ریاضت اقتصادی روی شانه‌های مستمری‌بگیران

مسئولان کشوری همواره از به کار بردن واژه ریاضت اقتصادی پرهیز می‌کنند ولی واقعیت این است که با کاهش شدید ارزش پول ملی و عدم افزایش دستمزدها و نیز مستمری‌ها، قدرت خرید طبقاتی که درآمدهای ثابتی به واسطه کارمندی، کارگری یا مستمری‌بگیر بودن دارند، به شدت کاسته شده است و عدم جبران این شکاف، همان چیزی است که در دنیا از آن به نام ریاضت اقتصادی نام می‌برند.

عضو هیات مدیره کانون کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیر تامین اجتماعی شهرستان خرم‌آباد معتقد است که در شرایط کنونی به جای اینکه نظام تامین اجتماعی «رفاه‌محور«» باشد، «خدمات‌محور» است.

«محمدحسن موسیوند» با بیان اینکه نظام‌های تامین اجتماعی در کشورهای در حال توسعه آرام آرام در حال رفاه‌محور شدن هستند، گفت: در ایران میان خدمات و رفاه تمایزی قائل نیستند و می‌گویند خدمات‌دهی به رضایت منجر می‌شود و رضایت در نهایت به احساس رفاه منتهی می‌شود اما مستمری‌بگیران تفاوت احساس رفاه و رفاه واقعی را متوجه می‌شوند. به همین خاطر تاکید می‌کنم که در ایران متولیان نظام تامین اجتماعی به جای اینکه رفاه را توسعه دهند بر توسعه احساس رفاه متمرکز شده‌‌اند. سازمان تامین اجتماعی به عنوان متولی رفاه اجتماعی باید در این مورد دقت داشته باشد.

وی با بیان اینکه کشورهای در حال توسعه همچنین بر رفاه سالمندان تمرکز کرده‌اند، گفت: مشکل کشورهای در حال توسعه گذار سریع آنها به سمت پیری است. به همین خاطر استراتژی‌های بلندمدت تدوین کرده‌اند و راهکار دارند. آنها صرفا بر ارائه عصا، عینک و سمعک به بازنشستگان متمرکز نشده‌اند. در کمال تاسف باید گفت که در ایران سطح توقع بازنشستگان بسیار پایین آمده و تنها به عصا و عینک اکتفا کرده‌اند. این در حالی است که بازنشسته نیازمند گسترش تعداد داروهایی است که تحت پوشش بیمه هستند یا نیازمند دریافت خدمات درمانی در خانه. در کشورهای توسعه‌یافته شرکت‌های طرف قرارداد با صندوق‌های بازنشستگی، روانپزشک به خانه‌های بازنشستگان می‌فرستند، چرا که سالمندان به شدت در خطر ابتلا به افسردگی هستند.

عضو هیات مدیره کانون کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیر تامین اجتماعی شهرستان خرم‌آباد افزود: در ایران، سازمان تامین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی دیگر، برای رهایی بازنشستگان از افسردگی یا پیشگیری از افسردگی کاری در میان بیمه‌شدگان خود فکری نکرده‌اند. افسردگی در بازنشستگان خود را به شکل درد عضله، انزوا و بدخلقی نشان می‌دهد، به نحوی که آنها از خانواده و جمع‌های خانوادگی فرار می‌کنند و حتی نمی‌توانند با نوه‌های خود ارتباط برقرار کنند. متاسفانه صندوق‌های بازنشستگی در مورد شیوع افسردگی تحقیقی به عمل نیاورده‌اند. موسیوند با بیان اینکه پژوهش در حوزه اختلالات روان بازنشستگان حداقل فایده‌ای که برای صندوق‌ها دارد این است که به کاهش هزینه‌های درمان و دارو می‌انجامد، گفت: متاسفانه نه در این حوزه، نه در حوزه‌‌های رفاه و نه در حوزه سرمایه‌گذاری پژوهش‌محور نیستیم و تنها به این فکر می‌کنیم که چگونه بازنشستگان را با سخنان قشنگ خود قانع کنیم. البته سخنوری یک هنر است اما امیدوار کردن و بعد ناامید کردن نه تنها هنر نیست که به ضدهنر تبدیل می‌شود. متاسفانه در سال‌های گذشته با دست انداختن به فن سخنوری و عوام‌پسندی، بازنشستگان را معطل خود کرده‌ایم بدون اینکه تکانی بخوریم. در واقع با این‌گونه رفتار کردن به اعتماد عمومی پشت کرده و بازنشستگان را در معرض آسیب‌های اقتصادی قرار داده‌ایم.

وی با بیان اینکه بازنشستگان خوب می‌دانند که صندوق‌های بازنشستگی دچار کسری منابع هستند، افزود: اینکه صبح تا شب به آنها بگوییم که مشکل داریم، اخلاقی نیست. در همین وضعیت هم مدیران صندوق‌ها حقوق‌های اگر نگوییم نجومی که بالا دریافت می‌کنند. صندوق‌های بیمه‌ای در عمل دچار انحطاط شده‌اند و در مسیر درست حرکت نمی‌کنند. در این شرایط بازنشستگان، بحران را باور نمی‌کنند.

دبیر اجرایی خانه کارگر لرستان با بیان اینکه دولت‌ها منابع را هم با تبعیض میان صندوق‌های بیمه‌‌ای و بازنشستگی توزیع می‌کنند، گفت: برای نمونه دولت ریالی به سازمان تامین اجتماعی که وسیع‌ترین صندوق بازنشستگی کشور از حیث پوشش جمعیت را در خود دارد، پرداخت نمی‌کند که این یعنی زیرسوال بردن جایگاه سازمان تامین اجتماعی.

