فرشاد گلزاری

 کنفرانس امنیتی مونیخ همانند هر سال با حضور شخصیت‌های سیاسی و امنیتی تراز اول از روز جمعه در آلمان برگزار شد و براساس برنامه، قرار است امروز (یکشنبه) به پایان برسد. این کنفرانس هر ساله در ماه فوریه در هتل «بایریشر هوف» واقع در شهر مونیخ آلمان برگزار می‌شود و اهمیت آن به حدی است که طیف عظیمی از رسانه‌های دنیا تمرکز خود را بر پوشش خبری این گردهمایی معطوف می‌کنند. درست است که بطن و ستون‌ فقرات این کنفرانس را مسائل امنیت بین‌الملل تشکیل می‌دهد، اما به هر ترتیب کنفرانس مونیخ محل تصمیم‌گیری یا مصوب کردن یک موضوع خاص در حوزه سیاست و امنیت بین‌الملل نیست، بلکه این کنفرانس صرفاً جنبه اظهارنظر و به چالش کشیدن دولت‌ها را دارد. به همین دلیل است که رسانه‌ها و مطبوعات دنیا به هر ترتیبی که شده یک یا چند خبرنگار برای پوشش این کنفرانس به محل برگزاری آن اعزام می‌کنند؛ چراکه کنفرانس مونیخ محل منازعه و شلیک مستقیم سیاست کشورها بر پیکره یکدیگر است. با این تفاسیر، کنفرانس امنیتی مونیخِ امسال همانند سال‌های دیگر برگزار شد ولی آنچه که در این بین باعث شد اخبار آن در صدر قرار بگیرد، نزاع میان مقامات آمریکا و اروپا بر سر پرونده‌های مهم بین‌المللی بود. محور اصلی کنفرانس امسال، بحث منازعات در خاورمیانه و همچنین بحران لیبی و یمن بود اما به هر حال محورهای دیگر هم مورد نظر قرار گرفت و در موردشان سخن به میان آمد.

برلین و پاریس، سوار بر موج انتقاد!

از قدیم‌الایام تاکنون هر بار که قرار بوده کنفرانس امنیتی مونیخ برگزار شود، همه معتقد بودند که این محفل صرفاً یک جلسه‌ای است که کشورهایی از خانواده اروپا و آمریکا در آن شرکت می‌کنند و همسو با منافع یکدیگر سخن می‌گویند و در نهایت همه‌چیز با گرفتن عکس یادگاری به پایان می‌رشد. این موضوع تاحدودی درست است، اما واقعیت این است که سخنان رئیس‌جمهوری آلمان (فرانک والتر اشتاینمایر) در بخش افتتاحیه کنفرانس مونیخ نشان می‌دهد که فضای کنفرانس امسال همانند گذشته نیست و تا حدودی هجومی‌تر برگزار شده است. اشتاین‌مایر در روز نخست کنفرانس مونیخ به شدت از سیاست خارجی حاکم بر جامعه ملل انتقاد کرد و خواهان حفظ یک اروپای متحد شد. رئیس‌جمهور آلمان هشدار داد که ما در حال بازگشت به معضل امنیتی کلاسیک هستیم؛ بی‌اعتمادی بیشتر شده، انباشت تسلیحات بیشتر شده و در نهایت ناامنی بیش از گذشته فراگیر شده است. اگر به سخنان رئیس‌جمهوری آلمان نگاه کنیم به خوبی می‌بینیم که او به دنبال آن است تا با زبان بی‌زبانی چین، آمریکا و حتی روسیه را در مورد منازعاتشان به چالش بکشد و همانند گذشته جایگاه آلمان را در عرصه کنشگری بین‌المللی ارتقا بدهد و برای برلین نقش بیشتری را محفوظ بدارد. اشتاین‌مایر در سخنان خود به تغییرات اندوهباری که دنیا در عرض شش سال گذشته تجربه کرده اشاره داشت و گفت که ما امروز شاهد یک «دینامیزم مخرب» در سیاست جهانی هستیم. به گفته او رسیدن به هدف همکاری بین‌المللی برای دستیابی به صلح جهانی، سال به سال از دسترس دورتر می‌شود و به جای آن هر روز بیشتر از پیش ایده «رقابت قدرت‌های بزرگ» به واقعیت جهان تبدیل می‌شود.

رئیس‌جمهور آلمان هشدار داد که ما در حال بازگشت به معضل امنیتی کلاسیک هستیم؛ بی‌اعتمادی بیشتر شده، انباشت تسلیحات بیشتر شده و در نهایت ناامنی بیش از گذشته فراگیر شده است؛ موضوعی که نمایان‌کننده شکاف در ساختار سیاسی غربی است

