گروه حوادث: دزد طلافروشی بازار تهران که به یونان فرار کرده بود در دام پلیس افتاد.

این مرد وقتی به صورت غیرقانونی به خاک ایران بازگشته بود نمی دانست پلیس با اقدامات اطلاعاتی در یک قدمی او است.

سرقت طلایی

چندی پیش ماموران پلیس کلانتری 113 بارار تهران در جریان سرقت عجیبی از یک طلافروشی در محدوده بازار قرار گرفتند که در آن دزدان در غیاب مردجواهرفروش تهرانی براحتی داخل مغازه شده و به سرقت 3 کیلو گرم طلا دست زده بودند.

تجسس های پلیسی

با دستور بازپرس دادسرای ناحیه 34 تهران ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند تا پرده از راز این سرقت میلیونی بردارند .

 در مرحله نخست تحقیقات صاحب طلافروشی بازار تهران تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: باور نمی کنم به این شکا 3 کیلو طلای مغازه به سرقت رفته باشد صدای دزدگیر طلافروشی به صدا در نیامده بود و از همان ابتدا می دانستیم که دزد باید آشنا بوده باشد و با استفاده از این شناخت در غیاب ما به مغازه آمده و خونسردانه دست به سرقت زده باشد.

شناسایی دزد طلایی

کارآگاهان که از مردجواهرفروش شنیده بودند به مردی آشنا مظنون است چرا که همزمان با سرقت ناپدید شده و پاسخگوی تماس های تلفنی شان نیز نیست در بررسی میدانی مغازه طلافروشی دریافتند آنجا مجهز به دوربین های مداربسته است.

با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته حجره طلافروشی کارآگاهان دیدند یکی از شاگردان طلافروشی به نام محسن  26 ساله با سو استفاده از موقعیت خود و اعتماد صاحب طلافروشی در رفتاری کاملا خونسردانه و در چندین نوبت اقدام به سرقت طلاجات از داخل آن کرده است.

تعقیب دزد طلایی

با مشحصاتی که از دزد طلاها به دست آمده بود کارآگاهان وارد عمل شدند تا او را به دام اندازند.

این مسیر پلیسی پس از اینکه هیچ ردپایی از محسن در خانه شان و پاتوق های احتمالی و حتی شهرهای مختلف به دست نیامد  به بن بست خورد .

در شاخه دیگری بررسی های اطلاعاتی نشان داد که محسن بلافاصله بعد از سرقت از طریق مرزهوایی خاک ایران را ترک کرده است.

ردپای دزد در یونان

مسیر فرار محسن از ایران تحت بررسی قرار گرفت و مشخص شد این دزد طلایی پس از چرخیدن در کشورهای مختلف سرانجام خود را به یونان رسانده و در آنجا زندگی پنهانی‌ای دارد.

پلیس اینترپل

با این سرنخ بازپرس پرونده در دستوری قضایی به اینترپل ایران خواست تا دزد فراری را با اقدامات دیپلماتیکی و پلیسی در یونان دستگیر و به تهران انتقال دهند.

فرضیه ای قوی

همزمان با این اقدامات برون مرزی کارآگاهان با توجه به زمان سرقت و زمان فرار محسن از ایران دریافتند که او تنها بخش کوچکی از طلاهای سرقتی را به فروش رسانده است. بدین ترتیب، فرضیه ای قوی مبنی بر اینکه بقیه طلاها در خاک ایران مانده باشند قوت گرفت و این در حالی بود که به نظر نمی رسید محسن بخواهد با بازگشت به تهران باز با به تن خریدن خطر دستگیری به فروش باقی طلاهای سرقتی دست بزند. همین کافی بود تا شاخه تازه ای از تحقیقات پیش روی کارآگاهان قرار گیرد وآنها به جست‌و‌جوی همدستان احتمالی محسن بپردازند.

2 همدست

همین فرضیه کافی بود تا کراآگاهان به سرنخی از 2 مرد که دوست صمیمی محسن بودند دست یابند. این دو مرد که اکبر و نعمت نام دارند تحت نظر قرار داده شدند و تجسس های اطلاعاتی کارآگاهان نشان داد آنها مدتی است که ولخرجی های عجیبی دارند.

بدین ترتیب در عملیاتی غافلگیرانه اکبر و نعمت دستگیر شدند و در حالی که باور نداشتند رازشان لو رفته است اصرار به بی گناهی کردند.

