فرشاد گلزاری

هرچه از 15 آگوست فاصله می‌گیریم، آرام آرام رگه‌های جدیدی از تحولات افغانستان را به چشم می‌بینیم. بدون تردید 15 آگوست در تاریخ افغانستان برای همیشه ثبت خواهد شد؛ چراکه اشرف غنی، رئیس‌جمهوری این کشور بر اساس یک سناریوی از پیش طراحی شده کابل را در روز روشن به طالبان سپرد و بار سفر بست. حال از آن روز حدود 21 روز گذشته است و حالا در حال مشاهده مولفه‌هایی هستیم که به نوعی نشان می‌دهد بازیگران بسیاری در پشت صحنه تحولات افغانستان طی 20 سال گذشته حضور داشته‌اند و حالا در حال رخ عیان کردن هستند.

بدون تردید باید آمریکا را اولین و اصلی‌ترین کشوری دانست که به نوعی توانسته تمام زمام امورِ افغانستان را در دست بگیرد. درست است که نظامیان آمریکایی تا آخرین سرباز خود را از افغانستان خارج و به تعبیر بسیاری از تحلیلگران یک شکست سخت را بعد از دو دهه تجربه کردند، اما باید توجه داشته باشید که آمریکایی‌ها در حال کنترل از راه دورِ افغانستان هستند. نکته اینجاست که تنها کشوری که با طالبان قرارداد مکتوب و علنی در دنیا و مقابل چشم همگان به امضا رسانده، ایالات متحده است و حالا افغانستان در دست جریانی قرار دارد که واشنگتن آنها را وارد کابل کرد. بر همین اساس اگر هم معتقد باشیم که آمریکا در افغانستان شکست خورده یا به تعبیر بسیاری از کارشناسان کشورمان از کابل «فرار کرده»، باز هم نمی‌توانیم روابط پشت‌پرده طالبان با آمریکا و ارتباط آنها با یکدیگر را نادیده بگیریم.

از سوی دیگر اگر هم معتقد باشیم که واشنگتن راه را برای استقرار طالبان در کابل هموار نکرده است، باز هم باید به این موضوع مهم توجه کنیم که ساختار سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا به این جمع‌بندی رسیده که با استقرار بنیادگرایی در افغانستان می‌تواند به راحتی در وهله اول سناریوی توزیع بحران را از سر بگیرد که در این میان سه کشور چین، روسیه و ایران به عنوان رقبای واشنگتن را به تکاپو می‌اندازد. در وهله دوم، هدف آمریکا از ادامه این وضعیت مبهم در افغانستان این است که بتواند مسیر خود را برای پرش به سمت شرق آسیا هموار و مهیا کند. اما در این میان طالبان که حالا کابل را در دست دارد سعی می‌کند تا با مانور رسانه‌ای به گونه‌ای عمل کند تا به همه نشان دهد پوزه آمریکا را به خاک مالیده است.

این مانور رسانه‌ای تا جایی ادامه پیدا کرده که حالا این گروه به صورت واضح به آمریکایی‌ها هشدار می‌دهند که قرار نیست آنها در بحث جهت‌دهی به فرهنگ مردم افغانستان دخالت کنند. به عنوان نمونه روز گذشته (شنبه) سهیل شاهین، سخنگوی طالبان در مصاحبه با فاکس نیوز اعلام کرد که او مخالف دیدگاه‌های غربی است که اصرار دارند زنان باید بدون حجاب آموزش ببینند.

در جای دیگری از این مصاحبه شاهین در پاسخ به سوالی در مورد روابط آینده با ایالات متحده اعلام می‌کند که تمرکز باید بر نحوه همکاری مثبت و سازنده باشد که به نفع هر دو طرف است. این موضع به خوبی موید خبر دو روز پیش است مبنی بر اینکه به‌زودی کمک‌های آمریکا در قالب کمک‌های بشردوستانه و یا پوشش سازمان ملل وارد کابل خواهد شد؛ اما می‌بینیم که وزارت خارجه ایالات متحده همچنان اعلام می‌کند که به هیچ وجه نمی‌خواهد طالبان را به رسمیت بشناسد.

