فرشاد گلزاری

تشنج و درگیری در قاره آفریقا دو قست متفاوت از هم دارد. تشنج نوع اول همان درگیری‌های نظامی و دست و پنجه نرم کردن با تروریسم و افراط‌گرایی است که هر چند وقت یکبار شاهد خروجی تاسف‌بار آن هستیم و عموما هم در جنوب و غرب آفریقا این مدل‌ها دیده می‌شود. اما تشنج دوم فضایی کاملا متفاوت دارد؛ به گونه‌ای که این فضا اساساً سیاسی است و هیچ مولفه‌ای در مورد عناصر نظامی و خشن در آن دیده نمی‌شود و بالعکس تمام این روند، سیاسی است.

واقعیت این است که در شمال آفریقا که کشورهای غنی‌تری نسبت به مرکز، غرب و جنوب آفریقا به حساب می‌آیند، عموماً منازعه‌ها با دخالت کشورهای غربی حل و فصل می‌شود یا حداقل ورود آنها با عث می‌شد که فاز خشونت‌بار آن کمتر شود که نمونه علنی آن را باید لیبی دانست. دلیل دخالت و ورود غرب به تحولات سه سال اخیر این کشور به آن جهت بود که سواحل لیبی مشرف به خاک اروپا و به خصوص ایتالیا، یونان و بلغارستان بود و تشدید این تنش‌ها می‌توانست در وهله اول بحران پناهجویان را روانه اروپا کند و در فاز دوم مشکلات امنیتی به وجود بیاورد. در این میان باید توجه داشت که همسایگان لیبی ه برای اروپایی‌ها از ارزش بالایی برخوردار بودند که یکی از آنها الجزایر و دیگری مراکش بود که غربی‌ها در آنجا منافع زیادی داشتند.

پس از عادی‌سازی روابط مراکش و رژیم صهیونیستی یکی از منتقدان این اتفاق سیاسی، الجزایر بود و تا امروز نه تنها اسرائیل را به رسمیت نشناخته است، بلکه همچنان برای اشاره به نام آن از ترکیب رژیم صهیونیستی استفاده می‌کند

در این بین توجه داشته باشید که اساساً هر دو کشور مستعمره دو قدرت بزرگ اروپایی بوده‌اند و هنوز هم ریشه‌هایی از حضور و نفوذ آنها بر پیکره الجزایر و مراکش دیده می‌شود؛ به گونه‌ای فرانسه در الجزایر از قدیم‌الایام نفوذ داشته و اسپانیا هم در مراکش حضور قابل ملاحظه و نفوذ قوی دارد. این دو کشور که اساساً از دین اسلام و مذهبی سنی پیروی می‌کنند، از قئیم اختلاف‌هایی با یکدیگر داشته‌اند که حالا این اختلاف‌ها جنبه عمیق‌تر و علنی‌تر به خود گرفته است. حدود یک ماه پیش محمد ششم، پادشاه مراکش در سخنرانی که به مناسبت سالروز به تخت نشستن خود داشت، در راستای عبور از تنشی که طی چند هفته گذشته میان مراکش و الجزایر شدت یافته، بار دیگر از عبدالمجید تبون، رئیس‌جمهور الجزایر برای همکاری و دیدار با یکدیگر در اولین فرصت مناسب جهت تقویت روابط برادرانه دو کشور که ملت‌هایشان در طول چند سال مبارزه مشترک ایجاد کردند، دعوت کرد اما هیچ پاسخی از الجزایر به او داده نشد.

قبل از آن هم مقامات الجزایر کشور مراکش را به جاسوسی برای اسرائیل از طریق نرم‌افزار جاسوسی پگاسوس متهم کرده بودند ناصر بوریطه، وزیر امور خارجه مراکش صریحا این موضوع را رد کرد و به نوعی خواهان مجازات شایعه پراکن‌ها شد. منظور او کسانی بودند که در الجزایر آنها را متهم کرده بودند و حالا همین اظهارات هم مجدداً دایره تنش را گسترده‌تر کرد. نزاع در حال وارد شدن به سیر نزولی بود که یکباره سخنان رئیس‌جمهوری الجزایر اوضاع را بهم ریخت.

عبدالمجید تبون با اظهارات خود به نوعی کار را یکسره کرد. او اعلام کرد که اقدامات خصمانه مکرر رباط علیه الجزایر، ما را ملزم کرد که علاوه بر تشدید نظارت امنیتی در مرزهای غربی، روابط دو طرف را نیز مورد بازبینی قرار دهد.

