فرشاد گلزاری

  پس از فراز و فرودهای متعدد بالاخره دوشنبه شب به وقت تهران اخباری در مورد توافق بنیامین نتانیاهو (رهبر حزب لیکود) و بنی گانتس (رهبر ائتلاف آبی - سفید) بر سر تشکیل دولت ائتلافی اسرائیل منتشر شد که به سرعت به تیتر اول تمام رسانه‌های دنیا تبدیل شد. اهمیت تشکیل کابینه رژیم صهیونیستی از دو دیدگاه قابل بررسی و تحلیل است. در نمای اول باید متوجه بود که این کابینه پس از برگزاری سه دور انتخابات تشکیل شده که به نوعی نشان‌دهنده پایان بیش از یکسال بی‌دولتی است. شکی وجود ندارد که در این مدت بسیاری از شهروندان سرزمین‌‌های اشغالی از عدم استقرار دولت رنج برده‌اند و حتی زندگی بسیاری از آنها همراه با ترس بوده است. منظور از اینکه می‌گوییم زندگی آنها همراه ترس توام با تزلزل اجتماعی و سیاسی است، این نیست که نبود دولت در اسرائیل آنها را با مشکل روبرو کرده، بلکه مقصود از طرح این مساله نتایج سیاست‌هایی است که سیاستمداران مستقر در تل‌آویو طی چند سال اخیر خصوصاً در بازه زمانی برگزاری سه دور انتخابات زودهنگام در دستور کار قرار داده‌اند. شاخص‌ترین آنها را می‌توان نتانیاهو دانست. او نخست‌وزیری است که سال‌های طولانی در این مقام حضور داشته و در این مدت با توجه به گرایش دست‌راستی‌ او و حزبش، راهبردهای سخت و کوبنده در دستور کار لایه‌های سیاسی، امنیتی و نظامی اسرائیل قرار گرفته است. یکی از سناریوهایی که او طی چند سال اخیر در دستور کار قرار داده، تقابل علنی با جریان‌های مقاومت فلسطینی است. نتانیاهو در این مسیر تلاش کرده تا از عملیات‌های مرکبِ نظامی – اطلاعاتی علیه حذف مخالفانی که او آنها را تهدیدِ ملتِ یهود می‌داند استفاده کند. به عنوان مثال شاهد آن بودیم که در روند برگزاری سه دور انتخابات کنست، حملات گوناگونی علیه مواضع جهاد اسلامی، حماس و سایر گروه‌های فلسطینی انجام شد ولی مساله اینجاست که تمام حملات جنگنده‌ها با پیش‌زمینه و اطلاعاتی صورت گرفته که موساد اقدام به جمع‌آوری اطلاعات آن کرده بود. از سوی دیگر این روند در سایر کشورهای منطقه به صورت کاملاً مشهود و متداول اتفاق افتاده است که بخشی از آن را می‌توان در سوریه و حتی عراق دنبال کرد. شاید هدف از اجرایی کردن این عملیات‌ها (همانگونه که نتانیاهو گفته است) مبارزه با تهدیدات اسرائیل باشد اما اگر نگاهی به زمانِ این عملیات‌ها بیاندازیم به خوبی می‌بینیم که نتانیاهو در این بازه زمانی سعی کرده تا از این سناریوهای امنیتی برای مطرح کردن خود به عنوان ناجی مردم اسرائیل استفاده کند تا در نهایت بتواند بر میزان آرای خود و حزبش تاثیر مثبت بگذارد. همین موضوع دقیقاً به دلیلی برای انتقاد از نتانیاهو بدل شد و طی سه دور انتخابات، او حتی از سوی عناصر همسو و هم‌حزبی‌های خود مورد انتقاد و حمله قرار گرفت. این اقدام‌ها بدون تردید باعث تحریک مقاومت فلسطین و همچنین دست به کار شدن آنها برای پاسخگویی به حملات و ترورهای اسرائیل شد و در اینجاست که «گسست میان ملت و دولت» به وجود آمد که خروجی آن به مراتب هزینه‌های سیاسی زیادی برای نتانیاهو به وجود آورد؛ چراکه ناامنی و فرود موشک‌ها و به صدا درآمدن آژیر خطر و هشدار در سرزمین‌های اشغالی به کابوسِ ساکنان این منطقه تبدیل شده است و همین موضوع حتی می‌تواند طرفداران نتانیاهو را علیه او بشوراند. به همین دلیل مردم اسرائیل به‌رغم اعتراض‌هایی که به نتانیاهو و بی‌دولتی در تل‌آویو دارند، معتقدند که تشکیل کابینه ائتلافی به نوعی می‌تواند آنها را از بلاتکلیفی خارج کند.

