سیدمحمد میرزامحمدزاده

اعتراضاتی که منجر به براندازی عمرالبشیر، رئیس‌جمهور سودان شد، یک نکته برجسته و متمایز داشت: زنان. روز به روز در خیابان‌های خارطوم، همچنان که به جمعیت معترضین افزوده می‌شد، زنان دو سوم جمعیت را تشکیل می‌دادند. عکس‌هایی از زنان، خشمگین، متزلزل و بعد در حال پایکوبی، به نمادی از خیزش‌های اخیر این کشور آفریقایی بدل شد.

روزنامه واشنگتن‌پست در مطلبی به قلم ناصرالدین عبدالبری، استاد حقوق و سخنران برتر در دانشگاه خارطوم به علل و موارد اثرگذار بر این موضوع پرداخته و نوشته است: بخش‌های متفاوت و گروه‌های مختلف از جامعه سودان در جریان اعتراضات اخیر هر کدام به گونه‌ای نقش داشته‌اند و همچنان نگران از کودتای نظامی پنج‌شنبه هفته گذشته (22 فروردین ماه) به این اعتراضات ادامه می‌دهند؛ چرا که ممکن است این کودتا به آزادی، عدالت یا صلح و آن چیزی که معترضان به دنبالش هستند، منجر نشود. مردم با پیشینه‌های متفاوت سیاسی، اعتقادی، مذهبی و اجتماعی در این اعتراضات شرکت داشته‌اند و در تحصنی تاریخی در اطراف مراکز نیروهای مسلح سودان، این همگرایی را به اوج رساندند. اما زنان، همیشه در پیشانی جبهه این اعتراضات بوده‌اند.

یک دلیل کلیدی برای این موضوع وجود دارد، دلیلی که ریشه در نقش زنان در جامعه سودان داشته است. اما دلایل خاصی هم برای این موضوع متصور است:‌ سرکوب وحشیانه‌ای که زنان تحت دولت بشیر متحمل شده‌اند، در کنار سختی‌هایی که آن‌ها به دلیل فساد اقتصادی تجربه کرده‌اند، از جمله این دلایل هستند.

اعتراضاتی که منجر به براندازی عمرالبشیر، رئیس‌جمهور سودان شد، یک نکته برجسته و متمایز داشت: زنان. در خیابان‌های خارطوم، زنان دو سوم جمعیت معترضین را تشکیل می‌دادند، به‌طوری‌که عکس‌هایی از زنان خشمگین، به نمادی از خیزش‌های اخیر این کشور آفریقایی بدل شد

در طول تاریخ سودان، زنان در جامعه نقش مرکزی داشته‌اند. در پادشاهی نوبی‌های سودان باستان، زنان ملکه و مادران ملکه بودند که به آن‌ها لقب «کانداکات» یا زنان قوی داده می‌شد. در منطقه دارفور و در بخش غربی سودان به شکل وسیع‌تر، زنانی که در حمایت از فضایل و نیکی‌هایی همچون شجاعت در زمان‌های جنگ و مروت در زمان صلح اقدام به ترانه‌سرایی می‌کردند، نقش سیاسی و اجتماعی برجسته‌ای در جامعه داشتند. این سنت‌ها به زنان قدرت و به افرادی که خیزش‌های کنونی را هدایت می‌کنند، انگیزه داد.

اما شاید انگیزه قوی‌تر سرکوبی بود که زنان به ویژه زنان جوان در خارطوم و دیگر شهرهای بزرگ در دولت بشیر تجربه کردند. بر اساس قوانین نظم عمومی (که در سال 1992 ارائه و در سال 1996 تصویب و اجرایی شد) زنان سودان به دلیل لباس‌هایی که خارج از نزاکت تلقی می‌شد، دستگیر، بازداشت و زندانی می‌شدند و مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند. کسانی که به‌طور خاص به واسطه این قانون قربانی شدند، زنان جوامع فقیر بودند که به‌طور مثال به عنوان دستفروش چای و غذا فعالیت می‌کردند. بیشتر آن‌ها که از مناطق جنگی گریخته‌اند، نسبت به اکثریت جامعه آسیب‌پذیرتر و به ندرت قادر به تأمین قرار وثیقه در زمان دستگیری هستند. برخلاف زنان جوامع توانمند، آن‌ها نتوانسته‌اند توجه زیادی را از سوی رسانه‌های محلی یا بین‌المللی جلب کنند.

