علی خدایی، نماینده کارگران کشور

در خبرها خواندم که دکتر ربیعی مامور ایجاد فضای گفتگو در دولت شده‌اند. این بهانه‌ای شد تا چند خطی راجع به دغدغه این روزهایم بنویسم.

امروز ناخودآگاه یاد یادداشتی افتادم که علی ربیعی بعد از تصویب دستمزد 97 منتشر کردند و در آن به درستی اشاره کرده بودند که هرچند سخت زمانبر و پرحاشیه اما نهایتاً با توافق جمعی مزد 97 به سرانجام رسید و یاد جمله ایشان در جمع‌بندی پایان جلسه که گفتند باید در تمامی عرصه‌ها از الگوی تعیین مزد در سال 97 استفاده کنیم و این‌گونه گفتگوها می‌تواند راه‌حل خروج از بسیاری از اختلافات باشد. هر چند حلاوت تعیین مزد، کمی متفاوت‌تر از سال‌های گذشته با نوسانات اقتصادی و سقوط آزاد قدرت خرید کارگران به کاممان تلخ شد.

با شناختی که از آقای ربیعی پیدا کرده‌ام می‌دانم که ایشان در این مسئولیت توانمند هستند و توانایی آوردن افراد مختلف از گروه‌های مختلف را بر سر میزهای مذاکره خواهند داشت اما چند نکته اساسی در این زمینه وجود دارد.

آیا با گفتگوی صرف و عدم پایبندی به وعده‌ها، قانون و... مشکلی حل خواهد شد؟ آیا گرسنگی را با گفتگو می‌توانید تسکین دهید؟

شما در تلاش برای ایجاد فضای گفتگو با دولتی هستید که راه‌های موجود را نیز مسدود می‌کند.

یادداشت اشاره شده را ملاک قرار دهید. شورای عالی کار هم از نظر قانون کار و هم از لحاظ مناسبات بین‌المللی روابط کارگر وکارفرما و هم از لحاظ تجربیات شخص شما و ما، بالاترین نهاد گفتگوی جمعی و تصمیم جمعی بین شرکای اجتماعی‌ست که متأسفانه به‌رغم تمامی تلاش‌ها و درخواست‌ها توسط سرپرست منتخب دولت و یکی از نزدیکان و منتخبان سابق حضرتعالی تعطیل شده است. با اظهارات غیرواقعی در مورد معیشت مردم، کارگران کشور یعنی حامیان دیروز دولت را در حد بغض و خشم نسبت به دولت بدبین کرده‌اند. این چه روشی است که درهای نظام‌مند و قانونی را ببندیم وبه دنبال ایجاد فضاهای جدید باشیم. اولین جلسه هم گویا با برخی اقتصاددانان برگزار شده است. نکند تغییر تاکتیک داده‌اید و به جای گفتگو با مردم، گفتگو و جلب رضایت تریبون‌داران را برگزیده‌اید؟ فاصله گرفتن از انتظارات مردم خطری است که همواره همه مسئولین را تهدید می‌کند و امروز این تهدید ‌بیش از همه منتسبین به کارگران را دربرمی‌گیرد.

کارگران ایران به اعتبار حضور شما و دیگر دوستان به این دولت اعتماد کردند و حاصل آن بی‌اعتنایی امروز آقایان به خواسته‌هایشان، اجرای طرح غلط تحول سلامت و از بین رفتن منابع تامین اجتماعی، واریز منابع درمان به خزانه دولت و سال‌ها درگیری بر سر مسائل نافرجامی ازجمله ذبح قانون کار و... بود.

امروز و در حالی‌که اخبار مختلف از فروپاشی خانواده‌های کارگری در فشار ناشی از کاهش قدرت خرید، تعدیل و اخراج‌های ناشی از وضعیت اقتصادی و نبود امنیت شغلی و عدم پاسخگویی و پایبندی دولت به قوانین و تعهدات به گوش می‌رسد، حضرتعالی فضای گفتگو فراهم می‌کنید و دیگر دوستانمان نیز به پیشواز گرامیداشت 29آبان سالروز تصویب قانون کار رفته‌اند. قانونی که شیر بی‌یال و دم و اشکمی است که به واسطه هجمه‌هایی که بر آن رفته تنها خاصیت آن، وجود دلیلی برای مرثیه‌سرایی وارداتچی‌هایی است که نگران تولید هستند؟! کدام گفتگو؟! کدام گرامیداشت؟! سفره‌های خالی را دریابید و خشم فروخورده کارگران را دریابید.

ما هم مایل به گفتگو و مذاکره هستیم اما گویا مسیرها در حال جدا شدن هستند. ما هم می‌خواهیم، نامه می‌نویسیم، بیانیه می‌دهیم، مصاحبه‌می‌کنیم، فریاد می‌زنیم که بیایید در مورد معیشت کارگران گفتگو کنیم اما یا ما را از جامعه نمی‌دانند یا جامعه تاثیرگذار و تریبون‌دار را برگزیده‌اند. اما اطمینان دارم کارگران ایران به حدی از رشد و آگاهی رسیده‌اند که این بار آرای خود را به سخنان زیبای تریبون‌داران نخواهند داد. ما کماکان منتظر گشایش درهای اخیراً بسته‌شده گفتگو هستیم.