نتانیاهو در بازه‌های زمانی مختلف سعی کرده تا از سناریوهای امنیتی برای مطرح کردن خود به عنوان ناجی مردم اسرائیل استفاده کند تا درنهایت بتواند بر میزان آرای خود و حزبش تاثیر مثبت بگذارد

اصرار به حضور در ساختار قدرت!

نمایِ دومِ اهمیت تشکیل کابینه در اسرائیل، تا حد زیادی با نمای اول متفاوت است و این تفاوت را می‌توان در متن توافق میان نتانیاهو و گانتس مشاهده کرد. فارغ از اینکه شیوع کرونا در سرزمین‌های اشغالی و افزایش مبتلایان و تلفات انسانی در اسرائیل یکی از دلایل مهم و تاثیرگذار در تشکیل کابینه ائتلافی به حساب می‌آید، اما واقعیت این است که اعمال فشار روون ریولین (رئیس رژیم صهیونیستی) به دو طرف (نتانیاهو و گانتس) و تاکید وی بر این موضوع که دور چهارم انتخابات به هیچ وجه برگزار نخواهد شد، تا حد زیادی باعث شد احزاب به هر ترتیب و روشی که شده با یکدیگر کنار بیایند. نتیجه این مسامحه باعث تشکیل«دولت فوق‌العادة فراگیر» شامل ۳۶ وزیر برای مدت سه سال در اسرائیل شد. نکته اصل اینجاست که دولتی که پست نخست‌وزیری در این آن، دو نوبتی خواهد بود و بنیامین نتانیاهو ابتدا به مدت یک سال و نیم نخست‌وزیر می‌شود؛ نکته جالب و حائز اهمیت این است که در متن توافق، با تضمین احزاب «شاس» و «یهدوت هتوراة» برای تشکیل کابینه وزارتی محدود برای مقابله با چالش‌های کرونا به ریاست مشترک بنی گانتس و بنیامین نتانیاهو،‌ و با مشارکت وزیران مربوطه موافقت شده است. نکته اینجاست که در متن مذکور از نتانیاهو به عنوان «نخست‌وزیر موقت اسرائیل» نام برده شده است!

اینکه دیده می‌شود نتانیاهو پس از تشکیل کابینه ائتلافی، فوراً با رهبران ائتلاف احزاب راست‌گرا تماس می‌گیرد و این توافق را به اطلاع آنها می‌رساند نشان‌دهنده آن است که حمایت این جناح باعث ابقای او به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل به مدت یک سال و نیم شده است

قرار گرفتن عنوان نخست‌وزیر موقت اسرائیل در کنار نام نتانیاهو به خوبی نشان می‌دهد این توافق که با مخالفت لیست راست‌گرای جدید به ریاست نفتالی بنت (وزیر جنگ رژیم اسرائیل) روبه‌رو شده اجرای توافق نوبتی بودن قدرت را براساس یک بندِ مشخص در این توافق تضمین می‌کند که به نوعی یک دوگانه را به وجود می‌آورد. از یک سو شاهد آن هستیم که نتانیاهو حدود 4 روز قبل از تشکیل کابینه از برخی خواسته‌های حیاتی خود کنار کشید و از سوی دیگر می‌بینیم که طیف دستِ راستِ اسرائیل به دنبال آن است تا بتواند با حفظ نتانیاهو در قدرت (ولو به مدت یکسال و نیم) منافع و راهبردهای خود را تامین کند. اینکه دیده می‌شود نتانیاهو پس از تشکیل کابینه ائتلافی، فوراً با رهبران ائتلاف احزاب راست‌گرا تماس می‌گیرد و این توافق را به اطلاع آنها می‌رساند نشان‌دهنده آن است که حمایت این جناح باعث ابقای او به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل به مدت یک سال و نیم شده است. واقعیت این است که انتصاب نصفه و نیمة نتانیاهو به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل تا حد زیادی بیانگر این است که جایگاه او در ساختار و هرم قدرت این رژیم متزلزل شده است. طرفداران نتانیاهو معتقدند که او تنها نخست‌وزیری است که توانسته طی دوره حضور در قدرت رابطه اعراب با اسرائیل را به خوبی هدایت کند. از سوی دیگر آنها معتقدند که انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس بعلاوه مفتوح شدن پرونده معامله قرن و ثبت مالکیت بلندی‌های جولان به نام اسرائیل دستاوردهایی است که هیچکس بجز نتانیاهو نمی‌توانست آنها را محقق کند، اما داده‌های سیاسی به خوبی نشان می‌دهد که او با اصرار بر ماندن در قدرت توانسته «حکمرانی خود را در وقت اضافه» تثبیت کند. از جهتی دیگر رقبای او مانند آویگدور لیبرمن (وزیر جنگ سابق و رهبر فعلی حزب اسرائیل خانه ما) به دنبال آن هستند تا بتوانند ساز و کاری را به تصویب کنست برسانند که پرونده‌های فساد نتانیاهو را به جریان بیندازند و او را مورد هدف قرار دهند.