فارغ از این اظهارات اگر نیم‌نگاهی به اظهارات هایکو ماس (وزیر خارجه آلمان) داشته باشیم به خوبی می‌بینیم که برلین یک رسم‌الخط مشخص و هماهنگ را در دستور کارش قرار داده تا بتواند از تریبون کنفرانس مونیخ در وهله اول سیاست خارجی آمریکا را به باد انتقاد بگیرد و سپس به کشورهای اروپایی بفهماند که انفعال آنها باعث شده تا آمریکای تحت فرماندهیِ ترامپ تا به این حد اروپایی‌ها را زیر بار سیاست‌های مخربش قرار دهد. هایکو ماس در حاشیه کنفرانس مونیخ در گفت‌وگو با یکی شبکه‌های رادیویی آلمان اعلام کرد، زمانی که آمریکا در آن همانند پلیس جهان رفتار می‌کرد، به پایان رسیده و مراکز تصمیم‌گیری درباره بسیاری از اختلاف‌نظرها تغییر کرده و برخی از آنها به عنوان مثال سوریه و افغانستان، به روسیه منتقل شده‌اند، اما آینده خاورمیانه در آستانه یا سوچی و نه ژنو یا نیویورک تعیین می‌شود! این مدل از موضع‌گیری وزیر خارجه آلمان به خوبی نشان می‌دهد که این کشور همچنان به دنبال آن است تا بتواند در پرونده‌های مهمی مانند سوریه، لیبی و حتی صلح افغانستان خود را دخیل کند و به کانون تصمیم‌گیری از نوع اروپایی‌اش تبدیل شود. به عنوان مثال هایکو ماس در مورد لیبی اظهار کرده که بدون توجه بیشتر و مشارکت قوی‌تر اتحادیه اروپا در حل اختلافات در لیبی، این کشور در نهایت به سوریه دوم تبدیل خواهد شد.

با گذر از این اظهارات اگر نگاهی به سخنان امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه بیندازیم به خوبی می‌بینیم که پاریس هم موضعی همانند برلین اتخاذ کرده است. مکرون در اظهاراتش رسماً به دنبال کششِ اروپا به سمت مسکو است. او اعلام کرد: من چالش‌طلبی‌های همه شرکایمان را می‌شنوم و دیوانه نیستم اما می‌دانم که چالش‌طلبی، در عین ضعیف بودن، یک سیاست به حساب نمی‌آید بلکه یک سیستم کاملاً ناکارآمد است لذا خواستار تقابل با روسیه نیستیم! این اظهارات مکرون و البته انتقاد تند سباستین کورتس (صدراعظم اتریش) از وضعیت تصمیم‌گیری‌های اقتصادی کشورهای اروپایی به خوبی نشان می‌دهد که دولت‌های حاکم بر قاره سبز علناً به دنبال ان هستند تا خود را از منجلابی که ترامپ برایشان در عرصه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی پیمان‌های جمعی درست کرده، خارج شوند اما واقعیت این است که آنها نمی‌خواهند به صورت مستقیم واشنگتن را مورد هدف قرار دهند؛ چراکه از نظر اروپا، ترامپ به هیچ وجه تهاجم علیه خودش و سیاست‌های خرد و کلان کشورش را نمی‌پسندد و به سرعت به آنها پاسخ خواهد داد.

واشنگتن:

چین تهدید اصلی است!  

اگر از انتقادهایی که به سیاست ترامپ از سوی کشورهای اروپایی وارد شد، بگذریم، به خوبی می‌بینیم که محور اصلی و بعدی کنفرانس مونیخ در سال 2020 و البته با سناریوی آمریکایی‌ها، حمله به چین بوده است. اینکه دیده می‌شود مارک اسپر (وزیر دفاع ایالات متحده) از هر طریق و در هر محوری چین را مورد هدف قرار می‌دهد و در نهایت اعلام می‌کند که تهدید اصلی ایالات متحده پکن است (نه روسیه)، به خوبی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها به شدت چین را زیر نظر دارند و حتی به دنبال ضربه زدنِ عمیق به این کشور هستند. به عنوان مثال وزیر دفاع آمریکا در سخنرانی خود در کنفرانس مونیخ اعلام کرده که چین چالش امنیت بین‌الملل است و باید با آن مقابله شود، اما آمریکایی‌ها حمله به چین را در همین جا خاتمه ندادند و حتی اعلام کردند که می‌توانیم در مبارزه با ویروس کرونا، به پکن کمک کنیم.

اینکه دیده می‌شود وزیر دفاع ایالات متحده در هر محوری چین را مورد هدف قرار می‌دهد و در نهایت اعلام می‌کند که تهدید اصلی آمریکا پکن است (نه روسیه)، به خوبی نشان می‌دهد که واشنگتن به شدت چین را زیر نظر دارند و حتی به دنبال ضربه زدنِ عمیق به این کشور هستند

این موضوع دقیقاً همان مساله‌ای است که سوءظن به آمریکا در مورد انتشار ویروس کرونا در چین را افزایش می‌دهد؛ حتی برخی از خبرنگاران خارجی در حساب‌های توئیتر خود این اظهارات را چندین بار و به صورت‌های مختلف تجزیه و تحلیل کردند! به هر حال آنچه در مورد کنفرانس امنیتی مونیخ در سال جاری باید مورد نظر قرار بگیرد این است که کنفرانس امسال و اظهاراتی که در آن مطرح شد به خوبی نشان می‌دهد که احتمالاً به زودی اختلاف میان آمریکا و اروپا در حوزه همکاری‌های سیاسی - امنیتی مشترک و خصوصاً ناتو با چالش روبرو می‌شود؛ چراکه تضاد منافع در مقیاس جهانی میان دو طرف بیش از پیش نمایان شده است. حال آنکه بریتانیا هم از جمع کشورهای اروپایی خارج شده است!