جلیقه‌زردهایی که خیابان‌های فرانسه را شخم می‌زنند و داد عدالت سر می‌دهند، صرفاً نماد فرانسه معترض نیستند. آنها حتی تنها معترضین به امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور این کشور نیز نیستند یا آنکه بگوییم تحریک‌شدگان فیس‌بوک و تقصیر را بر گردن این شبکه اجتماعی اندازیم. آنها را حتی نمی‌توان به‌طور صرف حاصل تحریک‌های روس‌ها یا استیو بنن، مشاور رسانه‌ای ترامپ دانست. آنها حتی در قالب صرفاً پیرهن قهوه‌ای‌های با جلیقه شبرنگ نمی‌گنجند.

بیشتر نظریه‌پردازان خارج از فرانسه به این نتیجه ساده رسیده‌اند که این جنبش اعتراضی در واقع اقدامی برای تخریب ریاست‌جمهوری امانوئل ماکرون است. اما واقعاً چه کسی مقصر است؟ تحلیل‌گران فرانسوی نیز تلاش می‌کنند این پدیده را یادآور قرن چهاردهم (شورش طبقه روستایی) اما در قالبی متمدن‌تر منطبق با قرن بیست و یکم (پوپولیسم اینترنتی و اخبار جعلی ناشی از نفرت فریبنده و اغراق‌شده رسانه و نخبگان سیاسی) بدانند.

پاریس برای هفته‌های پیاپی روزهای شنبه شاهد این اعتراضات است و خود را برای طوفان اجتماعی هفته‌های آتی آماده می‌کند. طوفان‌ها معمولاً به‌راحتی از قبل پیش‌بینی‌ می‌شوند، ولی هیچ‌کس از مقیاس و حجم خشونت این اعتراضات که در ماه‌های اخیر دموکراسی فرانسه را به لرزه درآورده است، اطلاع ندارد.

این همه عصبانیت از کجا می‌آیند؟ چرا خشونت؟ چطور ممکن است که از ابتدا، 70درصد مردم فرانسه از این جنبش که مدعی است نماینده قشر تحقیر شده است، حمایت کند؟ اصلاً چطور ممکن است کشوری با سخاوتمندانه‌ترین نظام رفاهی جهان بتواند این میزان خشم عمومی را ایجاد کند؟

جواب سؤال این است: این انقلابی علیه سیاست‌ از سوی غیرسیاسیون است. جلیقه‌زردها چه کسانی هستند؟ اول باید بدانیم که جلیقه‌زردها چه کسانی نیستند. در بررسی که در هفته دوم اعتراضات انجام شد، خشونت‌های فزاینده‌ای در پاریس و دیگر شهرها فوران کرد. در روز اول دسامبر (دهم آذر ماه) بیشتر تخریب‌ها و سوزاندن‌ها از سوی شاخه‌های رادیکال جلیقه‌زردها انجام می‌شد که برخی از آنها مرد و برخی دیگر زن بودند و رنج سنی 20 تا 50 سال داشتند و عموماً از شهرهای در حال مبارزه در شمال فرانسه ازجمله بریتانی و نرماندی به پاریس سرازیر شده بودند.

اما در هفته‌های بعد تقریباً تمام خشونت‌ها از دل گروه‌های چریکی راست و چپ افراطی و بعد جوانان چند نژادی حومه شهرهای بزرگ بیرون می‌آمد که برخی از آنها جلیقه‌های زرد بر تن کرده بودند و برخی دیگر حتی زحمت این کار را نیز به خود نداند.

هرچند که توده جنبش جلیقه‌زردها این خشونت‌ها را تقبیح می‌کند، اما به‌صورت ریاکارانه‌ای به آن تکیه کرده‌اند. اگر این اعتراضات به‌طور صرف مسالمت‌آمیز و غیرمخرب بود، هیچ‌وقت موفق نمی‌شد به این سرعت چنین امتیازاتی را از ماکرون دریافت کند.

جنبش جلیقه‌زردها درواقع یک الگوی جهانی از طغیان رایج پوپولیسم علیه سیاست با لهجه‌ یا بهتر بگوییم شیوه فرانسوی بود.

