فرشاد گلزاری

از دیرباز تاکنون تنگه باب‌المندب یکی از گذرگاه‌های آبی استراتژیک دنیا به حساب می‌آمده و حالا هم این اهمیت به دلیل منازعات سیاسی- نظامی اهمیت دوچندان یافته است. اینکه چرا در شرایط کنونی این منطقه برای بسیاری از دولت‌های عربی و حتی غربی به شاهرگ حیاتی تبدیل شده، دلایل گوناگونی دارد اما مهمترینِ آنها را باید جنگ یمن دانست. از سال 2015 تاکنون که بیش از هفت سال است ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی و مشارکت امارات و برخی کشورهای عربی جنگ یمن را کلید زدند، بارها و بارها شنیده‌ایم که مقامات آمریکا، بریتانیا، مصر، امارات، عربستان سعودی و حتی اسرائیل در مورد اهمیت تنگه باب‌المندب سخن رانده‌اند که علت اصلی این واکنش‌ها را باید اتصال این تنگه با کانال سوئز و خلیج عدن دانست. اگر به آمارهای موجود در سطح اقتصاد بین‌الملل نگاهی گذرا داشته باشیم می‌بینیم که حجم گسترده‌ای از حمل و نقل دریایی که اقتصاد بسیاری از کشورهای دنیا را در بر می‌گیرد، از این معبر دریایی انجام می‌شود. واقعیت غیرقابل کتمان آن هم در جهانِ امروز که منازعات تودرتو را تجربه می‌کند این است که اقتصاد و مناسبات تجاری در تمام دنیا بالاترین ارجحیت و اهمیت را برای دولت‌ها در کره خاکی دارد و به همین دلیل اشراف اطلاعاتی و نظامی بر آبراه‌های حیاتی دنیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به این جهت از زمانی که جنگ یمن به وقوع پیوست، به صورت شکلی ما شاهد حملات ائتلاف عربی به این کشور بودیم اما از منظر ماهوی در آنسوی مرزها غربی‌ها خود را مُحِق می‌دانستند و آرام آرام به سمت کسب منافع از این منازعه خیز برداشتند. در این میان پیاده شدن نیروهای آمریکا و بریتانیا در نقاط جنوبی یمن و حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی آنها از ائتلاف عربی یکباره وارد فاز جدیدی شد اما در این میان اسرائیل هم چشمش به صحنه درگیری‌های سیاسی و نظامی یمن بود. واقعیت غیرقابل انکار که سال‌ها قبل توماس فریدمن، تحلیلگر و ستون‌نویس سرشناسِ روزنامه نیویورک‌تایمز در اثنای جنگ سوریه بدان اشاره کرد این است که اصولاً هرجایی که منابع نفتی یا آبراه‌های بین‌المللی قرار دارد، سربازان غرب هم در آنجا پیاده می‌شوند. این تحلیلِ فریدمن نه تنها حالا، بلکه از چند سال پیش در سوریه و یمن اجرایی شده است. اگر به حدود دو سال پیش برگردیم می‌بینیم که امارات متحده عربی با حمایت، تسلیح و آموزش مزدوران سودانی سعی کرد تا مناطق جنوبی یمن را به نام خود اداره کند که تا حدودی موفق شد اما کمی بعد از این سناریو عقب‌نشینی کرد. در همان روزها جزیره «سقطری» که در جنوب یمن و در خلیج عدن قرار داشت توسط نیروهای وابسته به امارات اشغال شد و کمی بعد خبرهایی منتشر شد که نشان می‌داد اسرائیلی‌ها توسط اماراتی‌ها وارد این جزیره استراتژیک شده‌اند و در حال نصب سامانه‌های پدافندی اسپایدر و سامانه‌های شنود بُرد بلند هستند. اینکه چرا امارات دست به چنین اقدامی زد موضوعی است که به توافق ابراهیم و عادی‌سازی روابط تل‌آویو و ابوظبی برمی‌گردد، اما دلیل اصلی، اهمیت باب‌المندب و نیاز اسرائیلی‌ها به تعمیق و گسترش اشرافشان در این منطقه بود.

 میون، بارانداز حیاتی برای تل‌آویو

زمانی که خبر حضور اسرائیلی‌ها در جزیره سُقطری تایید شد صرفاً یمنی‌ها و دولت مستقر در صنعا به این موضوع اعتراض کردند ولی تمام کشورهای عربی و غربی در سکوت کامل در حال تقسیم منافع تجاری، نظامی و امنیتی این پرونده بودند. حالا هم اتفاقی در حال رخ دادن است که تا حد زیادی به ماجرای جزیره سُقطری شبیه است. روز گذشته (سه‌شنبه) روزنامه یمنی الثوره در گزارشی فاش کرد که غرب و اسرائیل به شدت برای کنترل کامل تنگه باب‌المندب از طریق دولت امارات تلاش می‌کنند. طبق این گزارش، امارات به رفتارهای تهاجمی و طرح‌های توسعه‌طلبانه خود در بنادر، سواحل و جزایر یمن از جمله جزیره راهبردی میّون در قلب تنگه باب‌المندب ادامه می‌دهد؛ به گونه‌ای که ابوظبی پس از اشغال نظامی میّون اکنون به دنبال تغییر هویت جمعیتی این جزیره است تا آن را از سرزمین اصلی خود، یعنی جمهوری یمن جدا کند. الثوره در ادامه گزارش خود اعلام کرده که ناظران و کارشناسان معتقدند آنچه در باب‌المندب در جریان است بیانگر اولین هدف در برنامه‌ریزی استراتژیک کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در تمام سطوح سیاسی، نظامی و جغرافیایی بوده و این همان کاری است که امارات با حمایت مالی و نظامی و از طریق تصرف سواحل، بنادر و جزایر یمن از جمله جزیره مّیون و تحویل آن به قدرت‌های غربی و رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد. نکته مهم دیگر این است که امارات در میون در حال اقلیم‌سازی است. اخیراً احمد لملس، استاندار عدن وابسته به دولت مستعفی یمن با انتشار پیامی از امضای توافقنامه با امارات برای ساخت یک شهر مسکونی در جزیره میّون در ورودی تنگه باب‌المندب خبر داد؛ اقدامی که به گفته یمنی‌ها، در چارچوب ازسرگیری تلاش‌های ابوظبی برای تسلط بر این جزیره استراتژیک صورت گرفته است؛ چراکه این پروژه شامل ساخت ۱۴۰ واحد مسکونی، پروژه‌های زیربنایی ازجمله مدارس، واحدهای بهداشتی و سایر امکانات خدماتی است. این اقدام بدون شک دقیقاً همان نیابتی است که تل‌آویو به ابوظبی داده تا بتواند از این طریق دوقلویی برای جزیره سقطری ساخته و پرداخته کند!