چین و هند با یکدیگر رقابت زیادی دارند و از این سمت پاکستان و هند دشمن دیرین یکدیگر هستند و بر همین اساس اسلام‌آباد قصد دارد با وارد کردن چین به افغانستان جلو نفوذ هند را در این کشور بگیرد

بازی پکن با کارت اسلام‌آباد

تحلیل بندبازی آمریکا و طالبان در پرونده افغانستان به این راحتی تمام نمی‌شود و شاید باید ده‌ها صفحه در مورد آن نوشته شود اما واقعیت این است که در این میان بازیگران دیگری هم وجود دارند که حالا در حال ورود به صحنه سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان هستند.

در راس این بازیگران، پاکستان به عنوان یکی از کشورهایی است که سال‌های سال با هدایت و راهبری طالبان سعی کرده بود تا خود را در پشت صحنه این تحولات پنهان کند ولی هم‌اکنون با سر و صدای زیاد چهره خود را علنی کرده است. مهمترین اتفاقی که طی سه هفته پیش در افغانستان رخ داد، سفر غیرمنتظره  ژنرال فیض حمید، رئیس کل سازمان اطلاعات ارتش (ISI) این کشور به کابل پایتخت افغانستان است.

رسانه‌های پاکستانی ظهر روز گذشته (شنبه) اعلام کردند که ژنرال فیض حمید در راس یک هیات بلندپایه سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی به دعوت شورای مشورتی طالبان، وارد کابل شده است. اهمیت این سفر از آن روست که رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان بعد از حدود دو دهه به صورت آشکار وارد کابل شده است؛ چراکه دست‌پرورده‌های اسلاف سابقِ ژنرال فیض حمید، حالا زمام امور کابل را در دست دارند.

نکته دیگر این است که بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی روزنامه داوون پاکستان، این کشور در کنار ترکیه و قطر در تلاش برای فعال کردن فرودگاه بین‌المللی کابل است. این سفر در حالی انجام می‌شود که روز جمعه ذبیح‌الله مجاهد، وزیر فرهنگ و اطلاع‌رسانی طالبان که به عنوان سخنگوی اصلی این گروه شناخته می‌شود، اعلام کرده بود که طالبان صدای تمام ملت‌های مسلمان منطقه را می‌شنود و به آنها جواب می‌دهد.

این موضع مجاهد باعث شد تا هندی‌ها سخنان اورا علیه خود قلمداد کنند؛ چراکه دهلی معتقد است این اظهارات سخنگوی طالبان به نوعی در جهت شلوغ کردن اوضاع و احوال کشمیر بوده که و آنها این سناریو را ساخته و پرداخته پاکستان می‌دانند.

در این میان اما خبر مهمتری در راستای سفر ژنرال فیض حمید به کابل منتشر شده که نشان می‌دهد طالبان و چین در حال عقد قراردادهای اقتصادی هستند. روزنامه گاردین در گزارش خود که روز گذشته منتشر شده نوشته در اتفاقی که نشان‌دهنده خوش رفتاری دو جانبه بود، چین روز جمعه اعلام کرد که رهبران طالبان حامی ابتکار عمل کمربند و جاده بوده و معتقدند که پروژه‌های مربوط به این طرح برای توسعه و موفقیت این کشور جنگ‌زده خوب هستند.

ساختار سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا به این جمع‌بندی رسیده که با استقرار بنیادگرایی در افغانستان می‌تواند به راحتی سناریوی توزیع بحران را از سر بگیرد که این استراتژی سه کشور چین، روسیه و ایران به عنوان رقبای واشنگتن را به تکاپو می‌اندازد

طالبان نیز در این میان چین را به عنوان مهمترین شریک خود توصیف کرده و بارها اعلام کرده که پکن آماده سرمایه‌گذاری و بازسازی این کشور است. رد و بدل شدن این پیام‌ها آن هم با چاشنی اقتصادی و با محوریت چین و طالبان به خوبی نشان می‌دهد که پاکستانی‌ها در پشت این پرونده قرار دارند و چینی‌ها با کارت اسلام‌آباد در حال نزدیک شدن به طالبان و تضمین گرفتن از آنها برای اجرای پروژه خود هستند.

از سوی دیگر باید توجه داشت که چین و هند با یکدیگر رقابت زیادی دارند و از این سمت پاکستان و هند هم از گذشته با هم دشمن هستند. بر همین اساس اسلام‌آباد هم سعی می‌کند با وارد کردن چین به افغانستان جلو نفوذ هند در این کشور را بگیرد. بر این اساس باید گفت که فعلاً همه چیز به کام پاکستان است و کابل بر مدار اسلام‌آباد می‌گردد.