فرشاد گلزاری

انتشار کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد؛ خاطرات کاخ‌سفید» که قرار است امروز به صورت رسمی در سراسر آمریکا از آن رونمایی شود، جدیدترین دردسر دولت ترامپ به شمار می‌آید که به زعم بسیاری از تحلیلگرانِ ایالات متحده نوعی از یک افشاگری روایی به حساب می‌آید. اگر نگاهی گذرا به تاریخ چهار ساله دولت ترامپ بیندازیم به وضوح می‌بینیم که دولت او در تاریخ ایالات متحده آمریکا تنها کابینه‌ای است که همه هم‌قطاران او یک به یک از آن جدا شدند و به گوشه‌ای نشستند. این گوشه‌نشینی صرفاً به معنای آن نیست که جداشدگان از قطار ترامپ در حال تماشای وی هستند، بلکه تمام آنها به دنبال آن هستند تا فرصت خوبی برای تلافی به دست بیاورند و ضربه نهایی را بر پیکره کاخ‌سفید وارد کنند. به عنوان مثال کتاب «آتش و خشم» که توسط مایکل وولف حدود دو سال پیش نوشته شد و در ایران هم در چندین نوبت چاپ شد، یکی از همان ضرباتی است که به ترامپ وارد کردند و در مقطعی به تیتر یک اخبار و محور اصلی حرف و سخن‌ها تبدیل شد. بدون تردید این مدل از افشاگری برای مقطعی می‌تواند یک جو رسانه‌ای و سیاسی سنگین برای ترامپ یا هر شخص دیگری به وجود بیاورد؛ اما واقعیت این است که حافظه سیاسی و تاریخ بشر در تمام کره زمین، ثابت نیست و خیلی زود از بین می‌رود. در این راستا بحث دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که جداشدگان از قطار کاخ‌سفید در دولت ترامپ چگونه از متن به حاشیه رانده شدند و اساسا شخصیت آنها برای افشاگری در چه حد و سطحی است؟ بگذارید کمی مشخص‌تر در این مورد صحبت کنیم.

زمانی که رکس تیلرسون، وزیر خارجه پیشین دولت ترامپ، توسط وی از چینش نفرات کابینه کنار گذاشته شد، بسیاری بر این باور بودند که همانند بسیاری از کسانی که از کاخ‌سفید بیرون آمدند، دست به افشاگری و نوشتن کتاب خواهد زد؛ اما دیدیم که این اتفاق نیفتاد. بسیاری معتقدند که ترامپ و بسیاری از مشاوران و نزدیکان او مانند رودی جولیانی(وکیل ترامپ)، دست به تهدید تیلرسون زده‌اند و به همین دلیل او از افشای برخی اطلاعات و دلایلی که موجب کنار گذاشتنش شده بود، خودداری کرده است. این تحلیل ممکن است درست باشد اما باید متوجه باشیم که افشاگری آن هم در چنین سطوحی، بیش از هر چیز به شخصیتِ فردیِ افشاکننده برمی‌گردد. تیلرسون یک مدیر موفق در عرصه اقتصادی و خصوصاً کمپانی‌های نفتی بزرگ آمریکا بود که اتفاقاً با روس‌ها هم رابطه خوبی داشت. ترامپ هم به همین دلایل او را به عنوان وزیر خارجه انتخاب کرد تا بتواند دیپلماسی اقتصادی را در چارچوب دیپلماسی سیاسی و چند جانبه جلو ببرد. به همین دلیل او بعد از آنکه اختلافاتش با ترامپ بالا گرفت کنار گذاشته شد و به سراغ حرفة اصلی خود رفت و عملاً بر تمام گمانه‌زنی‌ها خط بطلان کشید. از سوی دیگر او همانند بسیاری از نفراتی که کنار ترامپ بودند، تندرو و متعصب به حساب نمی‌آید. این مولفه‌ها در مورجیمز متیس (وزیر دفاع پیشین ترامپ) هم صدق می‌کند، اما بدون تردید در مورد «جان بولتون» نمی‌توان اینگونه فکر کرد و به این جمع‌بندی رسید.

بولتون از حیث شکلی و ماهوی، نماینده طیف گردن سرخ‌ها بود و همین موضوع باعث می‌شد تحلیلگران امور امنیتی، دفاعی و نظامی سخنان بولتون را مو به مو گوش دهند؛ چراکه هر لحظه ممکن بود او فرمان یا دستوری بدهد که در یک جای دنیا قیامت به پا شود

روایتی از اتاق بحران زنده!   

