نمایش نهایی در جنگ برای کنترل لیبی در شرف وقوع است؛ جنگی که بزرگترین میادین نفتی آفریقا جایزه آن است. پایگاه آبزرور در تحلیلی درباره وضعیت لیبی می‌نویسد: در اوت ۲۰۱۱ در حالی که شورشیان لیبیایی با پشتیبانی جنگنده‌های ناتو حمله به طرابلس را آغاز کردند، سرهنگ معمر قذافی با ایراد یک سخنرانی از حامیانش خواست از این کشور در برابر مهاجمان خارجی دفاع کنند. او در پیامی که از سوی شبکه تلویزیونی حامی حکومت وی پخش شد عنوان کرد: دسیسه‌ای برای کنترل نفت لیبی و کنترل اراضی لیبی و مستعمره کردن دوباره لیبی وجود دارد. این غیر ممکن است غیر ممکن! ما تا آخرین مرد و زن برای دفاع از لیبی از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب خواهیم جنگید. دو ماه بعد این دیکتاتور در زادگاهش یعنی شهر سرت از درون یک کانال سردرگم و خونین بیرون کشیده و کشته شد. با گذشت ۹ سال و بروز دومین جنگ داخلی در لیبی درستی سخنان قذافی خودنمایی می‌کند. در حالی که آمریکا از نقشی که در سقوط وی ایفا کرد عقب نشینی کرده، مجموعه‌ای از قدرت‌های منطقه‌ای جسارت یافته و روانه لیبی شده‌اند. با نزدیک شدن درگیری‌ها به سمت شهر سرت، دروازه هلال نفتی لیبی، درگیری نهایی بالقوه بر سر کنترل ثروت نفتی این کشور در شرف وقوع است. بخت و اقبال شهر سرت بعد از مرگ قذافی دگرگون شد. این شهر که زمانی یک ویترین درخشان برای دورنمای آفریقا به شمار میرفت میزبان ویلاهای مجلل متعلق به عوامل وابسته به رژیم قذافی بود. در هفته‌های اخیر این شهر و بیابانهای اطرافش با نقض تحریم تسلیحاتی بین‌المللی، پر از تسلیحات و نیروهای جنگجو شده است. نیروهای وفادار به دولت مستقر در طرابلس در حال بسیج در یک طرف خط مقدم درگیری و نیروهای ژنرال خلیفه حفتر در حال صف بستن در طرف دیگر هستند. یکی از محورهای جنگ مربوط به بزرگترین گنجینه لیبی یعنی بزرگترین ذخایر نفتی در کل قاره آفریقا است.

دولت مستقر در طرابلس در حالی که مجبور به کاستن از حقوق کارمندان دولتی شده، هم اکنون در حال هزینه کردن از ذخایر به ارث برده از دوران قذافی است و به شدت چشم به غلبه بر نیروهای تحت کنترل خلیفه حفتر دارد. این دولت تحت عنوان دولت توافق ملی واقع در غرب لیبی سال 2015 اعلام موجودیت کرد و رسماً توسط سازمان ملل به عنوان دولت مشروع این کشور به رسمیت شناخته شد. این دولت مخالف با دولت مستقر در طبرق است؛ دولتی که بعد از کوچ نمایندگان پارلمان به این شهر واقع در شرق لیبی در پی انتخاباتی پر مناقشه تشکیل شد. دولت طبرق، خلیفه حفتر، یک فرمانده سابق ارتش در دوران معمر قذافی و از دارایی‌های سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، را به منظور رهبری ارتش ملی لیبی در همان سال منصوب کرد. حامیان اصلی دولت توافق ملی لیبی ترکیه و قطر هستند که دوست اخوان المسلمین به حساب می‌آیند. یک حامی دیگر آن نیز تا حدی ایتالیا است که به روی دولت توافق ملی لیبی برای متوقف ساختن موج روانه شدن مهاجران به سمت سواحلش حساب باز کرده است. این درگیری به سبب پویایی‌های قبیله‌ای، اشاعه جنگهای پهپادی و حضور گسترده‌تر از هر زمان مزدوران خارجی هر چه بیشتر پیچیده می‌شود. گروه امنیتی واگنر مرتبط با دولت روسیه، از سال گذشته حمایتهای تاکتیکی کلیدی از ارتش ملی لیبی به عمل آورده است. حدود ۱۰ هزار سوری که همچنان جنگ نیابتی در کشورشان ادامه دارد نیز همچنین برای هر دو طرف جنگ در لیبی می‌جنگند آنها در واقع جذب حقوق‌های پیشنهادی بالایی شده‌اند که نمی توانند در خانه کسب کنند. هر دو دولت به جذب نیرو و مزدور از چاد، سومالی و سودان متهم شده‌اند و تمام اینها برای یک چیز است: نفت!