این جنبش که در ماه اکتبر (مهر ماه) ابتدا از اینترنت آغاز شد، صدها هزار نفر از حامیان آنلاین را در شهرهای کوچک حاشیه‌ای و همین‌طور حومه شهرهای بزرگ به خود جلب کرد. توده جلیقه‌زردها شامل بیکارها، بازنشستگان کم‌درآمد و والدین مجردی بود که در کشمکش برای دریافت رفاه حداقلی یا حداقل دستمزدها بودند. این توده همچنین شامل طبقات کارگری و کارمندی و همچنین صاحبان صنایع کوچکی نیز می‌شد که شاید اوضاعشان از دیگران بهتر بود، اما از احساس مالیات‌های زوری و قیمت‌های بالا ناخرسند بودند. همه این افراد در جریان رونمایی از یک جاده دو بانده با محدودیت سرعت 80 کیلومتر در ساعت که در ماه جولای (تیر – مرداد) معرفی شد، در خشمی عمیق با یکدیگر متحد شدند.

همچون طبقه کارگر انگلیس که به برگزیت رأی مثبت دادند، جلیقه‌‌زردها بر این باورند که در طول چندین دهه بی‌توجهی و بهره‌کشی از سوی سیاست‌مداران سوار بر قدرت و مجذوب ثروتمندان، به آنها خیانت شده است. از طرفی دیگر مهاجرت و ضدیت با اتحادیه اروپا دو موضوع دیگری هستند که به طرز شگفت‌آوری هنوز از دل این جنبش‌ها صدایشان درنیامده است.

همچون جنبش 5 ستاره ایتالیا، آنها اعتراضات خود را از دل اینترنت علیه نهاد دموکراسی آغاز کردند اما اساس جنبش 5 ستاره قویاً جامعه شهری، جوانان و احزاب چپ سابق بودند.

همچون حزب تی پارتی و کمپین ماگا دونالد ترامپ (شعار انتخاباتی ترامپ با مضمون: دوباره آمریکا را قوی کن) در ایالات‌متحده، جلیقه‌زردها در حرکت بین شهرهای بزرگ و تسری، قوی عمل می‌کنند اما برخلاف آنها در مسائل فرهنگی جنبشی ندارند. خدا، هم‌جنس‌گرایان و سلاح که منجر به تحریک محافظه‌کاران غیرشهری آمریکا می‌شود، در جنبش جلیقه‌زردها راهی نداشت. آمریکایی‌ها همچون جلیقه‌زردها از مالیات متنفرند، اما درعین‌حال خواستار مداخله سخاوتمندانه دولت در چنین مسائلی نیز هستند.

در مجموع می‌توان گفت که این جنبش، طغیان علیه سیاست از سوی غیرسیاسیون است. براساس نظرسنجی‌ها از هر 10 جلیقه‌زرد، چهار نفر در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته به راست افراطی رأی دادند، دو نفر به چپ افراطی و باقی آنها رأی ندادند، مگر صرفاً برای مخدوش کردن برگه‌های آرای خود.

بخش میانه‌رو جنبش خواهان انتخاب نامزد‌های خود برای انتخابات آتی پارلمان اروپا هستند. اگر این کار را بکنند و آرای احزاب بنیادین چپ و راست افراطی را بشکنند، درواقع به منفورترین نامزد که ماکرون باشد، کمک کرده‌اند

عصبانیت جلیقه‌زردها قابل درک، اما خشونت برانگیخته غیرقابل فهم است. بسیاری از شهر‌های کوچک در فرانسه از خدمات عمومی و فروشگاه‌هایی برخوردار هستند که شهر‌های مشابه آنها در آمریکا و بریتانیا در حسرت آنها جان می‌دهند. پرداخت‌های رفاهی و حقوق بازنشستگی در فرانسه هر چند که با تورم هم‌خوانی ندارد، ولی همچنان در مقایسه با سایر کشورها سخاوتمندانه‌تر است.

در حالی‌که این جنبش در دل فرانسه آغاز شده است، اما به‌طور مشخص ماشین‌های پروپاگاندای افراط‌گرایی روس‌ها، موتور سایبری خود را برای دامن زدن به شعله‌های این جریان روشن کرده‌ است. با این‌حال بخش عمده‌ای از عصبانیت ذاتی است و نشأت گرفته از حس بی‌عدالتی که باوری فوران کرده از مباحث گمراه شده محلی و گروه‌های اینترنتی عصبانی است که فکر می‌کنند از سوی ثروتمندان فرانسوی مورد خیانت و اهانت قرار گرفته‌اند.

