پیام عابدی

این روزها که کرونا چهره‌ تهران را در هم کشیده، مردمان فقیر و بعضا سالخورده‌ای را می‌بینیم که پی یک لقمه نان، شهر را بالا و پایین می‌کنند؛ اما چیز چندانی عایدشان نمی‌شود. شهر آنها را تنها گذاشته است. تا پیش از فشرده شدن شهر زیر برنامه‌های فاصله‌گذاری، با دست‌فروشی، تکدی‌گری و جمع‌آوری زباله، پولی برای خرید مایحتاج روزانه خود دست و پا می‌کردند. در اساس، مهاجرت به شهرهای بزرگ برای دسترسی به همین اندک امکانات درآمدی صورت می‌گیرد. کرونا شاید فرصتی باشد برای نگاه عمیق‌تر به شهر و بازسازی جایگاه آن.

با این هدف، باید به تصاویری که این روزها از فقرای شهری منتشر می‌شود توجه کنیم. برای نمونه کارگران ساختمانی به گزارشگران می‌گویند: «بیکار هستیم و پول نداریم». البته این بیکاری و این شکل خالی شدن شهر از مناسبات اقتصادی تنها مربوط به ایران و تهران نیست و سایر جهان هم کم و بیش دچار ضعف‌های ساختاری هستند؛ ضعف‌هایی که ارتباط شهروندان را با شهر کم یا قطع می‌کند. اینکه شهرها تا چه اندازه توانایی توجه به معیشت ساکنان خود از قبیل کارگران روزمزد، دست‌فروشان و... را به ویژه در شرایط بحرانی دارند، تا اندازه زیادی به فضاها و اقتصادشان بستگی دارد. این گفته به معنای آن است که مدیریت شهر امکانی را برای زندن ماندن شهر، حتی در مواقع بحران فراهم کند و در همین حال متخصصان برنامه‌ریزی شهری، شهر را به گونه‌ای تجهیز کنند که اقتصادش با توفان‌های مقطعی دچار برهم ریختگی نشود.

از همین نقطه است که اقتصادی مبتنی بر عدالت شکل می‌گیرد و افرادی که کار ثابت ندارند و روزمزد هستند هم می‌توانند در بخشی از جنب و جوش شهر قرار گیرند و امرار معاش کنند. بنابراین برنامه‌ریزی فضایی و رعایت ترتیبات اقتصادی دو رکن قوام‌دهنده شهر هستند. بدون این دو، شهر به فضایی بی‌روح تبدیل می‌شود، فضایی که در اختیار دلالان است. در سال‌های گذشته مدیریت شهری تهران تلاش کرده که شهر را زنده نگه دارد. از اردیبهشت ماه زمینه بازگشت دست‌فروشان به خیابان را فراهم کرد اما شهر برای پویایی حتی در دوران بحران، نیاز به زیرساخت و برنامه‌ریزی دارد؛ به ویژه در شرایطی که دچار توسعه نامتوازن فضایی و هرج و مرج اقتصادی است.

کلان‌شهرهای ایران از جمله تهران با وجود تلاش‌های متعدد موفق نشده‌اند که از زیر آوار توسعه نامتوازن خارج شوند. شهرهای کوچک هم از اساس از ضوابط توسعه مبتنی بر عدالت دور مانده‌اند و در پاره‌ای از نقاط خود با انباشت بیکاران و فقرای آلونک‌نشین مواجه هستند. اگر شهر نتواند پویایی را به عدالت گره بزند، به زمین درگیری باندهای قدرت که می‌خواهند هر نقطه از آن را تجاری کنند تبدیل می‌شود. البته تجاری‌سازی شهرها گریزناپذیر است اما امروز در شهرهای مدرن، نقطه نقطه شهر را تجاری نمی‌کنند. در شهرهای بزرگ و کوچک واقع در کشورهای توسعه‌یافته، قسمتی از شهر را برای تجارت، قسمتی را برای استقرار دست‌فروشان و... در نظر می‌گیرند. در حالی که در شهری مانند تهران، نزدیک سفارتخانه‌ها، صرافی‌‌ها مستقر هستند و کمی آن طرف‌تر دست‌فروشان بساط کرده‌اند. در نتیجه در زمان تعطیل عمومی شهر، تمام گروه‌هایی که از این نقطه امرار معاش می‌کنند، بیکار می‌شوند.

