیشگیری پیش از ابتلا به بیماری اتفاق بیفتد. معمولاً تا حدود 7 درصد GDP هر کشور در آشوب‌ها صرف سرکوب فرودستان می‌شود. بهتر است دولت قبل از اینکه به آنجا برسد این هزینه را در معیشت صرف کند.