اسرائیل محور اختلاف

تشدید تنش میان دو طرف به جایی رسید که چندی پیش رمطان لعمامره، وزیر خارجه الجزایر در مقابل دوربین خبرنگاران اعلام کرد که کشورش روابط دیپلماتیک با مراکش را قطع کرده و این تصمیم جمعی سیاستمداران الجزایر بوده است.

اما حالا سوال این است که چرا این دو همسایه تا این حد به جان یکدیگر افتاده‌اند؟ واقعیت این است که دو مورد مهم این دو همسایه را به اینجا کشانده است. نخست بحث صحرای غربی و مساله به شدت مهم جبهه پولیساریو است.

واقعیت این است که روابط الجزایر و مراکش در آستانه دستیابی به راه‌حلی برای اختلافات بود که برخی اظهارات سیاسی بحران را به نقطه اول بازگرداند، اما در واقع مساله صحرای غربی مهمترین اختلاف دو کشور است. به این شکل که مراکش، الجزایر را به حمایت از جبهه جدایی‌طلب پولیساریو متهم می‌کند اما الجزایر این موضوع را یک مساله بین‌المللی می‌داند و حتی در این میان مقامات الجزایر بارها اسنادی را نشان داده‌اند که می‌گوید این جبهه از اسپانیا تقویت می‌شود.

واقعیت این است که بحث صحرای غربی و مساله حمایت الجزایر از جبهه پولیساریو توسط مراکش بارها مطرح شده اما مستنداتی در مورد آن ارائه نمی‌دهند و حتی اسنادی از حمایت اسپانیا از پولیساریو اخیراً منتشر شده است

اما موضوع دوم که به شدت از محور اول مهم‌‌تر است، عادی‌سازی روابط مراکش با اسرائیل است. پس از عادی‌سازی روابط میان مراکش و رژیم صهیونیستی یکی از منتقدان این اتفاق سیاسی، الجزایر بود. این کشور تا همین امروز نه تنها اسرائیل را به رسمیت نشناخته است، بلکه همچنان برای اشاره به نام آن از واژه رژیم صهیونیستی استفاده می‌کند که این موضوع یک نزدیکی میان ایران و الجزایر ایجاد کرده است. به همین دلیل مقامات اسرائیل بارها از این اقدام مراکش ابراز نگرانی کرده‌اند. به گونه‌ای که یائیر لاپید، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی که به تازگی به مراکش سفر کرده بود در یک کنفرانس خبری در پایان این سفر خود نسبت به نزدیک شدن ایران و الجزایر به یکدیگر ابراز نگرانی کرد.

نکته دیگر این است که بنا به نظر لاپید این نگرانی به دلیل نزدیک شدن الجزایر به ایران و موج مخالفتی است که علیه پذیرش اسرائیل در اتحادیه آفریقا به‌عنوان عضو ناظر به راه انداخته، بوده است و به همین دلیل باید گفت دلیل سوم اختلاف میان مراکش و الجزایر، حمایت از عضویت اسرائیل در اتحادیه آفریقا بوده است. در همین راستا وزارت خارجه الجزایر در بیانیه‌ای در واکنش به اظهارات اخیر یائیر لاپید اعلام کرده که تیم لاپید و بنت قصد دارند که رژیم اشغالگر را به یک ماجراجویی خطرناک علیه الجزایر بکشاند. این در حالیست که اخیراً عربسنان سعودی هم به این پرونده ورود پیدا کرده است و اخیراً فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه عربستان با ناصر بوریطه، وزیر خارجه مراکش و رمطان لعمامره، وزیر خارجه الجزایر گفتگوی تلفنی کرد و خواهان حل مشکلات شد.

از سوی دیگر سامح شکری، وزیر خارجه مصر نیز با بوریطه و لعمامره برای حل دیپلماتیک بحران میان دو کشور گفتگوی تلفنی کرد و بگفته شده که اوضاع در حال روبراه شدن است، اما اظهارات روز گذشته مراکشی‌ها مجدداً اوضاع را بهم ریخت.

به صورتی که عمر هلال، نماینده دائم مراکش در سازمان ملل اعلام کرد که الجزایر و جبهه پولیساریو یکی از بدترین اشکال نقض حقوق بشر را در ائضاع مرتکب شده و کودکان را به خدمت نظامی می‌گیرند. این تنش‌ها اگرچه ممکن است داخلی و اختلاف میان دو همسایه باشد اما واقعیت این است که محور اصلی این تنش بر اساس مستندات چیزی نیست جز «اسرائیل»!