فرشاد گلزاری

هر چند وقت یکبار شاهد انتشار خبر یا مجموعه‌ای از اخبار در مورد عراق هستیم که تعجب بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات در سطح دنیا را به دنبال دارد. این اخبار در مقطعی، درون‌مایه امنیتی داشت و عموماً مسائلی مانند انفجارها، حملات داعش یا  مسائل اینچنینی را دربرمی‌گرفت که البته اکنون هم هر چند وقت یکبار شاهد این اخبار هستیم. بخش دیگری از این اخبار به مسائل سیاسی عراق، اعم از درگیری‌های داخلی، نزاع میان سه ضلع جمعیتی (سنی، شیعه و کُرد)، سیاست خارجی بغداد و فسادهای اقتصادی و اداری برمی‌گردد که اتفاقاً در یکسال اخیر این موضوعات بیش از محورهای اول موردنظر بوده است. هم‌اکنون هم این روند به قوت خود باقیست و تحولات عراق به سمت و سویی می‌رود که بسیاری معتقدند نشان از آن دارد که دولت فعلی عراق به ریاست «مصطفی الکاظمی» در حال حل و فصل عاقلانه و موشکافانه مشکلات و مصائبی است که مردم عراق از آن رنج می‌برند. اگرچه این تحلیل تا حد و حدود زیادی درست به نظر می‌آید، اما مساله اینجاست که نخست‌وزیر فعلی عراق که سومین نامزدِ معرفی شده برای تصدی این پست به حساب می‌آمد، از زمان تصدی‌ این سمت، همواره با موانع و مشکلاتی روبرو شده است که بر دو محور سیاست داخلی و سیاست خارجی استوار است. الکاظمی یک چهره امنیتی است که اتفاقاً عمری را در رسانه‌ها و مطبوعات گذرانده تا حدی که در مقطعی ریاست سرویس اطلاعاتی عراق را به عهده گرفت. خاستگاه او طیف شیعیان عراق است و به همین دلیل است که عده‌ای معتقدند او از دیرباز تاکنون روابط خوبی با ایران داشته و دارد. برخی دیگر معتقدند که او بیش از آنچه به سمت تهران متمایل باشد، دوست دارد تا با آمریکایی‌ها وارد مناسبات شود و به همین دلیل، شاهد انتشار و تهیة تحلیل‌های دوگانه در فضای رسانه‌ای عراق و منطقه در این راستا هستیم. واقعیت این است که الکاظمی همانگونه که در زمان سوگند خوردنش در پارلمان گفته بود، به دنبال آن است تا بتواند موانع و مشکلات را در داخل و خارج از عراق به گونه‌ای مرتفع کند که در ابتدا منافع ملی کشورش تامین شود و در وهله دوم شرکایی که طی سال‌های اخیر با بغداد همراه و همسو بوده‌اند را، کنار خود حفظ کند. در این مسیر شاهد آن بودیم که او اخیراً به دیدار مسئولات حشد‌الشعبی رفت و صریحا اعلام کرد که اگر این جریان در عراق وجود نداشت، بدون تردید داعش مناطق بسیاری از عراق را به اشغال خود درمی‌آورد و سرنوشت کشور نامعلوم بود.

 اینکه آمریکایی‌ها، ضد تروریسمِ عراق را به سمت مقر تیپ 45 کتائب حزب‌الله هدایت کردند به این معناست که آنها حشدالشعبی را در مقام تروریسم می‌شناسند و از سوی دیگر نشان می‌دهد آمریکایی‌ها اساساً چنین مسائلی را با الکاظمی هماهنگ نمی‌کنند!

بسیاری در داخل عراق و کشورمان، از اینکه الکاظمی بر حشدالشعبی مُهر تایید زد، استقبال کردند؛ اما کمی بعد که خبر مذاکرات استراتژیک میان بغداد و واشنگتن منتشر شد، بسیاری از افرادِ منتسب به همین طیف سکوت اختیار کردند! زمانی که قرار بود مذاکرات میان بغداد و واشنگتن شروع شود، نخست‌وزیر عراق اعلام کرد که بر خروجِ نیروهای آمریکایی از این کشور تاکید خواهد شد و پس از آن، در بیانیه‌ مشترکی که از سوی دو طرف (پس از مذاکره) منتشر شد، کاهش تعداد نیروهای آمریکایی در عراق مورد اشاره قرار گرفت و هیچگونه اشاره‌ای به عقب‌نشینی کامل یا خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشد. درست است که مسائلی از قبیل همکاری‌های بهداشتی برای مبارزه با شیوع کرونا یا تقویت مناسبات اقتصادی از جمله محورهای گفت‌وگوهای مذکور بوده است، اما واقعیت این است که آمریکایی‌ها این مذاکرات را به این بهانه ترتیب دادند که به دولت عراق و حتی به دنیا بگویند که قرار نیست از این کشور خارج شوند.

