گروه حوادث: زن جوان که از رفتارهای همسرش به تنگ آمده بود در اقدامی عجیب در برابر چشمان دخترانش دست به قتل شوهرش زد.

این زن و دخترش برای اینکه پلیس را فریب دهند سناریویی طراحی کردند تا مرگ پدرخانواده را حادثه نشان دهند.

صبح زمستانی

عقربه‌ها ساعت هفت صبح سه‌شنبه چهارم دی ماه سال جاری را نشان می‌داد که زنی در تماس با امدادگران اورژانس برای نجات جان شوهرش درخواست کمک کرد.

دقایقی بعد تیم پزشکی با حضور در خانه زن جوان به سراغ شوهرش در اتاق خواب رفتند و در همان بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که مرد 57 ساله نفس نمی کشد وبه کام مرگ فرو رفته است.

پلیس در صحنه

ماجرای مرگ مرموز احمد وقتی به ماموران کلانتری 163 ولنجک مخابره شد تیمی از تجسس کلانتری وارد عمل شدند و پای در صحنه مرگ گذاشتند.

با توجه به مشکوک بودن صحنه جسد مرد خانواده ماموران پلیس کلانتری ماجرای این حادثه را  به بازپرس ویژه قتل دادسرای امورجنایی تهران گزارش کردند و همزمان با تیم قضایی ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران و تیمی از تشخیص هویت و پزشکی قانونی در صحنه حضور یافتند.

مرگ شوهر بداخلاق

بازپرس منافی آذر از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا جسد احمد برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود و در ادامه تحقیقات پلیسی از خانواده احمد کلید زده شد.

معصومه 40 ساله درتحقیقات ابتدایی به ماموران گفت: دوشنبه شب شوهرم سرگرم درس دادن به دختر 9 ساله‌ام بود و من دختر بزرگم نیز سرگرم کارهای خانه و آماده کردن میز شام بودیم که ناگهان احمد عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد.

وی افزود: احمد مرد بداخلاقی بود و در این حال من به رفتار او اعتراض کردم و بین ما درگیری رخ داد و همسرم مرا به باد کتک گرفت تا اینکه دختر 18 ساله‌ام ناهید مرا از پدرش دور کرد و درگیری‌مان پایان گرفت و احمد برای استراحت به اتاق رفت.

زن جوان ادامه داد:صبح سه شنبه به سراغ همسرم رفتم او را از خواب بیدار کنم تا بچه‌ها را به مدرسه ببرد که متوجه شدم بدن شوهرم سرد است و نفس نمی‌کشد و با اورژانس و پلیس تماس گرفتم.

قتل خانوادگی

تجسس‌های پلیسی درحالی ادامه داشت که ناهید 18 ساله نیز حرف‌های مادرش را تایید کرد.

 اما وقتی نظریه پزشکی قانونی اعلام شد پرونده مرموز به یک سناریوی قتل تبدیل شد.

پزشکی قانونی اعلام کرد که احمد به خاطر خفگی و مسدود شدن مجاری تنفسی‌اش به کام مرگ فرو رفته است.

همین کافی بود که بازپرس و تیم جنایی پلیس خود را در برابر یک قتل خانوادگی دیده و فاش کنند مادر و دختر برای منحرف ساختن مسیر تحقیقات داستان دروغی را طراحی کرده اند و حتما در قتل احمد دست داشته اند.

بازداشت مادر و دختر

همین کافی بود تا بازپرس پرونده دستور دستگیری معصومه و دخترش را صادر کرد و روز یکشنبه 9 دی ماه معصومه و ناهید در حالی  دستگیر شدند که می دانستند رازشان لو رفته است..

معصومه که خیلی وحشت زده و گریان بود در این شاخه از تحقیقات به افسر تحقیق گفت: شب حادثه شوهرم در حال درس دادن به دختر 9 ساله‌ام بود که ناگهان به دخترم فحاشی کرد و من که از رفتارهای همسرم خسته شده بودم به او اعتراض کردم و احمد مرا خیلی شدید به باد کتک گرفت.

وی افزود: احمد مرد بداخلاق و خشنی بود و همیشه من و دخترانم را به باد کتک می‌گرفت تا اینکه دوشنبه سوم دی ماه پس از اینکه احمد با دخترم و من درگیر شد روی مبل نشست و سرگرم دیدن تلویزیون شد من که به شدت عصبانی بودم دیگر نتوانستم جلوی خشمم را بگیرم سال ها عذاب و کتک جلوی چشمانم رژه میرفتند و اینکه بچه هایم چه روزهای سختی را پشت سر می گذارند باید این اتفاق تمام می شد و ما به آرامش می رسیدیم صحنه کتک هایی که به دخترانم زده بود خیلی دردناک بودند یک لحظه به شوهرم نگاه کردم او حواسش به من نبود با تمام نفرت به سمتش رفتم از شدت عصبانیت روسری‌ام را دور گردنش انداختم و با تمام زوری که در بازوهایم داشتم او را خفه کردم.

زن جوان با بغض ادامه داد: بچه‌هایم هیچ تقصیری ندارند آنها تنها شاهد ماجرا بودند پس از قتل شوهرم به کمک ناهید جسد او را به داخل اتاق خواب بردیم تا صحنه را مرگ عادی شوهرم نشان دهیم  من و دخترانم هماهنگ شدیم چه چیزهایی بگوییم تصور می کردیم به همین راحتی نجات پیدا کنیم اما نظریه پزشکی قانونی دستمان را رو کرد و مشخص شد من او را خفه کرده ام.

ناهید که می دید مادرش به همه چیز اعتراف کرده است در بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: من وقتی دیدم مادرم روسری اش را دور گردن پدرم انداخته سمتشان دویدم تا نگذارم اتفاقی بیفتد خیلی تلاش کردم تا مادرم دستانش را رها کند و پدرم زنده بماند اما بی‌فایده بود مادرم با تمام زورش روسری را از دو طرف می کشید تا اینکه نفس پدرم رفت و او به کام مرگ فرو رفت.

وی افزود: پس از قتل به مادرم کمک کردم و جسد را داخل اتاق خواب بردیم و به خاطر اینکه پس از قتل پدرم نمی‌خواستم مادرم را هم از دست بدهم با او همکاری کردم و صحنه قتل را تغییر دادیم.

بنا به این گزارش، مادر و دختر جوان پس از اعتراف به قتل پدر خانواده به دستور بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارند.