فرشاد گلزاری

به‌رغم اینکه سازمان ملل و نهادهای بشردوستانه بر پایان بحران و درگیری‌های نظامی در اقصی نقاط دنیا تاکید داشته و دارند اما همچنان در جای جای این کره خاکی شاهد مخاصمات مسلحانه هستیم. گویا پاتکِ کرونا به جهان هم نتوانسته جلوی منازعات فعلی در کشورهایی مانند عراق، سوریه، یمن، لیبی و لبنان را بگیرد. در مورد لبنان باید متوجه باشیم که اوضاع تا حد زیادی آرام شده و تمام اختلاف‌ها بر محور سیاسی سوار شده است اما اخبار واصله در روز گذشته (دوشنبه) نشان می‌دهد که احتمالاً لبنان ظرف روزها و هفته‌های آینده اسیر ناآرامی و بهم ریختگی خواهد شد؛ به گونه‌ای که بسیاری از رسانه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای اعلام کرده‌اند که سعد الحریری (نخست‌وزیر پیشین لبنان) روز اخیر (دوشنبه) از فرانسه وارد لبنان شده است. تحلیلگران معتقدند که ورود حریری به بیروت تنها یک آمد و شدِ ساده نیست و احتمالاً خبرهایی در راه است. از سوی دیگر در عراق هم اوضاع و احوال سیاسی همانند گذشته است و تمام جریان‌ها تمرکزشان را بر روی انتخاب نخست‌وزیر گذاشته‌اند اما ارتش همچنان در حال عملیات علیه داعش در کرکوک و الانبار است. در یمن همه انصارالله در حال رصد و تقابل با امارات و عربستان است و طی روزهای اخیر هم اتفاق‌های مهم در محور میدانی رخ داده است. سوریه هم از این امر مستثنی نبوده؛ به صورتی که ترکیه مجدداً تعداد زیادی از نیروهای خود را وارد شمال سوریه کرده و درگیری در اطراف ادلب به قوت خود باقیست. این چهار کشور دقیقاً همان مناطقی هستند که سازمان ملل و نمایندگان آن در این کشورها خواهان توقف درگیری به دلیل شیوع کرونا ویروس هستند اما مساله اینجاست که منازعه در این چهار کشور با منحنیِ متغیر همراه است، نه ثابت. ممکن است آنچه در فضای فعلی باعث شده تا لزوم صلح و آتش‌بس بیش از هر زمان دیگر احساس شود، پرونده یمن و کشته‌شدگان آن طی پنج سال گذشته باشد اما واقعیت این است که یکی دیگر از مهمترین پرونده‌های فعلی در عرصه سیاسی و نظامی «بحران لیبی» است.

یک‌ سالگی بحران لیبی

اگرچه جنگ در لیبی از زمان سقوط قذافی در سال 2011 میلادی تاکنون به قوت خود ادامه دارد اما واقعیت این است که دور جدید تنش در این کشور از فروردین ماه سال گذشته کلید خورده است و تاکنون هم ادامه دارد. ماجرای لیبی برای کسانی که در این حوزه فعالیت دارند بسیار پیچیده و البته جذاب است؛ چراکه پرونده این کشور به صورت کاملاً مشهود از سایر پرونده‌های منازعه جدا است و با آنها تفاوت دارد. در لیبی دو دولت با یکدیگر وارد جنگ شده‌اند. یکی در شرق لیبی (شهر طُبرق) به ریاست خلیفه حفتر و دیگری در غرب لیبی (شهر طرابلس) به هدایت فائز السراج که هر دو منطقه حالا وارد منازعه تمام عیار با یکدیگر شده‌اند. این دو دولت همانند سایر منازعات بین‌المللی دوستان و دشمنانی دارند که از سوی آنها حمایت می‌شوند یا از طرف آنها مورد خطاب قرار می‌گیرند. ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر از حمایت امارات متحده عربی، مصر، عربستان، روسیه، فرانسه و بریتانیا برخوردار است که البته کشورهای دیگر هم در صف حامیان حفتر حضور دارند ولی مایل به اعلام نام خود نیستند. از سوی دیگر دولت وفاق ملی لیبی به رهبری «فائز السراج» که البته از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده از سوی کشورهایی مانند قطر و ترکیه حمایت می‌شود که حالا نقش ترکیه در این بین بیش از دوحه است. شکی وجود ندارد که بازیگر دیگر پرونده لیبی، القاعده و داعش هستند. این دو جریان تروریستی علیرغم اختلافات دیدگاهی، راهبردی و ایدئولوژیک با یکدیگر دوشادوش هم در لیبی به دنبال منافع خود هستند. باید متوجه باشید که این دو جریان تروریستی اساساً از لیبی به عنوان بارانداز برای اعزام عناصر خود به اروپا از طریق ایتالیا استفاده می‌کنند که همین دلیل یکی از مسائلی است که موجب شده کشورهایی مانند ایتالیا و فرانسه هم وارد بحران لیبی شوند. با  این حال با گسترش جنگ و بهم‌ریختگی در لیبی طی یکسال گذشته شاهد آن هستیم که ترکیه و روسیه به عنوان دو قطب اصلی این پرونده دست به تحرکات بسیار مهم و البته خطرناک و خونین زده‌اند که تنها دلیلشان برای مداخله تامین منافع بلندمدت خود است اما سوال اصلی این است که آنها چگونه و از چه طریقی این منافع را تامین می‌کنند؟

