مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی چالش‌های وضعیت سالمندی در آینده ایران و تاثیرات این موضوع را بر صندوق‌های بازنشستگی بررسی کرد. با این حال، این مرکز برخلاف نظریات دولت که معتقد است با اصلاحات پارامتریک می‌توان مشکل صندوق‌های بیمه‌ای و بازنشستگی را حل کرد، تاکید دارد که توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمه‌های اجتماعی مانند جامعیت، کفایت، پایداری و فراگیری در اجرای اصلاحات انکارناپذیر است.

به گزارش «توسعه ایرانی»، دفتر مطالعات اجتماعی این مرکز در گزارشی با عنوان «بررسی وضعیت سالمندی در ایران آینده و چالش‌های آن» اظهار داشت بنابر برآوردهای جمعیتی، کشور ایران طی 30 سال آینده با بحران سالمندی مواجه خواهد شد؛ طوری‌که بیش از 30درصد از جمعیت کشور، سالمند خواهد بود.

طبق این گزارش، در سال‌های 1345 تا 1395، به‌رغم افزایش جمعیت کشور، درصد رشد سالیانه آن پس از پشت سر گذاشتن دوره بیش‌زایی دهه 60، همواره نزولی بوده است. سهم سالمندان نیز به‌ جز در بازه زمانی 1375 تا 1385، رشد دوره‌ای (10 ساله) صعودی داشته طوری‌که از رشد منفی 17درصد در سال 1355 به رشد 28درصدی در سال 1395 رسیده است. براساس پیش‌بینی‌های صورت گرفته، سهم جمعیت سالمند ایران از سال 1398 تا سال 1421 (طی 23 سال) از 10 به 20درصد خواهد رسید، در حالی‌که روند تغییرات شاخص مذکور در کشورهای توسعه‌یافته، طی 70 تا 120 سال رخ می‌دهد.

خانوارهای   ایرانی کوچک‌تر  خواهند   شد

طبق این گزارش، یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در تشدید مسأله سالمندی، کاهش بعد خانوار است. براساس داده‌های سازمان ثبت احوال کشور، از کل ولادت‌های رخ‌ داده در سال 1399 حدود 40درصد ولادت مرتبه اول (فرزند اول)، 40.8درصد ولادت مرتبه دوم (فرزند دوم)، 14.2درصد ولادت مرتبه سوم (فرزند سوم) و 4.3درصد ولادت مرتبه چهارم و بیشتر است. بنابراین در بسیاری از ازدواج‌ها، دو تک‌فرزند با هم ازدواج خواهند کرد که در آینده باید چهار پدربزرگ و مادربزرگ را سرپرستی کنند.

 اجرای اصلاحات در نظام بازنشستگی اجتناب‌ناپذیر است اما توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمه‌های اجتماعی مانند جامعیت، کفایت، پایداری و فراگیری نیز انکارناپذیر است

این گزارش بیان می‌کند سالمندی جمعیت، کشور را با چالش‌هایی مواجه خواهد کرد که یکی از مهم‌ترین آن، افزایش هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی درمانی است. در دهه‌های گذشته، ایران با بار اقتصادی بیماری‌های واگیر و عفونی رو‌به‌رو بوده و فعالیت‌های بخش سلامت به پیشگیری، درمان و بازتوانی عوارض ناشی از این‌گونه بیماری‌ها معطوف بوده است. در دهه‌های پیش‌رو با بروز پدیده گذار اپیدمیولوژیک، بار اقتصادی بیماری‌ها بر بیماری‌های غیرواگیر و مزمن متوجه شده، اما موج سومی در راه است و به‌زودی بار اقتصادی بیماری‌ها بر سالمندی جمعیت ایران و عوارض ناشی از آن متمرکز خواهد شد.

کمبود زیرساخت‌های مراقبت از سالمندان یکی دیگر از چالش‌های سالمندی جمعیت است، طوری‌که با در نظر داشتن تعداد 9 میلیون و 200هزار نفر جمعیت سالمند در کشور، باید اذعان داشت که در حال حاضر به‌ازای هر 700 سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعه‌یافته معادل یک تخت به‌ازای هر 18 سالمند است.