عضو هیات مدیره کانون کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیر تامین اجتماعی شهرستان خرم‌آباد تاکید می‌کند: به گل نشستن تامین اجتماعی خواسته نهایی دولت‌ها نیست چراکه با صدها هزار میلیارد تومان هزینه هم نمی‌توان آن را به وضعیت قبلی بازگرداند، با این حال آنها نمی‌خواهند که بزرگترین صندوق بیمه‌‌ای کشور در آسودگی به سر ببرد. باید از دولت‌ها خواست که استقلال تامین اجتماعی خود را به رسمیت بشناسند و در همین حال به او کمک کنند تا بیمار و رنجور نشود.

زمانی که در مورد بحران هشدار می‌دهیم بازنشستگان را ناامید می‌کنیم. از این رو توام با هشدار دادن باید به محدود ساختن مدیران زیاده‌خواه پرداخت و دامنه رفاهیات را گسترش داد

موسیوند با اشاره به بحران صندوق‌های بازنشستگی در کنار بحران پیری شدن جمعیت، گفت: پیر شدن جمعیت و بحران صندوق‌های بازنشستگی بحران‌‌های اول کشور در سال‌های آتی خواهند بود. این دو بحران بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند و به گسترش فقر دامن می‌زنند. از این رو ما نه با یک بحران مقطعی که با یک بحران دامنه‌دار پرآسیب مواجه هستیم. پس نباید اجازه تثبیت بحران را داد بلکه باید پله به پله گام برداشت و بحران را در همان دایره‌ای که قرار دارد، محاصره کرد. نگرش ما به بحران بسیار مهم است. باید راه‌حل داشت و مساله‌محور بود نه سطحی‌نگر و منفعل. در حل حاضر در قبال بحران تامین اجتماعی سطحی‌نگر و منفعل هستیم و تنها می‌خواهیم روز را شب کنیم.

دبیر اجرایی خانه کارگر لرستان با بیان اینکه رفاه بازنشستگان قربانی مصلحت‌اندیشی‌ شده است، گفت: اصل کفایت مستمری می‌گوید که مستمری‌بگیران تنها می‌توانند یک هفته از هزینه‌های زندگی خود را تامین کنند اما مصلحت‌اندیشی حکم می‌کند که سکوت کنیم تا هزینه‌ای متوجه‌مان نشود. آنچه باید باشد با آنچه که هست زمین تا آسمان تفاوت دارد. به همین خاطر مستمری‌بگیران احساس طرد شدن دارند و به خاطر فضای اجتماعی موجود و تله‌هایی که در مسیر بحران برای آنها پهن شده، احساس طرد شدن را در خود پرورش می‌دهند. در واقع ما هرچه در این شرایط برای توجیه کاستی‌های خود در حق آنها بگوییم، به ضد خود تبدیل می‌شود.

موسیوند افزود: ناآرامی در درون بازنشستگان به ناامیدی ختم می‌شود و ناامیدی سرمایه‌های اجتماعی را هرز می‌برد و آنها را دچار زوال می‌کند. مسأله این است که چگونه می‌توانیم آرامش را به درون بازنشستگان برگردانیم. در حال حاضر زمانی که در مورد بحران هشدار می‌دهیم بازنشستگان را ناامید کرده‌ایم. از این رو توام با هشدار دادن باید به محدود ساختن مدیران زیاده‌خواه پرداخت و دامنه رفاهیات را گسترش داد. در واقع ما یک سه ضلعی در اختیار داریم.

عضو هیات مدیره کانون کارگران بازنشسته و مستمری‌بگیر تامین اجتماعی شهرستان خرم‌آباد با بیان اینکه در سال‌های گذشته اختیارات مدیران را افزایش دادیم، انتظارات کارکنان صندوق‌ها را بالا بردیم و توام با آن از رفاهیات بازنشستگان کاستیم، گفت: این عملکرد ضعیف موجب شد تا امروز سازمان تامین اجتماعی را بدحال ببینیم. ریاضت اقتصادی بر شانه‌های مستمری‌بگیران سنگینی می‌کند، بی‌آنکه به اعتبار این ریاضت طولانی آتیه‌ای داشته باشند. برای نمونه مدیران تامین اجتماعی از حجم تسهیلات بانکی ارائه شده توسط بانک رفاه به بازنشستگان کاستند و همزمان با استناد به ماده ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی مستمری آنها را در سطح حداقل دستمزد نگه داشتند.

در ایران میان خدمات و رفاه تمایزی قائل نیستند و می‌گویند خدمات‌دهی به رضایت منجر می‌شود و رضایت در نهایت به احساس رفاه منتهی می‌شود اما مستمری‌بگیران تفاوت احساس رفاه و رفاه واقعی را متوجه می‌شوند

وی افزود: این در حالی است که ماده ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی می‌گوید مستمری ازکارافتادگی کلی و مستمری بازنشستگی‌ و مجموع مستمری بازماندگان در هر حال نباید از حداقل مزد کارگر عادی کمتر باشد. ماده ۹۶ همین قانون مقرر داشته که سازمان مکلف است که مستمری‌ها را «در فواصل زمانی که حداکثر از سالی یک بار کمتر نباشد با توجه به افزایش‌هزینه زندگی» با تایید هیات وزیران افزایش دهد. این یعنی اینکه می‌توان چند نوبت مستمری‌ها را افزایش داد اما چرا تنها اصرار بر یک نوبت افزایش آن داریم. ضمنا ماده ۹۶ تاکید کرده است که مستمری نباید از حداقل دستمزد پایین‌تر باشد. در واقع از آنجا که سقفی برای آن مشخص نکرده پس می‌توان گفت که دلیلی برای ریاضت دادن به بازنشستگان وجود ندارد.