اعتراف

2 مرد مرموز که تصور داشتند با سکوت خود می توانند پلیس را فریب دهند وقتی دیدند رابطه شان با محسن فاش شده است و اقدامات مخابراتی نشان می دهد آنها لحظه به لحظه با دزد طلایی در تماس هستند چاره ای جز اقرار ندیدند. اکبر گفت: من و نعمت هیچ دخالتی در سرقت طلاها نداشتیم محسن خودش بارها گفته بود می خواهد به طلافروشی محل کارش در بازار تهران دستبرد بزند و فرار کند.

وی افزود: وقتی محسن طلاها را سرقت کرد چون می دانست شناسایی می شود و باید بلافاصله از ایران فرار کند پیشاپیش بلیت هواپیما را گرفته بود و بار سفر را بسته بود او از ما خواست کمکش کنیم ما ابتدا نپذیرفتیم اما پیشنهادش وسوسه آمیز بود قبول کردیم اگر ما را در طلاها شریک کند در غیاب او طلاها را بفروشیم و پول سهم او را برایش به یونان بفرستیم همین کار را هم کردیم در غیاب محسن طلاها را به 2 خریدار در بازار تهران که با آگاهی از سرقتی بودن آنها زیر قیمت خریدند فروختیم و سهم محسن را برایش فرستادیم. نعمت نیز گفت:ما وسوسه شدیم اگر می‌دانستیم دستگیر می شویم چنین ریسکی نمی‌کردیم ما نحوه فروش و قیمت خریدار را لحظه به لحظه به محسن خبر می‌دادیم و بعد می فروختیم ما دوستانی صمیمی بودیم و حتی من واکبر قیل از سرقت از محسن خواستیم چنین کاری نکند اما گوش نداد و ما را هم آلوده کرد.

بازداشت مالخران طلایی

تیم پلیسی با همین اعترافات سراغ دو مالخر طلایی در بازار تهران رفت و آنها را بازداشت کرد.

این 2 مرد تبهکار که ادعا می کردند اطلاعی از سرقتی بودن طلاها نداشتند وقتی با نعمت و اکبر مواجهه حضوری داده شدند چاره ای جز اقرار ندیدند و مالخری را به گردن گرفتند.

بازگشت از یونان

همه این عملیات ها درحالی صورت می گرفتند که همزمان تیم اینترپل ایران و یونان در جست‌و‌جوی محسن در آنسوی اب ها بودند.

وقتی مشخص شد که دزد طلایی خاک یونان را ترک کرده است مسیر حرکتی او تحت بررسی اطلاعاتی قرار گرفت و مشخص شد محسن با اطلاع از اینکه اگر قانونی وارد خاک ایران شود دستگیر خواهد شد خود را به ترکیه رسانده‌ ‌و ‌از‌طریق مرزکوهستانی و توسط قاچاقچیان انسان وارد ایران شده و در شهر مرزی خوی در استان آذربایجان غربی پنهان است.

بازداشت دزد طلایی

همین سرنخ کافی بود تا با دستور قضایی تیمی از ماموران پایگاه 7 پلیس آگاهی تهران به شهرستان خوی اعزام شوند و خود را به پشت در مخفیگاه محسن برسانند. محسن درحالیکه شوکه شده بود روز 11 مهرماه امسال دستگیر شد و خیلی زود به تهران انتقال یافت تا بازجویی شده و پرده از جزییات سرقت بردارد.

اعتراف

محسن که هنوز باور نداشت نقشه ماهرانه اش لو رفته باشد و در تهران روبروی مرد طلافروش قرار بگیرد در بازجویی ها جزییات دسیسه سرقت طلایی را فاش کرد. این تبهکار در بازجویی ها به افسر تحقیق گفت: از مدت ها پیش در طلافروشی کار می کردم و اعتماد صاحبکارم باعث شد با اختیاراتی که داشتم به وسوسه بیفتم. وی افزود:من بد کردم اما دنبال یک زندگی رویایی در آنسوی آب ها بودم نقشه کشیدم بلیت ترکیه را خریدم بعد سرقت کردم و با نعمت و اکبر هماهنگ بودم تا طلاها را بفروشند. محسن در پایان گفت:در یونان نتوانستم دوام بیاورم آمدم ایران تا پول ها را برداشته و در یکی از شهرها زندگی کاملا متفاوتی داشته باشم اصلا باورم نمی شود من و دوستانم دستگیر شده باشیم.  بنابه این گزارش؛ تحقیقات پلیسی برای افشای جزییات این سرقت و فرار ادامه دارد.