فرشاد گلزاری

مجمع عمومی سازمان ملل امسال شاهد چندین واقعه عجیب که بدون شک بر سپهر سیاسی نظام بین‌الملل آثاری به جا خواهد گذاشت. نخستین بحث پرونده جنگ هفت ماهه اوکراین است. جنگی که از حاکم کرملین تا متحدینش در بلاروس و سایر کشورهای دنیا فکر می‌کردند کمتر از یک هفته به نفع مسکو پایان می‌یابد، ولی اینگونه نشد. آن قوه عاقله‌ای که در کرملین بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده اوضاع را اشتباه برآورد کرد و تحلیل‌های مهندسی شده یارانش در وزارت دفاع، سرویس اطلاعات خارجی، سرویس اطلاعات نظامی و حتی وزارت خارجه جملگی غلط از آب درآمد. حالا نه تنها روس‌ها در صحن علنی سازمان ملل متحد از سوی جو بایدن و متحدانش با عنوان «بازنده جنگ و برهم زننده نظم و امنیت جهانی» به دنیا معرفی شده‌اند، بلکه حالا بخش اعظمی از کشورهای دنیا در پشت آمریکا و علیه مسکو قرار گرفته‌اند و بخشی دیگر هم در حال کمک به پیشروی ارتش اوکراین علیه مسکو است. به هر ترتیب آنچه دیده شد این بود که در سازمان ملل هم عمدتاً بسیاری از کشورها بر روسیه تاختند و خواهان صلح در اوکراین بودند اما به نظر می‌رسد که جنگ به این زودی تمام نمی‌شود. فارغ از پرونده اوکراین باید به این موضوع توجه کرد که تمامی کشورها از هر طرف به دنبال آن بودند که تهدیدهای موردنظر خودشان را به رخ دیگری یا دیگران برسانند. به عنوان مثال رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهورِ همیشه ناراضی ترکیه باز هم کُردهای سوریه را تهدید امنیت ملی خود خطاب کرد و به دنبال واسطه‌گری در پرونده اوکراین بود. نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان هم بحران اقتصادی و سیاسی کشورش را لاینحل اعلام کرد و کمی بعد این دو با یکدیگر در حاشیه مجمع عموم دیدار دوجانبه داشتند. اینکه ایران در این راستا به دنبال چه بود و چه شد، در جای خود قابل‌طرح است، زیرا همه به چشم خود دیدند که تفاوت‌های فاحشی در مدل تامین منافع میان ما و آنها وجود دارد؛ اما یک نکته حائز اهمیت است.

یکی از بحث‌برانگیزترین وقایع این روزهای نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل این است که پنجشنبه شب به وقت ایران، یائیر لاپید، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در حین سخنرانی‌اش در صحن مجمع به بحث راه‌حل دوکشوری اشاره کرد؛ موضوعی که در میان رسانه‌ها و سران این رژیم‌ واکنش‌های بسیاری درپی داشت

نکته اصلی این است که تمامی کشورها صرفاً پشت تریبون قرار گرفتند و یکدیگر را متهم به کارشکنی، تجاوز به حقوق عامه و خاصه و حتی اخلال در نظم و امنیت جهانی کردند اما راهکارهایی هم که مطرح می‌کردند بعضاً دو پهلو بود. اینکه ملل متحد چه جایگاهی دارد و اساساً باید چه وظایفی را انجام دهد موضوعی است که مطالب بسیاری در موردش چاپ شده، اما واقعیت غیرقابل انکار بحث منافع‌پرستی و منافع‌خواهی است. در این میان اما اتفاقی رخ داد که به نظر بسیاری از کارشناسان و مقامات مختلف دنیا باید آن را عجیب دانست و این دقیقاً همان موضوعی است که دقیقاً بحث منافع و تامین آن را بیش از پیش برجسته می‌کند و به نوعی نشان می‌دهد که سیاستمداران هیچ ابزاری را برای رسیدن به اهداف و منافع خود کنار نخواهند گذاشت!