در مناطق تحت مناقشه بیرون از خارطوم، سرکوب‌های دولت بشیر علیه زنان بسیار شدیدتر بود و در همین حال تخطی از حقوق بشری در این مناطق بیشتر علیه زنان و کودکان آن‌ها ساری و جاری بود. آن‌ها از سوی نیروهای دولتی یا شبه‌نظامیانی که از سوی دولت حمایت می‌شدند، مورد خشونت‌های جنسی قرار گرفتند، از خانه‌های خود رانده شدند و حالا در شرایط سخت و ناامیدکننده‌ای در دارفور و دیگر مناطق کشور در کمپ‌های ویژه افراد بی‌خانه در حال گذران عمر هستند. به دلیل این مردم بی‌خانمان که اکثریت آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند و پیوستن آن‌ها به اعتراضات بود که این خیزش‌ها تقویت و حمایت شدند.

سرکوب وحشیانه‌ای که زنان تحت دولت بشیر متحمل شده‌اند در کنار سختی‌هایی که به دلیل فساد اقتصادی تجربه کرده‌اند، از جمله دلایل حضور موثر و نقش‌آفرین آنها در اعتراضات سودان است

زنان همچنان که در این اعتراضات مشارکت می‌کردند، به صورت خاص از سوی نیروهای امنیتی و شبه‌نظامیان وابسته به حزب کنگره ملی هدف قرار می‌گرفتند. مشارکت زنان در این اعتراضات خود یک هتاکی برای نیروهای حامی بشیر تلقی می‌شد و به همین منظور احتمالاً اقدامات وحشیانه‌ای برای وادار ساختن خانواده‌ها برای فشار بر دختران و زنان خود و ماندن در خانه طراحی شده بود؛ اما به جای تبعیت از زورگویی نیروهای امنیتی بشیر،‌ زنان جسورتر و مصمم به ادامه مسیر شدند.

سختی‌های اقتصادی و معیشتی احتمالاً‌ زنان را بیشتر برای برعهده گرفتن نقش رهبری در این اعتراضات ترغیب کرده است؛ چراکه آن‌ها در پیشبرد اقتصاد خانواده‌های خود روز به روز بیشتر زیر بار فشار‌ها کمر خم کرده‌اند. آن‌ها می‌دانند که اقتصاد کشور به دلیل فساد و بی‌نظمی در حال فروپاشی است؛ چه در خانه بمانند و مراقب کودکان باشند و چه برای حمایت مالی خانواده‌های خود در کارهای بیرون خانه مشارکت کنند،‌ زنان بیشتر از مردان رنج را احساس می‌کنند و زندگی آنها رفته رفته سخت‌تر می‌شود.

پسران، برادران و شوهرانشان می‌توانند کشور را برای کار در خارج ترک کنند و بسیاری این‌ کار را کرده‌اند؛‌ چرا که فرصت‌های شغلی محدودی در سودان وجود دارد و بیشتر مشاغل نصیب حامیان حزب کنگره ملی یا آن‌هایی می‌شود که آشنایانی در مناصب قدرت در دولت دارند. بر همین اساس زنان همچنان که ایستاده‌اند تا از خانواده خود مراقبت کنند؛ درون خود حس تکلیف عمیق‌تری برای به چالش کشیدن دولتی که منجر به رنجش آن‌ها شده، ایجاد کرده‌اند.

زنان سودانی دلیرانه، جسور و مصمم به مشارکت در اعتراضات در مقیاس وسیع مسیر نقش تاریخی خود را ادامه می‌دهند، نقشی که آن‌ها در جوامع و کشور خود برعهده داشتند. دولت بشیر صرفاً به آن‌ها انگیزه لازم را برای ریختن به خیابان‌ها و انجام کاری داد که در گذشته به آن می‌پرداختند؛ این انگیزه با تجربه خشونت‌های دولت بشیر ایجاد شد. همچنان که معترضان به تحصن‌های خود در اطراف مراکز نظامی ادامه می‌دهند، احتمال سرکوب‌های وحشیانه افزایش می‌یابد. زنی با نام وفاق القریشی در مورد شکنجه و بدرفتاری که وی و دیگر زنان متحمل شده بودند، به بی‌بی‌سی گفت: «ما می‌دانیم که چرا به خیابان آمده‌ایم. هیچ کدام از اتفاقات بدی که برای ما افتاده است، نمی‌تواند ما را از مسیری که می‌رویم منحرف کند.»