زهرا معرفت

آبان، ماه دلخراشی بود. آمار حوادث کار در یک ماه گذشته نشان می‌دهد اراده‌ای برای بهبود اوضاع ایمنی و بهداشت کارگران وجود ندارد و حتی مرگ‌های دلخراش کارگران نیز تلنگری به مسئولان برای تغییر اوضاع وارد نمی‌کند. انگار سرنوشت کارگران همین است. آنها همه جوره باید در خدمت جامعه باشند بی‌آنکه کسی به آنها بیندیشد. جمعیت چند میلیونی‌ای که قرار است بار تولید و رشد اقتصادی را به دوش بکشد همیشه در ادعای پیچ دشوار تاریخی، مطالباتشان نادیده گرفته می‌شود گویا تا کارگران قربانی نشوند، چرخ تولید نمی‌چرخد.

آبانی که بوی مرگ می‌داد

دوم آبان ماه، خبر مرگ یک کارگر تاسیساتی بر اثر سقوط منبع موتورخانه، به تیتر اخبار حوادث رسانه‌ها بدل شد. دو روز بعد یعنی در چهارم آبان یک کارگر ساختمانی حین انجام عملیات تخریب ساختمان جان باخت. حادثه روز پنجم اما از آن دست حوادث دلخراشی بود که نمی‌شود به سادگی از آن گذشت؛ مرگ سریالی کارگران کارخانه فولاد البرز ناب آرش، حادثه‌ای که اهمال دلیل اصلی آن بود بود و منجر به مرگ سه کارگر جوان و تازه‌کار شد. هشتم آبان دو مقنی بر اثر ریزش قنات جان باختند. نهم آبان، یک سیمبان در حادثه برق‌گرفتگی جان خود را از دست داد و یک سیمبان هم زخمی شد. دهم آبان بر اثر برخورد سواری حامل کارگران با یک تراکتور در استان آذربایجان غربی ۲ نفر کشته و ۳ نفر زخمی شدند. همچنین در این روز سه کارگر کارخانه سرکه‌سازی بر اثر سقوط در مخزن بزرگ سرکه کشته و مصدوم شدند. مرگ چهار کارگر میاندوآبی بر اثر سقوط از بالابر و کشته و زخمی شدن دو کارگر بر اثر برق‌گرفتگی با کابل فشار قوی در تهران حوادثی است که در ۱۴ آبان ماه اتفاق افتاد. مرگ یک کارگر زن جوان در کارخانه ریسندگی سمنان به علت گیر کردن مقنعه او در دستگاه ریسندگی، حادثه پر سروصدایی بود که در ۱۶ آبان ماه رخ داد. ۱۷ آبان کارگر کارخانه هفشجان در چهارمحال و بختیاری بر اثر واژگونی گونی شکر جان باخت. حادثه تصادف سرویس کارگران معدن چادرملو و مرگ سه کارگر ساختمانی بر اثر گازگرفتگی در اصفهان حوادث منتشرشده ۲۲ آبان ماه بود. در ۲۳ آبان باز هم حادثه سرویس کارگری این بار در عسلویه رخ داد که باعث مرگ یکی از کارگران شد. فردای همان روز کارگر دیگری در عسلویه بر اثر سقوط از ارتفاع درگذشت. ۴ روز بعد و در ۲۸ آبان چهار کارگر نصاب آسانسور حین کار در یک ساختمان نیمه‌کاره در تبریز دچار حادثه شدند و یک نفر جان باخت. در حالی‌که به روزهای پایانی آبان نزدیک می‌شدیم، تنها در یک روز سه حادثه سنگین کارگری رخ داد. ۲۹ آبان‌ماه روز سیاهی برای کارگران بود؛ در جریان سقوط داربست پروژه ساخت یک سیلوی گندم، ۱۹ کارگر سقوط کردند که یکی از آنها کشته و باقی مصدوم شدند. در همان روز سه کارگر بر اثر آتش‌سوزی در یک کارگاه کیف و کفش‌سازی مصدوم شدند و باز در همان روز یک کارگر ساختمانی بر اثر ریزش سقف ساختمان جان باخت. حتی سی‌اُمین روز آبان هم خالی از حوادث کار نبود. ۲ کارگر در دو حادثه جداگانه در کرمان مصدوم شدند. یکی از آنها کارگر پروژه فاضلاب شهری بود که بر اثر ریزش دیواره کانال دچار مصدومیت شد و دیگری یک کارگر ساختمانی بود که براثر برق‌گرفتگی از ساختمان سقوط کرد و مصدوم شد. آخرین حادثه‌ای که رسانه‌ها برای ماه آبان تیتر زدند هم مصدومیت ۵ کارگر بود که در حادثه آتش‌سوزی در شرکت نفت و گاز مسجدسلیمان دچار سوختگی شدند.