اینکه حماس، جهاد اسلامی و سایر جریان‌های مقاومت فلسطین این اقدام بریتانیا مبنی بر انتقال سفارت این کشور از تل‌آویو به قدس را محکوم می‌کنند، دور از ذهن نیست؛ اما مساله اینجاست که احتمال دارد لندن برای پیروزی و تثبیت لاپید روی یک کارت مهم قمار کرده باشد

انتقال سفارت بریتانیا به قدس یا قمار بر سر پیروزی لاپید

یکی از بحث‌برانگیزترین وقایع این روزهای نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل این است که پنجشنبه شب به وقت ایران، یائیر لاپید، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در حین سخنرانی‌اش در صحن مجمع به بحث راه‌حل دوکشوری اشاره کرد. اینکه چرا لاپید دست به چنین کاری زده موضوعی است که می‌تواند دلایل سیاسی و یا حتی دلایل امنیتی داشته باشد اما در تل‌آویو همانند سایر نقاط دیگر، سیاست حتی برخی مواقع بر امنیت هم سایه می‌اندازد. در این میان اما باید دانست که قبل از سخنرانی نخست‌وزیر اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل، برخی از رسانه‌های نزدیک به کابینه اسرائیل اعلام کرده بودند که وی قرار است در مورد راه‌حل دو کشوری سخن بگوید و اساساً گزارش‌ رسانه‌های مختلف اسرائیلی درباره سخنرانی لاپید جنجال بزرگی را در محافل سیاسی این رژیم ایجاد کرده بود. به عنوان نمونه گدعون ساعر، وزیر کار این رژیم در توئیتی مدعی شد که بیشتر مردم و نمایندگان آنها هرگز اجازه نخواهند داد چنین اتفاقی (تشکیل کشور فلسطین) بیافتد و نخست‌وزیر دولت انتقالی از نظر قانونی این اجازه را ندارد که با اظهارات خود به اسرائیل آسیب بزند. تسلئیل سموتریتچ، رئیس حزب صهیونیسم دینی هم صریحا اعلام کرد که لاپید خواستار فشارهای بین‌المللی برای تبلیغ طرحی است که کمتر از خودکشی اسرائیل به حساب نمی‌آید. اما اینکه چرا کسانی تا این حد در اسرائیل مخالف این سخنان لاپید (قبل و بعد از سخنرانی وی) بودند، سوالی است که پاسخ آن را باید در اسناد پیدا کرد. اینکه چپگراهای اسرائیل به دنبال آن هستند که حتی لاپید با محمود عباس دیدار کند موضوعی است که نگاه حزبی را مورد اشاره  قرار می‌دهد اما مساله اصلی این است که عملاً مذاکرات صلح میان دو طرف فلسطینی و اسرائیلی از آوریل ۲۰۱۴ به دلیل مخالفت تل‌آویو با راه‌حل دوکشوری و امتناع از لغو شهرک‌سازی‌ها متوقف شد و تاکنون هم هیچ اتفاقی در این رابطه رخ نداده است. اینکه لاپید معتقد است اسرائیل هرگز اقدامی که امنیتش را به خطر بیندازد، انجام نخواهد داد و قطع ارتباط با فلسطینی‌ها باید بخشی از یک رویکرد سیاسی باشد، دقیقاً همان گفتمانی است که بسیاری از مقامات اسرائیل آن را دنبال می‌کنند اما مساله این است که او در حال استفاده حزبی و جناحی از مساله دوکشوری در اثنای انتخابات داخلی اسرائیل است. او می‌داند که رقیب بسیار مهمی مانند بنیامین نتانیاهو را در مقابل خود دارد و به همین دلیل برای غلبه بر او، به آرای عرب‌زبان‌ها نیاز دارد وگرنه دولت ائتلافی هم به سختی تشکیل خواهد شد. اما جالب اینجاست که اشاره لاپید به مساله دوکشوری زمانی اتفاق میافتد که لیز تراس، نخست‌وزیر تازه‌کار بریتانیا در دیدار با او در حاشیه مجمع عمومی ملل متحده به وی اعلام کرد که لندن در حال بررسی انتقال ساختمان سفارت خود در اسرائیل از تل‌آویو به قدس است. اینکه چرا این دو موضوع با هم در یک نقطه همزمانی دارند بدون شک اتفاقی نیست ولی ماهیت کل ماجرا نشان می‌دهد که عملاً با یک وضعیت جدید از حیث داخلی و خارجی در تل‌آویو روبرو هستیم. اینکه حماس، جهاد اسلامی و سایر جریان‌های مقاومت فلسطین این اقدام بریتانیا را محکوم می‌کنند، در اصل یک حرکت جدید به حساب نمی‌آید اما مساله اینجاست که احتمال دارد لندن برای پیروزی و تثبیت لاپید روی یک کارت مهم قمار کرده باشد!