منطقه ۲۲ تهران؛  کانون توسعه نابرابری

در همین حال فضاهایی که باید در اختیار مردم قرار گیرد تا کار خود را توسعه دهند، تبدیل به اماکن تجاری شده‌اند. برای نمونه منطقه ۲۲ تهران که روزگاری قرار بود بر مبنای طرح جامع تهران مصوب سال ۱۳۸۵ به محل توسعه اقتصاد دانش تبدیل شود تا جوانان بتوانند برای خود درآمدزایی کنند و شغلی داشته باشند، به محل مال‌سازی تبدیل شده است. گزارش‌هایی که از توسعه نامتوازن این منطقه منتشر شده‌اند، نشان می‌دهند که قیمت مسکن در این نقطه از شهر در فاصله‌‌ سال‌های ۹۲ تا ۹۷ حدود ۱۰۰درصد بیشتر از متوسط شهر تهران بوده است. ۳۲درصد مال‌های تهران در این منطقه واقع شده‌اند؛ مال‌هایی که سرمایه‌داران معروف که در ردیف ابربدهکاران بانکی قرار دارند، آنها را ساخته‌اند. همین‌ها با همکاری بانک‌هایی که بعضا به خودشان هم تعلق دارند، منقطه ۲۲ را به بنگاه معاملات ملکی تبدیل کرده‌‌اند؛ بنگاه‌هایی که تنها یک قدم با مجتمع‌های مسکونی چند ده طبقه فاصله دارند. تخمین زده می‌شود که حدود ۳۰۰هزار مسکن خالی در این نقطه از شهر قرار دارد که مالکان قصد فروش یا اجاره‌ آنها را ندارند.

۶۲۰۰ هکتار زمین‌های تهران در این منطقه واقع است؛ زمین‌هایی که می‌توانست به مرکز توسعه اشتغال تبدیل شود اما از همه‌چیز پر است بجز اشتغال. امروز که کرونا اقتصاد شهر را زیر تاخت و تاز خود قرار داده، مال‌های منطقه ۲۲ از مشتری خالی هستند. البته افت ۶۰ تا ۷۰ درصدی قدرت خرید اقشار حقوق و مزدبگیر در سال ۹۸ هم بی‌تاثیر نبوده است. در کل فضایی که می‌توانست اشتغال را رونق دهد و عده‌ زیادی را از فقر خارج کند، چنین مصادره شده است. کرونا فریبندگی این فضاها و خالی بودن بنیان آنها از توجه به نیازهای انسان شهری را پیش چشم می‌گذارد، بدون اینکه به ما توصیه کند که به معرفت لازم برای تحلیل توزیع نابرابری زیرپوست شهر دست یابیم.

فضاهای شهری در خدمت گردش رانت

«کمال اطهاری»، پژوهشگر توسعه شهری و استاد دانشگاه، که سال‌هاست از توسعه نامتوازن و ضد عدالت و اشتغال شهر تهران انتقاد می‌کند و طرح جامع شهر تهران را بدیل نظام حاضر می‌بیند، معتقد است که تراکم‌فروشی و شهری شدن رانت، نقطه مقابل عدالت و کورکننده هرگونه مجالی برای تغییر شرایط است. وی در شرح نظرش می‌گوید: «تراکم‌فروشی نفس شهرهایی مانند تهران را گرفته است. تراکم‌فروشی در گذشته به یک سنت تبدیل شد؛ سنتی که مرگ شهر را رقم می‌زند. تراکم‌فروشی یعنی رانت و جامعه را به بازار سپردن. متاسفانه برخی روشنفکران راست‌گرا از تراکم‌فروشی دفاع می‌کنند و این‌گونه شهر را به دست بازار آزاد می‌‌سپارند. این در حالی است که عده دیگری زیر تابلوی مبلغان بازار آزاد، نفس شهر را می‌مکند».

وی با بیان اینکه به این ترتیب، شهری شدن رانت را سامان دادند، گفت: «تهران بر مبنای طرح جامع می‌توانست به مرکز اقتصاد دانش در کشور تبدیل شود. بنیان اقتصاد دانش، جوانان تحصیل‌کرده و متخصص هستند که به جای زور بازو، دانش خود را عرضه می‌کنند و با آن درآمدزایی می‌کنند. در عصر حاضر، طبقه‌ای جدید از کارگران شکل گرفته‌‌اند که با دانش خود تولید را ارتقا می‌‌دهند. آنها محصول و کالایی تولید می‌کنند که دانش‌بنیان نام گرفته است. این‌گونه صادرات رونق می‌گیرد و شهرها متولی اقتصاد دانش می‌شوند».

در عصر حاضر، طبقه‌ای جدید از کارگران شکل گرفته‌‌اند که با دانش خود تولید را ارتقا می‌‌دهند. آنها محصول و کالایی تولید می‌کنند که دانش‌بنیان نام گرفته است. این‌گونه صادرات رونق می‌گیرد و شهرها متولی اقتصاد دانش می‌شوند

اطهاری افزود: «شهرهای ما دانش‌بنیان نیستند، در نتیجه اقتصاد دانش‌بنیان ندارند و تولیدشان هم مبتنی بر دانش وارداتی است. کارخانه‌ها مونتاژکار هستند یعنی دانش دیگران را کپی و در حجم بالا تکثیر می‌کنند. شهر مولد شهری است که اقتصاد دانش را با جمعیت خود به اشتراک گذاشته و از آنها انتظار تولید دانش و گره زدن تولید با دانش را دارد. طرح جامع شهر تهران در پی پاسخگویی به این نیاز کشور بود اما به خاطر عمل نکردن به این برنامه جامع و چندبعدی این شهر از دهه 80 به تدریج به ابزاری برای شهری شدن رانت تبدیل شد و فضاهای آن در خدمت گردش رانت قرار گرفتند. رانت مثل زنگ جامعه و اقتصاد را می‌خورد. این در حالی است که باید به شکل‌های دموکراتیک‌تری قدرت سرمایه را مهار کرد».