آمار حوادث کار در ایران

در ایران بر سر آمار دقیق حوادث کار، اجماعی وجود ندارد. آماری که توسط پزشکی قانونی، سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار اعلام می‌شود به دلیل‌عدم یکسان بودن تعاریف و مفاهیم فاصله قابل توجهی با هم دارند.

باقری: در همین معدود بازرسی‌هایی هم که صورت می‌گیرد بعضا بازرسان کار به جای ارائه گزارش‌های صحیح، پنهان‌کاری می‌کنند و احتمال اینکه از جانب کارفرما تطمیع شوند، وجود دارد

طبق آماری که سازمان تامین اجتماعی ارائه کرده، ۴۴هزار و ۴۴۱ حادثه ناشی از کار در سال ۹۹ ثبت شده که از این تعداد ۷۳۰ حادثه منجر به فوت رخ داده است. آمار وزارت کار اما رقم دیگری را نشان می‌دهد. طبق آمار وزارت کار در سال ۹۹ تعداد آسیب‌های شغلی ۹هزار و ۲۹۵ مورد بوده که از این تعداد ۷۵۱ حادثه منجر به فوت رخ داده است. «علی‌حسین رعیتی‌فرد« معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آخرین اظهارات خود گفته که سالانه ۱۳هزار حادثه ناشی از کار در کشور رخ می‌دهد که ۷۰۰ تا ۸۰۰ مورد آن منجر به فوت می‌شود.

این در حالی‌ست که به جرات می‌توان گفت آمار رسمی همیشه میزانی کمتر از آنچه در واقعیت اتفاق افتاده را نشان می‌دهد. آمار ارائه شده توسط مراجع رسمی بیشتر مربوط به کارگاه‌های بزرگ است و بسیاری از کارگاه‌های کوچک را دربرنمی‌گیرد. به علاوه قرار گرفتن کارگران در موضع ضعف باعث می‌شود بسیاری از کارگران آسیب‌دیده و خانواده‌های کارگران متوفی، بعد از حادثه با کارفرما بر سر گرفتنِ دیه به توافق برسند و این گونه بخش قابل توجهی از این حوادث از محاسبه در آمار رسمی خارج شود.

همچنین باید به این نکته نیز اشاره کرد که آمار مربوط به بیماری‌های شغلی معمولا پنهان می‌ماند. کارگران بسیاری هستند که بعد از سال‌ها کار به دلیل عدم اجرای صحیح قوانین مربوط به ایمنی و بهداشت با مشکلات و بیماری‌های مختلفی مواجه می‌شوند. از بیماری‌های ساده تا بیماری‌های خطرناکی چون آسم و سرطان، نتیجه کار کردن در محیط‌های ناسالم کاری است.

نادیده گرفتن الزامات بهداشتی قانون کار در کشور

اگرچه قانون کار در مواد ۸۵ تا ۹۵ به حفاظت فنی و بهداشت اشاره کرده اما نگاهی گذرا به آمارهای ناقص ارائه‌شده توسط مراجع رسمی در خصوص حوادث و سوانح کار نشان می‌دهد نظارت و پیگیری روشمندی در خصوص اجرای این مواد وجود ندارد. در واقع عواملی چون نبود امنیت شغلی و ترس کارگران از کارفرمایان و همچنین نبود تشکل‌های مستقل کارگری باعث شده عملا کارگران در موضوع ضعف قرار بگیرند و این شاید از مهم‌ترین دلایل وقوع بی‌‍‌وقفه حوادث کار در ایران باشد.