آیا باید این جنبش جدی گرفته شود؟

بله،‌ چرا که آنها در یک توهم آخرالزمانی شبکه اجتماعی، نقشه‌های موهوم و رفاقت‌های گوشه خیابانی سیر می‌کنند. جلیقه‌های شب‌نما به اونیفورم افتخارآمیز و سمبلی برای دیده شدن ناگهانی در دنیای نادیده‌ گرفتن‌ها بدل شده است. یک جنبش با هسته سختی همچون جلیقه‌زردها می‌تواند فرانسه را برای مدتی طولانی درگیر کند.

ماکرون این قضیه را خوب می‌فهمد. وی که نسبت به اتخاذ تصمیم ناشیانه کاهش مالیات ثروتمندان و تجار اقدام کرده و با این اقدام ماشه این شورش‌ها را فشرده بود، دست به یک اقدام انتحاری در تلویزیون زد و امتیازات معقولانه و سخاوتمندانه‌ای را به معترضان اعطا کرد. براساس امتیازات ماکرون، از ابتدای سال جاری میلادی، دستمزدها افزایش شش‌درصدی بلامنازع دارد، مالیات جدید و منفور بر حقوق بازنشستگان لغو می‌شود و به‌مرور حقوق این افراد معاف از مالیات می‌شود. همچنین برخی از کارگران به مناسبت آغاز سال نو 1000 یورو عیدی معاف از مالیات دریافت می‌کنند.

همچون طبقه کارگر انگلیس که به برگزیت رأی مثبت دادند، جلیقه‌‌زردها بر این باورند که در طول چندین دهه بی‌توجهی و بهره‌کشی از سوی سیاست‌مداران سوار بر قدرت و مجذوب ثروتمندان، به آنها خیانت شده است

بعد از این تصمیمات، بخشی از جنبش بی‌رهبر و متنوع جلیقه‌زردها، ازجمله مکانیک‌های خودرو، خدمتکاران خانه‌ها، پیمانکاران ساختمانی بازنشسته، نجارها و بناها، قبول کردند که امتیازات کافی است. آنها معتقد بودند که باید به مسدودسازی جاده‌ها و محاصره پالایشگاه‌ها و یورش به شهر‌های بزرگ پایان داد. به عقیده آنها ادامه شورش‌ها اقتصاد فرانسه را تهدید می‌کند و افکار عمومی علیه آنها شکل می‌گیرد.

اما بخش دیگری از جنبش، خواستار ادامه و کش دادن این اعتراضات است. آنها دیگر مرز اینکه امتیازات بتواند به‌صورت عملی آنها را راضی کند، رد کرده بودند.‌ آنها دیگر خود را نه شورشی، بلکه انقلابی می‌دانند.

آنها می‌خواهند نهاد دموکراسی فرانسه را تخریب کنند و یک‌نهاد تصمیم‌ساز از پایین به بالا، بدون واسطه، به‌وسیله اینترنت ایجاد کنند و قوانین را به‌وسیله رفراندوم تصویب یا منقضی کنند. براساس منطق آنها، سیاسیون از شهرداران روستاها گرفته تا رئیس‌جمهور می‌توانند به‌وسیله رأی‌گیری اینترنتی از کار برکنار شوند.

دیگر اعضای مانیفست غیررسمی جلیقه‌زردها، ائتلاف تکان‌دهنده بین چپ و راست‌های افراطی است. آنها خواهان کاهش شدید مالیات، افزایش سخاوتمندانه پرداخت‌های رفاهی، کاهش برنامه‌های مخارج عمومی و همچنین تسویه بدهی 2.3 تریلیون یورویی ملی هستند.

اما بخش میانه‌روتر جنبش خواهان طی شدن روال عادی سیاست‌ها و انتخاب نامزد‌های خود برای انتخابات آتی پارلمان اروپا در ماه می (اردیبهشت – خرداد) هستند. اگر این کار را بکنند و آرای احزاب بنیادین چپ و راست افراطی را بشکنند، درواقع به منفورترین نامزد که ماکرون باشد، کمک کرده‌اند.

بخش دیگری از جنبش خواهان ادامه شورش‌های اصلی در طول هفته در شهر خود و یورش به شهر‌های بزرگ در پایان هفته هستند. آنها دائماً‌ خواهان برگزاری شورش‌ها در روزهای مختلف در شهر‌ها هستند و کاملاً‌ آگاه هستند که چریک‌های شهری به نام آنها در شهرها به سوزاندن و تخریب می‌پردازند.

جلیقه‌زردها ماکرون را به عدم ارتباط با دنیای واقعی متهم می‌دانند. بخش شبه‌نظامی این جنبش که آلوده پروپاگاندای قدرتمند بودن خود شده است، می‌تواند در همین دام افتد.

منبع: پلتیکو