نظام   رفاهی کشور   از  شرایط   فعلی هم   ناپایدارتر خواهد   شد

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، یکی دیگر از مهم‌ترین چالش‌های سالمندی را ناپایداری نظام رفاهی کشور می‌داند. افزایش امید به زندگی دوره دریافت مستمری در دوران سالمندی را افزایش داده طوری‌که در سال 1358، شاغلان با متوسط حدود 27 سال خدمت بازنشسته می‌شدند و با توجه به میزان امید به زندگی در همان سال (57.5 سال)، به‌طور متوسط حدود 11 سال حقوق بازنشستگی دریافت می‌کردند. این در حالی است که در حال حاضر، متوسط سن بازنشستگی در ایران برای مردان حدود 52 سال و برای زنان حدود 50 سال است. با سن امید به زندگی 72 سال برای مردان و 76 سال برای زنان، به طور متوسط مردان حدود 20 سال و زنان حدود 26 سال مستمری دریافت می‌کنند. این امر به وارد شدن بار مالی بر صندوق‌های بازنشستگی منجر شده است. علاوه ‌بر‌ آن، میزان جمعیت در سن کار، رشدی کمتر از نرخ رشد بازنشستگان (سالمندان) داشته و این عدم توازن جمعیت، بر ناپایداری نظام‌های مبتنی بر مزایای معین تأثیرگذار است. اگرچه این مسأله، اجرای اصلاحات در نظام بازنشستگی را اجتناب‌ناپذیر کرده است اما توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمه‌های اجتماعی مانند جامعیت، کفایت، پایداری و فراگیری در اجرای اصلاحات نیز انکارناپذیر است.

میزان جمعیت در سن کار، رشدی کمتر از نرخ رشد بازنشستگان (سالمندان) داشته و این عدم توازن جمعیت، بر ناپایداری نظام‌های مبتنی بر مزایای معین تأثیرگذار است

راهکارهای کشورهای توسعه‌یافته به   درد   ایران   نمی‌خورد

در بخشی از این گزارش آمده است سالمندی جمعیت در ایران برخلاف کشورهای غربی، قبل از فرآیند توسعه‌یافتگی اتفاق افتاده بنابراین احتمالا راهکارهای این کشورها در این زمینه مناسب ایران نباشد چرا که کشورهای مذکور ابتدا روند توسعه‌یافتگی را طی کرده و سپس با سالمندی مواجه شده‌اند بنابراین نهادهای رفاهی، قدرت کافی برای اجرای اصلاحات در ابعاد مختلف بازنشستگی، سلامت و حتی جایگاه اجتماعی به منظور دستیابی به دوره سالمندی با کیفیت داشته‌اند اما سالمندی در کشور ایران قبل از توسعه در حال وقوع است و به نوعی یک مهمان ناخوانده به حساب می‌آید لذا باید راهکارهای متناسب با شرایط ایران را در دستور کار قرار داد.

نظام   چندلایه   تامین   اجتماعی، اجتناب ‌ناپذیر   است

این گزارش با پرداختن به مهم‌ترین چالش‌های سالمندی جمعیت در سطح کلان، به مواجهه با هزینه‌های سلامتی و مراقبت از ایشان اشاره می‌کند. در این گزارش آمده است: یکی از مهمترین چالش‌های سالمندی جمعیت در سطح کلان، مواجهه با هزینه‌های سلامتی و مراقبت از ایشان است. آگاهی از وضعیت دسترسی و بهره‌مندی سالمندان به خدمات سلامت مورد نیاز و حمایت‌های لازم در این خصوص ضروری است چرا که با توجه به شرایط اقتصادی موجود ممکن است برخی خانواده‌ها منابع مالی لازم برای دریافت این خدمات و سایر نیازهای سالمندان را نداشته باشند. این مساله اهمیت انجام اقدامات و سیاست‌های حمایت اجتماعی را می‌رساند که مکمل منابع خانواده و تضمین حمایت بین‌نسلی در سطح اجتماعی و کلان باشد. در چهارچوب حمایت بین‌نسلی، مداخله دولت می‌تواند با هدف تقویت بودجه خانواده از طریق ارائه یارانه‌ها و تنظیم و مداخله در بازار برای تامین نیازهای اساسی زندگی باشد. این اقدام الزاما به معنای ارائه رایگان کالا و خدمات نیست، بلکه می‌تواند به اشکال مختلفی مانند کنترل اجاره، دارو و غذای اصلی یارانه‌ای و آموزش یارانه‌ای باشد. دخالت دولت برای خدمات اجتماعی در کنار حمایت‌های خانواده را می‌توان در قالب نظام تأمین اجتماعی چندلایه صورت‌بندی کرد. لایه‌های نظام تأمین اجتماعی به فراخور ساختار اجتماعی و اقتصادی شکل می‌گیرد و ریسک‌های اجتماعی فقرزا، مانند سالمندی، بیکاری، معلولیت و... را پوشش می‌دهد. افزایش سالمندی در کشور به معنی افزایش ریسک‌های فقرزا بوده از این رو استقرار نظام تأمین اجتماعی چندلایه با پوشش ریسک سالمندی یکی از تصمیمات اجتناب‌ناپذیر برای کشور است.