این استاد دانشگاه با بیان اینکه طرح جامع شهر تهران چراغ راهنمایی است که می‌توانست مدیریت شهری را به سمت تولید دانش و توسعه عادلانه شهر حرکت دهد، گفت: «در این میان عده‌ای بدون توجه به فلسفه عدالت و بنیان‌های توسعه شهری، صرفا از ضرورت جداکردن تهران از سرمایه‌داری سخن می‌گویند در حالی که عملی‌ترین راه توزیع عدالت، نه برداشتن تبر برای قطع کردن گردن سرمایه‌داری که عمل به برنامه‌های شهری موجود است که متخصصان آن را نوشته‌اند. عده‌ای می‌گویند باید ریشه نولیبرالیسم را از شهر تهران کند تا عدالت محقق شود، در حالی که آنچه بر تهران حاکم است نه نولیبرالیسم که ملغمه‌ای از تفکرات ناقص است. این تفکرات بی‌اساس در خدمت بورژوازی غارتگر و رانتی قرار گرفته‌اند. به جای تیغ کشیدن روی چیزی که وجود ندارد باید به متخصصان شهری تکیه کرد و برای ترمیم زخم‌‌های شهر به آنها فرصت داد».

این پژوهشگر اقتصاد شهری افزود: «یکی از ایراداتی که امروز تهران را به نابسامانی کشانده، به وزارت علوم برمی‌گردد. دانشگاه‌‌ها سال‌هاست که بدون اینکه دروس اقتصاد شهری را به دانشجویان شهرسازی آموزش دهند به آنها لیسانس شهرسازی می‌دهند. در چنین فضایی مدیریت شهری اقتصاد نخوانده نمی‌تواند شهر را به سلاح برنامه‌ریزی تمام عیار مجهز کند. البته به نظر من این امر اتفاقی نیست و برنامه‌ریزی شده است. دانشجویانی که حداقلی از اقتصاد شهری را بدانند می‌توانند شهر را ساماندهی کنند و آن را در خدمت طبقات مختلف جامعه درآورند. اقتصادی که مبتنی بر دانش باشد را نمی‌توان بدون متخصصان شهری مستقر کرد. متاسفانه مدیران سیاسی و مدیران غیرمتخصص شهری، با اقتصاد دانش سرستیز دارند، در نتیجه منطقه ۲۲ تهران که باید منطقه نوآوری اعلام می‌شد در خدمت سرمایه‌داری رانتی قرار گرفته است».

اطهاری تصریح کرد: «واقعیت این است که مجالی برای مماشات وجود ندارد. انتقاد من از روشنفکران رسمی و در قدرت این است که خودبینی‌شان اجازه نداد که حرف‌های متخصصان را بشنوند و هنوز هم یاد نگرفته‌‌اند که بشنوند. خودبینی جناح‌ها هم اجازه نداد که حرف متخصصان را بشنوند. اگر حداقل یک جناح خودش را به علم و دانش متخصصان بیرون از سیستم مجهز کرده بود می‌توانست جامعه را جلو ببرد. خودبینی و خودداناپنداری اینها به فقرای شهری ضربه زد و شهرها را عرصه تهی‌ شدن از دانش و تزاید فقر کرد. به یاد دارم که اواسط دهه ۸۰ همراه با جمعی از پژوهشگران شهری با وزیر مسکن وقت دیدار کردم. آقای وزیر به یکی از متخصصان شهری رو کرد و گفت که بهتر است که از خارج متخصص وارد کنیم و در جواب شنید که بهتر است که از خارج وزیر وارد کنیم».

گزارش‌هایی که از توسعه نامتوازن منطقه 22 تهران منتشر شده، نشان می‌دهند که قیمت مسکن در این نقطه از شهر در فاصله‌‌ سال‌های ۹۲ تا ۹۷ حدود ۱۰۰درصد بیشتر از متوسط شهر بوده است و ۳۲درصد مال‌های تهران در این منطقه واقع شده‌اند

توسعه بی‌بند و بار شهرها

مشخصه اصلی توسعه بی‌بندوبار، رشد عمودی شهر و رشد افقی مراکز تجاری است. چنین شهری به شدت مستعد تله‌های فضایی فقر است؛ شهری که حتی در برابر هر عامل حاوی تهدید، بی‌دفاع است. چنین شهری به راحتی ساکنان خود را در برابر تهدیدها رها می‌کند. چنین شهری نه مولد است و نه قادر به سازماندهی نیروی کار. چنین شهری، زمین مساعدی برای رشد بذرهای شکاف طبقاتی می‌شود بنابراین ابتدا باید با قطع تراکم‌فروشی به شهر فرصت نفس کشیدن داد و بعد با در نظر گرفتن تهدیدها و فرصت‌های اقتصادی نظم جدیدی را در شهر کلید زد.