هجمه به حشدالشعبی:

تزریقِ تنش، مخابره پیام

در این راستا، شیعیان و به خصوص ائتلاف الفتح به رهبری هادی العامری و دولت القانون به ریاست نوری المالکی پس از پایان مذاکرات مذکور مجدداً بر خروج آمریکا از عراق تاکید کردند اما طیف کُردها و اهل تسنن عراق مخالف خروج آمریکایی‌ها هستند. تنش در داخل پارلمان عراق به خوبی نشان می‌دهد که الکاظمی در داخل هم با مشکلات عدیده‌ای روبرو بوده و به همین دلیل است که می‌بینیم او می‌خواهد طی هفته‌های آینده به آمریکا سفر ‌کند و در مورد محتوای مذاکرات استراتژیک، با مقامات واشنگتن به بحث و تبادل نظر بپردازد. در این میان آمریکایی‌ها همچنان نگران دو موضوع هستند. نخست اینکه ایران به دلیل نفوذش در عراق، مانع از انعقاد این قرارداد امنیتی شود و دوم اینکه بازوهای تهران در این مدت منافع ایالات متحده را به خطر بیندازند. به همین دلیل ما  شاهد آن بودیم که روز گذشته یگان‌هایی از نیروهای مبارزه با تروریسم عراق با کمک نیروهای آمریکایی به مقر تیپ ۴۵ گردان‌های حزب‌الله در منطقه البوعثیه در جنوب شرق بغداد یورش بردند و سه تن از فرماندهان آن را بازداشت کردند. البته برخی منابع، شمار بازداشت‌شدگان را 13 تن اعلام کردند اما مساله تعداد یا ارقامِ مطرح شده در این جریان نیست؛ بلکه مساله، اقدامی است که به صورت مشترک توسط نیروهای آمریکا و ضدتروریسم عراق علیه حشدالشعبی صورت گرفته است. اینکه آمریکایی‌ها نیروهای ضد تروریسمِ عراق را به سمت مقر تیپ 45 کتائب حزب‌الله هدایت کرده‌اند به این معناست که آنها حشدالشعبی را در مقام تروریسم می‌شناسند اما اینکه چرا ضد تروریسم عراق آنها را در این ماموریت همراهی کرده، بحث دیگری است. همراهی ضد تروریسمِ عراق با آمریکایی‌ها علیه کتائب حزب‌الله به خوبی نشان می‌دهد که واشنگتن در حال قدرت‌نمایی است و می‌خواهد به تهران و بغداد نشان دهد که نه تنها  از عراق خارج نخواهد شد، بلکه منافع دیگران را هم به خطر می‌اندازد.

آمریکایی‌ها مذاکرات استراتژیک را به این بهانه ترتیب دادند که به دولت عراق و حتی به دنیا بگویند که قرار نیست از این کشور خارج شوند؛ چراکه فقط در مورد کاهش تعداد نظامیان صحبت شده است نه خروج آنها!

این اقدامِ‌ آمریکایی‌ها آن هم در آستانه سفر الکاظمی به واشنگتن و سپس ایران و عربستان، گویای این است که او همچنان تحت فشار است و از سوی دیگر آمریکایی‌ها اساساً چنین مسائلی را با او هماهنگ نمی‌کنند. طبیعتاً علاوه بر عراق و آمریکا، کشورهایی مانند عربستان، امارات، بریتانیا، ایران و حتی اسرائیل و مصر هم منتظر آن هستند تا ببینند چه اتفاقی در خصوص مذاکرات استراتژیک می‌افتد تا بتوانند بر اساس آن راهبردهای خود را تنظیم کنند. واکنش جریان‌های سیاسی به بازداشت فرماندهان حشدالشعبی به جایی رسید که طیف‌های مختلف عراق بر سر تشکیل یک کمیته امنیتی برای تحقیق در خصوص این واقعه با یکدیگر توافق کردند و به نظر می‌رسد فشارهای زیادی طی چند روز آینده بر نخست‌وزیر عراق بار شود. اینکه یکباره خبرگزاری رویترز از وجود یک فرد ایرانی در میان بازداشت‌شدگان خبر می‌دهد و کمی بعد آن را تکذیب می‌کند، یا اینکه خبرگزاری العربیه عربستان برای حمله به مقر کتائب حزب‌الله عراق، ویژه برنامه تدارک می‌بیند، نشان می‌دهد که یک سناریوی جدید برای بایکوت حشدالشعبی و زیرمجموعه آن در عراق تدارک دیده شده که ادامه آن می‌تواند الکاظمی را به فهرست نخست‌وزیرهایی اضافه کند که هم‌اکنون در خانه خود مشغول مطالعه روزنامه هستند و عملاً از عرصه سیاسی کنار گذاشته شده‌اند. این مساله دقیقاً الکاظمی را بر سر یک دوراهی قرار می‌دهد که یک سر آن به تهران و سوی دیگرش به واشنگتن ختم می‌شود؛ هرچند که او به دنبال ایجاد توازن در سیاست خارجی عراق است!