ترکیه عضو ناتو و ارتش دوم پیمان سازمان آتلانتیک شمالی از نظر تعداد سرباز به شمار می‌رود و به همین دلیل غربی‌ها از ورود ترکیه به لیبی چندان نگران نیستند و حتی ممکن است واشنگتن در این مورد به آنکارا چراغ سبز نشان داده باشد

مسکو و آنکارا تکه‌های بزرگ کیک را می‌خواهند

درست است که خلیفه حفتر روابط بسیار خوبی با روسیه دارد و اساساً از سوی این کشور طی دوران‌های متعدد حمایت شده اما در سوی دیگر ماجرا یعنی در طرابلس هم همین اتفاق به نحوی دیگر روی داده است. فائز السراج به دلیل اینکه حامل و مبلغ ایدئولوژی اخوان‌المسلمین در لیبی است و حالا دولت رسمی را در دست دارد، قرابت و نزدیکی زیادی با ترکیه دارد اما توجه داشته باشید که تفکر اخوانی تنها بخشی از دلیل ورود ترکیه به پرونده لیبی است. آنکارا به رهبری اردوغان گرچه به دنبال گسترش ایدئولوژی اخوانی و ترکیب آن با مدل جدیدی از عثمانی‌گرایی است اما اصل مطلب این است که ترکیه به دنبال نفت لیبی است. این کشور از قدیم در مسائل گازی و پروژه‌های آن، آرام آرام ورود کرده بود اما حالا به دنبال محکم کردن جای پای خود در ساختار نفتی لیبی است. مساله مهمتر این است که ترکیه عضو ناتو و ارتش دوم پیمان سازمان آتلانتیک شمالی از نظر تعداد سرباز به شمار می‌رود و به همین دلیل غربی‌ها از ورود ترکیه به لیبی چندان نگران نیست و حتی ممکن است واشنگتن در این مورد به آنکارا چراغ سبز نشان داده باشد. عضویت در ناتو بدون تردید برای ترکیه امتیازهایی داشته که یکی از آنها تولید و فروش تسلیحات سبک، نیمه سنگین و سنگین طی سال‌های گذشته بوده است؛ حالا همین تسلیحات نظامی یکی از بهترین بازارهای خود را پیدا کرده است: لیبی!

فروش تسلیحات ترکیه به لیبی تا حدی آشکارا صورت گرفته که پارلمان عربی در جلسه مجازی خود در قاهره از سازمان ملل خواست اقدامی فوری برای توقف این امر صورت دهد و از سوی دیگر همین پارلمان با ارائه سندهای خود اعلام کرده که هزاران نفر از تروریست‌های حاضر در سوریه توسط ترکیه وارد لیبی شده‌اند. در راستای این وضعیت طی دو روز پیش نیروهای دولت وفاق ملی لیبی توانستند در شهر ترهونه پیشروی کنند و تعدادی از نیروهای خلیفه حفتر را به عقب برانند. این مساله نشان می‌دهد که تسلیحات ترکیه به حدی بوده که به راحتی امکانِ پس زدن نیورهای حفتر را دارد. در این مسیر روسیه هم ساکت نشسته است.

تعداد مزدوران روسیه در لیبی به ۸۰۰ تا ۱۴۰۰ تن افزایش یافته و این درحالی است که اردوغان تعداد این نیروها را ۲۵۰۰ تن اعلام کرده است اما این شرکت به تازگی با نفوذ خود در رسانه‌های لیبی در حال هدایت افکار عمومی به نفع نیروهای حفتر است

 مسکو با وارد کردن «شرکت امنیتی واگنر» به درگیری‌های لیبی در حال تامین منافع خود است. طبق گزارش وزارت دفاع آمریکا، تعداد مزدوران روسیه در لیبی به ۸۰۰ تا ۱۴۰۰ تن افزایش یافته و این درحالی است که اردوغان تعداد این نیروها را ۲۵۰۰ تن اعلام کرده است. این شرکت علاوه بر حمایت نیروهای خلیفه حفتر، جدیداً با نفوذ خود در رسانه‌های لیبی در حال هدایت افکار عمومی به نفع نیروهای حفتر است ولی این مساله باعث نمی‌شود که ترکیه در لیبی، مقابل روسیه قرار بگیرد که باید این روند را «شراکت متوازن» نامید؛ چاکه علیرغم اختلاف نظر دو طرف در پرونده سوریه اما هر دوی آنها در لیبی با یکدیگر هماهنگ هستند. این وضعیت بدون تردید به ضرر مردم لیبی خواهد بود؛ چراکه هیچکدام از بازیگران به دنبال برقراری دولت در این کشور نیستند و حتی اجلاس برلین هم نتوانست آتش‌بس را به وجود بیاورد.