زمانی که جان بولتون از سوی ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی برگزیده و. به دنیا معرفی شد، نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای اروپایی این سوال به وجود آمد که چرا یک «تندرویِ گردن سُرخ» به این سمت گماشته شده است؟ گردن‌سرخ‌ها طیفی از ساکنان جنوب امریکا و مناطقی هستند که تمام زندگی‌شان کشاورزی است و علاوه بر آن بسیار متعصب هستند. تعصب آنها به پرچم، سرود ملی، قانون اساسی و همچنین منافع ملی ایالات متحده در کنار تأکید بر مذهب، مولفه‌هایی است که آنها را یک طیف هجومی و جنگجو در تمام عرصه‌ها به حساب می‌آورد. بولتون از حیث شکلی و ماهوی، دقیقاً نماینده این طیف بود و همین موضوع باعث می‌شد تا تحلیلگران امور امنیتی، دفاعی و نظامی سخنان بولتون را مو به مو گوش بدهند؛ چراکه هر لحظه ممکن بود او فرمان یا دستوری بدهد که در یک جای دنیا قیامت به پا شود و بوی باروت همه‌جا را فرا بگیرد. ترکیب بولتون - ترامپ قطعاً خطرناک بود اما موضوع زمانی جالب شد که او همانند سایر نزدیکان ترامپ، حذف شد. اینکه مشاور امنیت ملی ترامپ با یک توئیتِ وی از کاخ‌سفید اخراج می‌شود و بعدها دلیل این کار، وجود اختلاف‌های متعدد گزارش می‌شود، نکته‌ای است حاکی از آنکه بولتون توسط ترامپ تحقیر شد و ظاهرا کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد؛ خاطرات کاخ‌سفید» که توسط او نوشته شده است، نوعی تلافی یا انتقام‌گیری به حساب می‌آید.

بدون تردید جایگاه بولتون در کاخ‌سفید است که این کتاب را از مابقی مستثنی می‌کند؛ اما داده‌های موجود حکایت از آن دارد که او پس از انتشار این کتاب مورد غضب ترامپ و تیم حقوقی وی قرار خواهد گرفت. روزنامه دیلی میل روز گذشته (دوشنبه) به نقل از یک منبع کاخ‌سفید گزارش داده که گفته می‌شود دونالد ترامپ که پیشتر این کتاب را بسیار نامناسب توصیف کرده بود، از مشاورانش پرسیده که آیا می‌شود جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا را بابت افشای اسرار محرمانه به زندان انداخت؟ این دقیقاً همان چیزی است که ترامپ می‌خواهد و بدون تردید طی روزهای آینده این اقدام انجام می‌شود. مساله اینجاست که بولتون در کتابش صریحا خاطراتی را روایت کرده که نشان می‌دهد ترامپ عملاً دیوانه‌ای است که همه (و در رأس آن منافع آمریکا) را به زحمت و خطر می‌اندازد. به عنوان مثال او در کتابش به صراحت اعلام کرده که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه و شی جین پینگ، رئیس‌جمهوری چین، هیچ نگرانی از بابت ترامپ ندارند و اساساً او را تهدیدی برای خود نمی‌دانند! در جای دیگری از کتاب، نوع و جنس نگاه ترامپ به اروپایی‌ها و به خصوص امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه مطرح شده که او عملاً از کشورهای اروپایی خوشش نمی‌آمد و حتی آنها را شرور می‌خواند. در مورد کره‌شمالی و روابط ترامپ با کیم جونگ اون هم نکات جالبی آورده شده است که نشان می‌دهد پیونگ‌یانگ خیالش از بابت تهدیدات ترامپ راحت است و بولتون این موضوع را عملاً کاهش هیمنه سیاسی -  امنیتی ایالات متحده می‌داند.

داده‌های کتاب بولتون برای مدتی به خوراک جنگ رسانه‌ای دموکرات‌ها تبدیل خواهد شد، اما بعید به نظر می‌رسد که بتواند پایگاه رای ترامپ در انتخابات 2020 را با ریزش مواجه کند

مسائل دیگری از جمله تهدید کره‌جنوبی توسط ترامپ برای خروج نیروهایش در ازای دریافت پنج میلیارد دلار یا میل او به مذاکره با دولت سوریه برای آزادی زندانی‌های آمریکایی از موضوعاتی است که در کتاب بولتون آمده است، اما نکته اینجاست که تمام این مسائل صرفاً یک روایت است، نه سند قطعی و مدون. اینکه ترامپ بولتون را به دلیل افشای اسناد محرمانه تهدید به زندان و تحمل مجازات مسئولیت کیفری‌اش در این باره کرده، می‌تواند به لحاظ حقوقی برای بولتون دردسرساز شود؛ اما به دلیل اینکه هیچ سند رسمی در مورد اثبات اظهارات بولتون وجود ندارد، این کتاب می‌تواند بابِ انتقاد بر او را باز کند. بدیهی است که داده‌های این کتاب برای مدتی به خوراک جنگ رسانه‌ای دموکرات‌ها تبدیل خواهد شد اما بعید به نظر می‌رسد که این کتاب بتواند پایگاه رای ترامپ در انتخابات 2020 را با ریزش مواجه کند.