طبق آمار تامین اجتماعی، ۴۴هزار و ۴۴۱ حادثه ناشی از کار در سال ۹۹ ثبت شده که ۷۳۰ حادثه منجر به فوت شده است اما طبق آمار وزارت کار در سال ۹۹ تعداد آسیب‌های شغلی ۹هزار و ۲۹۵ مورد بوده و ۷۵۱ حادثه منجر به فوت رخ داده است

بخش اعظمی از حوادث به دلیل‌عدم نظارت در محیط کار اتفاق می‌افتد، از این رو وظیفه بازرسی از محیط کار به منظور پیشگیری از وقوع این حوادث اهمیت بسیاری دارد. به گفتهی برخی از فعالان کارگری بازرسان کار نمی‌توانند به تنهایی از پس بازرسی‌ها بربیایند. «حاتم شاکرمی» معاون پیشین روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیشتر در خصوص کمبود بازرسان کار گفته بود: «بر اساس استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰هزار کارگر یک بازرس کار باید وجود داشته باشد اما ما به‌ازای هر ۱۵هزار نفر یک بازرس کار در کشور داریم».

اگرچه آمار بازرسان کار در ایران بسیار پایین است اما فعالان کارگری معتقدند مهم‌تر از این مولفه، وجود تشکل‌های آزاد و مستقل کارگری است. آنها می‌گویند تا زمانی که نمایندگان واقعی کارگران در کمیته‌های مربوطه وجود نداشته باشند، فساد حاکم بر دستگاه‌های اجرایی عملا این قبیل اقدامات نظارتی را از اعتبار می‌اندازد.

در همین خصوص «محسن باقری» عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران می‌گوید: «بحث کمبود تعداد بازرسان کار همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین علل افزایش حوادث ناشی از کار مطرح بوده اما باید به این واقعیت نیز توجه کنیم که در همین معدود بازرسی‌هایی هم که صورت می‌گیرد بعضا بازرسان به جای ارائه گزارش‌های صحیح، پنهان‌کاری می‌کنند و احتمال اینکه از جانب کارفرما تطمیع شوند، وجود دارد.

وی همچنین به ضعف و عدم استقلال تشکل‌های کارگری در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: در روند تشکیل شوراهای اسلامی کار که یکی از تشکل‌های قانونی است، دولت نقش مهمی دارد و این موضوع عملا این استقلال را از این شورا گرفته است. ما بارها گفته‌ایم که روند ایجاد شورای اسلامی کار استان را به تشکل‌های عالی همان استان بسپارید تا آنها خودشان شورای اسلامی کار را در کارگاه‌ها تشکیل دهند و نمایندگان کارگر در هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف را انتخاب کنند اما متاسفانه دولت در این موضوع اصرار بر دخالت دارد و به هیچ عنوان حاضر نیست از آن دست بکشد.

ارزش جان کارگر فراتر از شعار است

اگرچه در قانون کار پیش‌بینی‌هایی برای حفظ ایمنی و بهداشت در نظر گرفته شده اما از آنجا که تشکل‌های مستقل کارگری نقشی در نظارت بر اجرای این قوانین ندارند، نمی‌توان به اجرای تمام و کمال و موثر این قوانین امید داشت. قوانین حمایتی در کاغذ نوشته شده‌اند اما اجرا نمی‌شوند. واقعیت این است که کاهش آمار حوادث کار در ایران نیاز به تغییر رویکردی اساسی دارد. تا زمانی که قوانین، تزئینی و حمایت از کارگران تنها در حد شعار و ادعایی بی‌ارزش باقی بماند و تا زمانی که نگاه ابزاری بر کارگران حاکم باشد، اوضاع بهبود نخواهد یافت.